امام علی ع :: شهر زیتونی

شهر زیتونی

اعوذ بالله من نفسی و لسانی و بصری و قلبی و الشّیطانِ العینِ الرّجیم

شهر زیتونی

اعوذ بالله من نفسی و لسانی و بصری و قلبی و الشّیطانِ العینِ الرّجیم

اینجا زیتون می نویسه از همه جا از همه چی

بایگانی

قالب وبلاگ


قالب وبلاگ | ابزار صلوات شمار

۳۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام علی ع» ثبت شده است

امام خمینی رحمه‌الله‌علیه: اگر به جای نفت، ایمان داشتید؛... احتیاج به هیچ‌چیز نداشتید.


و من خطبة علی (علیه السلام)(خطبه ۱۵۳ در توصیف گمراهان)


وَ هُوَ فِی مُهْلَةٍ مِنَ اللَّهِ یَهْوِی مَعَ الْغَافِلِینَ وَ یَغْدُو مَعَ الْمُذْنِبِینَ بِلَا سَبِیلٍ قَاصِدٍ وَ لَا إِمَامٍ قَائِدٍ. 

انسان گمراه در مهلتی از جانب خدا به سر می برد. هوا و میلش با غفلت زدگان است بامدادان که سر از خواب بردارد، دمساز گنهکاران است. نه راه راست برای حرکت پیش می گیرد و نه از پیشوایی راهنما پیروی می نماید.


صفات الغافلین

در صفت غفلت زدگان

منها: حَتَّى إِذَا کشَفَ لَهُمْ عَنْ جَزَاءِ مَعْصِیَتِهِمْ وَ اسْتَخْرَجَهُمْ مِنْ جَلَابِیبِ غَفْلَتِهِمُ اسْتَقْبَلُوا مُدْبِراً وَ اسْتَدْبَرُوا مُقْبِلًا فَلَمْ یَنْتَفِعُوا بِمَا أَدْرَکوا مِنْ طَلِبَتِهِمْ وَ لَا بِمَا قَضَوْا مِنْ وَطَرِهِمْ .

 از جمله سخنان آن حضرت است: تا آنگاه که خداوند توانا از روی جزای گناه آنان پرده بردارد، و آنان را از حجاب های غفلتشان بیرون بیاورد.  در این هنگام است که با اموری رویاروی شوند که پشت به آن ها داشتند، و پشت گردانند به آنچه که رو به آن ها کرده بودند.  غفلت زدگان از آنچه که به عنوان مطلوب دریافته بودند، سودی نبردند و از آن امور که خود را نیازمند آن ها می دانستند به نفعی نرسیدند. 


إِنِّی أُحَذِّرُکمْ وَ نَفْسِی هَذِهِ الْمَنْزِلَةَ فَلْیَنْتَفِعِ امْرُؤٌ بِنَفْسِهِ فَإِنَّمَا الْبَصِیرُ مَنْ سَمِعَ فَتَفَکرَ وَ نَظَرَ فَأَبْصَرَ وَ انْتَفَعَ بِالْعِبَرِ ثُمَّ سَلَک جَدَداً وَاضِحاً یَتَجَنَّبُ فِیهِ الصَّرْعَةَ فِی الْمَهَاوِی وَ الضَّلَالَ فِی الْمَغَاوِی وَ لَا یُعِینُ عَلَى نَفْسِهِ الْغُوَاةَ بِتَعَسُّفٍ فِی حَقٍّ أَوْ تَحْرِیفٍ فِی نُطْقٍ أَوْ تَخَوُّفٍ مِنْ صِدْقٍ.

من خودم را و شما را از موقعیت غفلت زدگی برحذر می دارم.  پس هر کس برای خود به وسیله خویشتن منتفع گردد.  جز این نیست که انسان بینا کسی است که بشنود و در آن بیندیشد، و نظر کند و بینا شود و از تجارب دنیا بهره گیرد.  سپس در راه است و روشن حرکت کند و از سقوط در سیه چال ها، و از گمراهی در کژراهه ها بپرهیزد.  و گمگشتگان وادی معصیت را به وسیله کجروی در مسیر حق، یا تحریف و اخلال در گفتار، یا به وسیله ترس و هراس در صدق و صفا بر ضرر خود کمک نکند. 

عظة الناس

پند مردم  


فَأَفِقْ أَیُّهَا السَّامِعُ مِنْ سَکرَتِک وَ اسْتَیْقِظْ مِنْ غَفْلَتِک وَ اخْتَصِرْ مِنْ عَجَلَتِک وَ أَنْعِمِ الْفِکرَ فِیمَا جَاءَک عَلَى لِسَانِ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ (صلى الله علیه وآله) مِمَّا لَا بُدَّ مِنْهُ وَ لَا مَحِیصَ عَنْهُ وَ خَالِفْ مَنْ خَالَفَ ذَلِک إِلَى غَیْرِهِ .

پس بیدار شو ای شنونده و به خود آی از آن مستی که تو را از تو ربوده و از غفلتی که تو را در خود فرو برده است.  و از شتاب و حرص و آز در امور دنیوی (بیش از نیازهای ضروری) کم کن، و خوب بیندیش در آنچه که با زبان پیامبر امی (صلی الله علیه و آله)به تو رسیده است، اموری که چاره و گریز از آنها امکان پذیر نیست.  مخالف باش با هر کسی که مخالفت کند با آنچه که از پیامبر به تو رسیده و روی به بیگانه دارد. 


وَ دَعْهُ وَ مَا رَضِیَ لِنَفْسِهِ وَ ضَعْ فَخْرَک وَ احْطُطْ کبْرَک وَ اذْکرْ قَبْرَک فَإِنَّ عَلَیْهِ مَمَرَّک وَ کمَا تَدِینُ تُدَانُ وَ کمَا تَزْرَعُ تَحْصُدُ وَ مَا قَدَّمْتَ الْیَوْمَ تَقْدَمُ عَلَیْهِ غَداً فَامْهَدْ لِقَدَمِک وَ قَدِّمْ لِیَوْمِک فَالْحَذَرَ الْحَذَرَ أَیُّهَا الْمُسْتَمِعُ وَ الْجِدَّ الْجِدَّ أَیُّهَا الْغَافِلُ وَ لا یُنَبِّئُک مِثْلُ خَبِیرٍ.

او را رها کن تا روزگار خود را با آنچه که برای خود پسندیده است، سپری کند.  فخر و مباهات را بگذار و کبرت را ساقط نما.  گوری را (که آخرین منزلگه حیات طبیعی تو است) به یاد بیاور، زیرا که بالاخره گذارت به همان خاک تیره خواهد افتاد.  و همانگونه که دیگران را جزا داده ای، مجازات کارهای خود را خواهی دید.  همان را درو خواهی کرد که کشته ای.  با آنچه امروز برای آینده اندوخته ای، رویاروی خواهی گشت.  برای گامی که خواهی برداشت، راه هموار کن و توشه برای آن روز که به انتظارت است، از پیش بفرست.  این شنونده، برحذر باش و برحذر باش ای غوطه ور در غفلت، بکوش و بکوش.  (و هیچ کس تو را مانند خداوند خبیر و آگاه، مطلع از حقایق نخواهد ساخت.)


إِنَّ مِنْ عَزَائِمِ اللَّهِ فِی الذِّکرِ الْحَکیمِ الَّتِی عَلَیْهَا یُثِیبُ وَ یُعَاقِبُ وَ لَهَا یَرْضَى وَ یَسْخَطُ أَنَّهُ لَا یَنْفَعُ عَبْداً وَ إِنْ أَجْهَدَ نَفْسَهُ وَ أَخْلَصَ فِعْلَهُ أَنْ یَخْرُجَ مِنَ الدُّنْیَا لَاقِیاً رَبَّهُ بِخَصْلَةٍ مِنْ هَذِهِ الْخِصَالِ لَمْ یَتُبْ مِنْهَا أَنْ یُشْرِک بِاللَّهِ فِیمَا افْتَرَضَ عَلَیْهِ مِنْ عِبَادَتِهِ أَوْ یَشْفِیَ غَیْظَهُ بِهَلَاک نَفْسٍ أَوْ یَعُرَّ بِأَمْرٍ فَعَلَهُ غَیْرُهُ أَوْ یَسْتَنْجِحَ حَاجَةً إِلَى النَّاسِ بِإِظْهَارِ بِدْعَةٍ فِی دِینِهِ .

از حتمی ترین دستورات خداوندی در قرآن حکیم که بر مبنای آن ها پاداش می دهد و عذاب می کند و ملاک رضایت و خشنودی او است اینست:  هیچ بنده ای اگر چه خویشتن را به تلاش وادارد و عمل خود را خالص نماید، سودی نخواهد داشت اگر از این دنیا برون رود و خدای خود را با یکی از خصلتهای ذیل که از آن ها توبه نکرده است دیدار نماید:  شرک به خدا بورزد در آن عبادات که خدا برای او مقرر فرموده است.  تسکین (تشفی) پیدا کند و غضب خود را بخواباند با کشتن نفسی.  عیب کسی را به خاطر کاری که انجام داده است، بر زبان راند.  یا با بدعتی که در دینش گذارد، برآورده شدن حاجتی را از مردم بخواهد


أَوْ یَلْقَى النَّاسَ بِوَجْهَیْنِ أَوْ یَمْشِیَ فِیهِمْ بِلِسَانَیْنِ اعْقِلْ ذَلِک فَإِنَّ الْمِثْلَ دَلِیلٌ عَلَى شِبْهِهِ إِنَّ الْبَهَائِمَ هَمُّهَا بُطُونُهَا وَ إِنَّ السِّبَاعَ هَمُّهَا الْعُدْوَانُ عَلَى غَیْرِهَا وَ إِنَّ النِّسَاءَ هَمُّهُنَّ زِینَةُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَ الْفَسَادُ فِیهَا إِنَّ الْمُؤْمِنِینَ مُسْتَکینُونَ إِنَّ الْمُؤْمِنِینَ مُشْفِقُونَ إِنَّ الْمُؤْمِنِینَ خَائِفُونَ

با دورویی با مردم ارتباط برقرر می نماید. در میان مردم با دو زبان رفتار می کند. تعقل کن این پند را، زیرا هر مثلی، دلیل است برای مثل و شبیه خود،همت و هدف چهارپایان سیر کردن شکم است. و قطعی است که هدف جدی درندگان دشمنی با غیر خویشتن. همت و کوشش زنان آراستن زندگی دنیوی و فساد در آن است. مردم با ایمان، فروتن و متواضعند. مردم با ایمان خوف و رجا درباره خدا دارند. مردم با ایمان از خداوند بیمناکند... 

۱۶ آبان ۹۹ ، ۰۰:۵۴
R_A Zeytun

دلتنگ مشهدیم و پریشان کربلا...💔

 پ.ن:

یا مَلجَاَ کُلِّ مَطرُود

ای پناه هر طرد شده

(دعای جوشن کبیر)


پ.ن:

بین عکس‌هایی که تو حرم امام رضا ع، گرفتم و تو وبلاگ گذاشتم، این عکس اول پست و عکس پایین رو خیلی دوست دارم(البته مطمئن نیستم عکس پایینی رو گذاشته بوده باشم)

علی‌ای‌حال نه تنها داریم با حسین حسین پیر میشویم و من هنوز کربلا نرفتم، بلکه مشهد هم از ما گرفتند و بویِ تعفنِ این «آبِ بینیِ بز» بیشتر از همیشه غیر قابل تحمل شده برام.

«یا عَلِىُّ یا عَظیمُ»

«یا رادَّ ما قَدْ فاتَ» حرم‌ها رو حداقل بهم برگردون

«یا اَجْوَدَ الاْجْوَدینَ یا اَکْرَمَ الاْکْرَمینَ» دلتنگیِ باب الجواد رو به کی بگیم؟

«یا مَنْ لا تُضْجِرُهُ الْمَسْئَلاتُ» اون همه آرزوهامون چی میشه؟

«یا فَتّاحُ یا نَفّاحُ یا مُرْتاحُ» خنده‌هایی که از ته دل‌های بعضی‌هامون رفته رو چیکارش کنیم؟

«یا مُدْرِکُ یا مُهْلِکُ یا مُنْتَقِمُ» داغ‌هایی که تو دلمون مونده و انتقام‌هاشون گرفته نشده رو چجوری آروم کنیم؟

«یا راحِمَ الْعَبَراتِ» ای رحم کننده بر اشک‌ها، با دل‌های گرفته‌مون چیکار کنیم؟

«یا رآدَّ یُوسُفَ عَلى یَعْقُوبَ» درسته به اندازه‌ی یعقوب نبودیم ولی یوسف رو هم ندیدیم...؛ یوسف‌مون رو بهم بر می‌گردونی...؟

(دعای مشلول)



پ.ن:

چند وقت پیش داشتم یه سخنرانی گوش میدادم در مورد شرح زیارت جامعه کبیره، عبارتی که حاج‌آقای مهدوی گفتند نقل به مضمون این بود که بعضی وقت‌ها صفتی که خدا برای خودش تو قرآن معرفی می‌کنه یه جورایی، بیانگرِ اسمِ مضمون به اون صفت هست (برای روشن تر شدن بگم که مثلا گفته میشه حضرت عباس ع به کلمه‌ی برادر، ارزش و اعتبار و معنی بخشید و اگه بخواید لفظِ برادر رو تعریف کنید ذهن به توصیفِ حضرت عباس ع می‌پردازه) اشاره کردند به آیه‌ی زیر که می‌گفتند اینجا با وجودِ اینکه از نظرِ دستورِ ادبیات خیلی از مفسرین، علی رو صفت گرفتند و اون «انه» رو یه معنی ضمیر گرفتند، ولی همون اسمِ امام علی ع هست که بیانگرِ اون صفتی هست که خدا داره؛ به نظرم این نکته از قرآن و این آیه، خیلی قشنگ بود:

الزخرف

وَإِنَّهُ فِی أُمِّ الْکِتَابِ لَدَیْنَا لَعَلِیٌّ حَکِیمٌ

ﻭ ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻛﻪ او ﺩﺭ ﺍمِّ ﺍﻟﻜﺘﺎﺏ [ ﻛﻪ ﻟﻮﺡ ﻣﺤﻔﻮﻅ ﺍﺳﺖ ] ﻧﺰﺩ ﻣﺎ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﻭ ﺣﻜﻴﻢ ﺍﺳﺖ .(٤)

۲۷ شهریور ۹۹ ، ۱۸:۲۸
R_A Zeytun

چند روز پیش، دوستم در خلالِ حرف‌های کلی و تخصصی که در موردِ یه استارت‌آپی که قرار هست شروع کنیم و ان‌شاءالله خروجی‌ش رو حدودا نهم ربیع الاول اینجا اعلام می‌کنم که چی هست، بهم پیام داد که:


«آقای برادر، از اونجا که شما فرمانده‌ای چجوری باید شروع کنیم به کار کردن؟ :) »


با وجودِ اینکه همیشه دوست داشتم یک فرمانده باشم(جاش مهم نیست! کلا از این لفظ بیشتر از لفظ استاد یا مدیر یا... خوشم میاد) و اساسا ساختارِ اصولِ مدیریتی که در حالِ حاضر موجود هست رو کلا قبول ندارم(با علم‌ش مشکلی ندارم و در واقع خودم در حالِ تحصیل و مطالعه در موردِ بخشی از این علم هستم، با سبکِ اجرا و عملی شدنش مشکل دارم)، در هنگامِ خوندنِ این پیام واقعا تن و بدنم لرزید!؛ من؟؟؟؟ فرمانده؟؟؟؟

با چنتا علامت سوال، قضیه رو هَم آوردم که در جواب، یه سری چیزها نوشت و منم در پاسخِ جواب دادنش، اون فیلم از امام خمینی که میگه:«ما همه سرباز خدا هستیم، نه تو سرباز منی و نه من سرباز توام» رو فرستادم!

در جوابِ اون پاسخی که به جوابش دادم(!) نوشت که: «ولی جدا شما باید مدیریت کنی، چون تخصصت تو این زمینه بیشتره، هشتگ شایسته سالاری»


دیشب اگه پستی که نوشتم رو دیده بودید، در مورد شهید حسن باقری (نابغه و موسس اطلاعات عملیات سپاه) بود، یه بخشی از وصیت‌نامه‌ی شهید باقری در مورد خصوصیات یک فرمانده عملیات هست که تو شکل زیر هست:



برای دوستم اینو فرستادم، هر چند قانع نشد و گفت که این خصوصیات رو داری، ولی خب منم در عوض قانع نشدم و زیرِ بارِ این صفتِ فرمانده بودن نرفتم!

دنبال شهرتیم و پی اسم و رسم و نام

غافل از اینکه فاطمه(س) گمنام می‌خرد...


پ.ن:

وَ قَالَ ( علی علیه السلام ) : وَ مَدَحَهُ قَوْمٌ فِی وَجْهِهِ فَقَالَ اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَعْلَمُ بِی مِنْ نَفْسِی وَ أَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِی مِنْهُمْ اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا خَیْراً مِمَّا یَظُنُّونَ وَ اغْفِرْ لَنَا مَا لَا یَعْلَمُونَ.

(و گروهى او را پیش رویش ستودند، فرمود:) بار خدایا تو مرا از خودم بهتر مى شناسى و من خود را از آنان بیشتر مى شناسم. خدایا ما را بهتر از آن کن که مى پندارند و بیامرز از ما آنچه را که نمى دانند.

(نهج‌البلاغه)

پ.ن:

داشتم یک پادکست گوش می‌دادم با این عنوان «ترک عادت‌های بد ربطی به ارادۀ قوی ندارد»، یه بخشی‌ش هست که میگه برای اینکه شناسایی کنید چه عاملی محرک عادت‌هاتون هست باید این چند عامل رو لیست و شناسایی کنید:

  • زمان
  • مکان
  • وضعیت روحی
  • سایر افراد
  • فعلی که بلافاصله پیش از فعل عادتی، انجام گرفته است

در نهایت با حذفِ اون عامل، می‌تونید اون عادتِ غلط رو هم حذف کنید! به نظرم جالب بود.

۲۲ شهریور ۹۹ ، ۲۳:۲۰
R_A Zeytun
۱۷ مرداد ۹۹ ، ۰۱:۰۹
R_A Zeytun

قسـماً بتُـربِ نِعـالِه فَـمَحاجِری

أبَـداً بِـغَــیرِ غُــبــارِه لا تُـکحَـلُ

قسم به خاک پای او هیچ گاه چشمانم را

به غیر از غبار قدمش سرمه نکشم

من القصیدة اللّامیة لابن أبی الحدید المعتزلی (المتوفی ۶۵۶ هـ.ق) فی مدح أمیرالمؤمنین علیه السلام


پ.ن:


متن خطبه غدیر

حدیث امام رضا ع در مورد اهمیت اطعام در روز غدیر

حدیث مفاخره خانم فاطمه زهرا س با امیرالمومنین علی ع 

بیعت کردیم آنچه دیدیم بازگوییم، سینه به سینه، نسل به نسل تا قیام قیامت


پ.ن:

به نظرم تو دنیای واقعی، هر کی باید یه نفر رو داشته باشه که اینجوری براش دعا کنه (خدا دعاکننده و خانواده‌شون رو حفظ کنه و خیر دنیا و آخرت رو نصیب‌شون کنه):

۱۱ مرداد ۹۹ ، ۲۱:۵۱
R_A Zeytun

این مطلب رو از وبلاگِ یکی از دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف، چند سال پیش دیدم، چند روز پیش دنبالِ یه مطلبی بودم که چشمم دوباره بهش خورد، نکاتِ قابلِ توجهی داره که خالی از لطف نیست تو وبلاگم بمونه:


اصولاً آدم های شریف apply می کنند. اصولاً آدم های شریف در زمان‌های مختلف و به علت‌های مختلف apply می‌کنند. بعضی‌ها وقتی اولین بار که با دوستان‌شان رفته بودند پارک چیتگر و پلیس آمد جمعشان کرد و دخترهای دانشکده‌شان را … خطاب کرد، تصمیم به apply گرفتند. بعضی‌ها هم با دختر بیرون نرفته بودند. همه پسر بودند. ولی باز هم پلیس جلویشان را گرفت و به جرم این‌که جوان بودند، تمام ماشین‌شان را گشت و وقتی کارت دانشجویی دانشگاه شریف را نشانش دادند، پسر جوانی که تازه پشت لبش سبز شده بود و اسلحه ای هم قد خودش در دست داشت به‌شان گفت: “هر آتیشی که هست از گور شما دانشجوها بلند می‌شه”. بعضی‌ها وقتی یک روز پشت ترافیک ماندند و در پایان مسیر دیدند کل ترافیک برای این است که مردی خودرویش را وسط خیابان پارک کرده و رفته چایی بگیرد گفتند گور بابای اینجا. بعضی‌ها هم در پایان ترافیک راننده تاکسی‌ای را دیدند که سر کوچه‌ای که فقط یک ماشین رد می‌شود روی ترمز زده و مسافرهایش را پیاده می کند و در پایان با خوش و بش و چشمکی به مامور راهنمایی رانندگی که مثل … در تمام مدت آنجا ایستاده بود، می‌رود و لابد با خود می‌گوید: گور بابای ماشین‌های عقبی. بعضی‌ها تصمیم داشتند بمانند. استعداد درخشان شده بودند و برای دو سالشان کلی برنامه ریخته بودند. ولی وقتی دیدند دوست‌شان که سبز پوشیده بود تیر خورد و مجروح شد و مادرش هم همین‌طور و فوت شد، تصمیم‌شان را برای ماندن و آباد کردن مملکت‌شان تغییر دادند. بعضی‌ها اموال‌شان دزدیده شد و امیدوارانه به دادسرا و دادگاه شتافتند و چنان با آن‌ها رفتار شد که انگار دزد و قاتل‌اند؛ به جرم اینکه شاکی‌اند. و افسر مربوطه با آرامشی که احتمالاً حاصل مراتب عرفانی‌اش بود، به ایشان گفت: “این‌قدر می‌کشونمت، بری بیای، که دفعه بعد که ضبط ماشینتو زدند، پا نشی بیای دادسرا”.

اصولاً آدم‌های شریف apply نمی‌کنند. بعضی‌ها چون می‌خواهند پول‌دار شوند ایران می‌مانند. بعضی‌ها وقتی دیدند دوست‌شان بعد از دیدن فیلم American Pie و دختران بلوند سواحل میامی تصمیم گرفته apply کند، تصمیم گرفتند همین ایران بمانند. بعضی‌ها دوست ندارند بروند آمریکا و ۵-۶ سال از ترس این‌که ویزای مجدد نگیرند از خاک آنجا خارج نشوند و خانواده‌شان را نبینند. بعضی‌ها وقتی دانش‌گاه خوب پذیرش نمی‌گیرند، به این فکر می‌کنند که رفتن از ایران، به چه قیمتی؟ بعضی‌ها دوست ندارند، چشم‌بسته و بدون فکر کاری را بکنند که همه می‌کنند. بعضی‌ها وقتی می‌بینند فرهنگ رانندگی وترافیک وجود ندارد، بی‌خیال نمی‌شوند و سعی می‌کنند آن را ایجاد کند. بعضی‌ها خود را مدیون این خاک می‌دانند و می‌مانند تا بدهی خود را ادا کنند. بعضی‌ها اگر در این انتخابات پیروز نشدند، می‌مانند تا از گفتمان خود دفاع کنند. اصولاً اگر من می دانستم که بعضی ها برای چه می‌مانند که خودم apply نمی کردم! یا لااقل می‌توانستم این پاراگراف را به اندازه‌ی پاراگراف بالایی بنویسم!

آنها که می‌روند وطن‌فروش نیستند. آن‌هایی که می‌مانند عقب مانده نیستند. آن‌هایی که می‌روند، نمی‌روند آن طرف که مشروب بخورند. آنهایی که می‌مانند، نمانده‌اند که دینشان را حفظ کنند. همه‌ی آنهایی که می‌روند سبز نیستند. همه ی آن‌هایی که می‌مانند پرچم به دست ندارند. آن‌هایی که می‌روند، یک ماه مانده به رفتنشان غمگین می‌شوند. یک هفته مانده می‌گریند و یک روز مانده به این فکر می کنند که ای کاش وطن جایی برای ماندن بود. و آن‌هایی که می‌مانند، می مانند تا وطن را جایی برای ماندن کنند.

۲۰ خرداد ۹۹ ، ۲۱:۱۵
R_A Zeytun

قَبَّحَ اللَّهُ مَصْقَلَةَ فَعَلَ فِعْلَ السَّادَةِ وَ فَرَّ فِرَارَ الْعَبِیدِ فَمَا أَنْطَقَ مَادِحَهُ حَتَّى أَسْکَتَهُ وَ لَا صَدَّقَ وَاصِفَهُ حَتَّى بَکَّتَهُ وَ لَوْ أَقَامَ لَأَخَذْنَا مَیْسُورَهُ وَ انْتَظَرْنَا بِمَالِهِ وُفُورَهُ .

 خدا مصقله را خیر ندهاد! کارى کرد چون کار آزادگان، و گریختنى چون گریختن بندگان، هنوزآفرین گویش را به سخن نیاورده، خاموش ساخت، و ستاینده اش را تصدیق نکرده به سرزنش وا داشت. اگر مانده بود آنچه در توان داشت مى گرفتیم، و مانده را تا گشایشى در مال براى او پدید آید انتظار مى بردیم.


متنی که در ادامه میخونید خلاصه ای از سخنرانی حاج آقای کاشانی تو برنامه ی سمت خدا هست:(متن، فیلم و صوت کامل این برنامه رو از اینجا میتونید دانلود کنیدآغاز امامت امیرالمؤمنین علیه السلام؛ جریانات و حوادث)

۲۵ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۱:۵۶
R_A Zeytun

نظرتون راجع به این جمله چیه:

«حکومتی که رضایت مردم را فدای رضایت نخبگان می­‌کند روی رضایت را نخواهد دید و در نتیجه حقیقتاً حاکمیتش دوام یا عمق لازم را نخواهد داشت.»🥺

۰۹ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۳:۳۴
R_A Zeytun

 

حوّل حالَنا بظُهور الحجّة⁦

 

پ.ن:

یه بخشی از خطبه‌ی ۱۶۶ نهج البلاغه هست که خیلی وقت هست بهش فکر می‌کنم و اصلا نمی‌فهمم

شما ببینید اگه چیزی سر در میارید، یا جایی خوندید، بهم بگید واقعا ممنون میشم(من ابن خطبه و حدیث رو به دوستام به عنوان عیدی, فرستادم, شما هم به چشم عیدی نگاه کنید):

«...کقَیْضِ بَیْضٍ فِی أَدَاحٍ یَکونُ کسْرُهَا وِزْراً وَ یُخْرِجُ حِضَانُهَا شَرّاً...

 

...همانند تخم افعى در لانه پرندگان نباشید که شکستن آن گناه و نگهداشتن آن شر و زیانبار است. (بجاى جوجه، مارى از آن بیرون مى آید)...»

نظرات باز هست که بقیه هم بتونند از صحبت شما در مورد این بخش از خطبه، استفاده کنند.

 

 

پ.ن:

ممنون میشم که نکاتی که به چشمتون اومده که من باید اصلاح شون کنم رو بهم بگید (ترجیحا خصوصی پیام بدید که نظرات بقیه رو هم بتونم بفهمم🙂)

(منظورم تو زندگی م هست و بحث ساختار وبلاگ نیست)

پ.ن:

عیدتون مبارک باشه، ان‌شاءالله که سال خوبی در انتظار همه‌مون باشه و سال خوبی رو بسازیم

 

 


 

 

۳ نظر ۲۹ اسفند ۹۸ ، ۲۲:۱۸
R_A Zeytun

 گفتیم حرم به داد مردم برسد

گفتند حرم ردّ صلاحیت شد...

پ.ن:

 

 

در گردش چشم تو گُمم، باور کن

انگشت نمای مردُمم، باور کن

 

عشق تو شیوع کرده در شهرِ دلم...

چشمت کرونا و من قمم، باور کن!

 

 

پ.ن:

 (عطایی-هر کسی که توی دنیا رسیده به جایی...)

حبل المتین‌ه

یَعسوبُ الدّین‌ه (یعسوب در لغت به معنای، امیر و ملکه زنبور عسل است، همچنین به معنای بزرگ، سید و جلودار قوم نیز آمده است. پیامبر اکرم ص حضرت علی ع را یعسوب دین و مؤمنان خوانده‌اند، زیرا همان‌گونه که ملکه زنبور عسل جلودار، رئیس و امیر زنبورها است، امیرالمومنین نیز جلودار مؤمنین و دین است)

خوشگل ترین اسمش امیرالمومنینه...

علی یا حیدر حیدر حیدر

 

 

 

 

عیدتون مبارک
عیدمون مبارک
روز پدر مبارک باشه
به سلامتی و عیدی گرفتنی از امام علی ع ان شاءالله
۱۷ اسفند ۹۸ ، ۲۱:۴۲
R_A Zeytun

متن دعای مشلول

۰۷ اسفند ۹۸ ، ۱۸:۲۵
R_A Zeytun

صرفا جهت یادآوری بگم که اسفندماه نزدیک هست و ما شاهد تولدهای پیش رو هستیم


5 اسفند تولد "یاقوت خانم"

9اسفند تولد « :) » (وبلاگ اَبری سفید)

9 اسفند که تولد خودم هم هست

۱۵ اسفند تولد "آلاء خانم"

۱۵ اسفند تولد "جناب قدح"

25اسفند تولد"مریم خانم" (وبلاگ כنیاے یڪ انـωـاטּ چپ כست)

و جناب آقای لانتوری

و سردار سلیمانی

و آیت الله جنتی

و میرحسین موسوی

و همه‌ی آرزومندانی که دوست داشتند در این ماه متولد بشوند!

و ....

هست.

به عنوان کادو این خطبه‌ی امیرالمومنین علی ع در مورد «وظائف مؤمنین در دوران رواج باطل» که در کتاب «الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏8، ص: 387» و ترجمه‌ی اون در کتاب «بهشت کافى / ترجمه روضه کافى، ص: 439» هست رو به همه‌ی متولدین این ماه و خودم هدیه هدیه میدم.

البته به عنوان کادوی من در روز تولدم به بقیه هم میشه حسابش کرد.

(امام علی ع در این خطبه «که ارزش چند ده بار خوندن رو داره به خصوص در زمان فتنه‌ها» واقعا راه‌کارهای خوبی در جهت خروج از فتنه‌ها و تاریکی‌های عصر غیبت و زمانی که نمیتونید راه رو از بیراه تشخیص بدید، ارائه کردند، این خطبه به صورت چند بخش در نهج البلاغه هم هست اما کامل تر اون در کتاب روضه‌ی کافی(همون منبعی که من ازش این پست رو نوشتم) وجود داره)

(کادوی شما به من هم میتونه نشر اون خطبه باشه که افراد بیشتری با این خطبه‌ی امام علی ع آشنا بشوند)

۲۷ بهمن ۹۸ ، ۰۹:۰۸
R_A Zeytun

خُطْبَةٌ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع

۲۷ بهمن ۹۸ ، ۰۸:۵۶
R_A Zeytun

قالت: یا اَبَاالْحَسَنِ لَمْ یَبْقَ لِی اِلاّ رَمَقٌ مِنَ اَلْحَیاةِ وَ حَانَ زَمانُ الرَّحِیلِ وَالْوِداعِ فَاسْتَمِعْ کَلامِی فَاِنَّکَ لا تَسْمَعُ بَْعدَ ذلِکَ صَوْتَ فاطِمَةَ أبَداً اوُصیکَ یَا اَبَاالْحَسَنِ اَنْ لا تَنْسَانِی وَ تَزُورَنی بَعدَ مَمَاتِی؛ ای اباالحسن!

برای من لحظه ای بیش از زندگانی نمانده است و زمان کوچ و خداحافظی فرارسیده است. سخنان مرا بشنو؛ زیرا پس از این صدای فاطمه را هرگز نخواهی شنید. ای اباالحسن! تو را وصیّت می کنم که مرا فراموش نکنی و پس از وفات من همواره مرا زیارت کنی...

از وصایای خانم حضرت فاطمه زهرا س به هستی‌اش علی ع


زیارتنامه‌ی خانم حضرت فاطمه زهرا س

حدیث مفاخره خانم فاطمه زهرا س با امیرالمومنین علی ع


۰۹ بهمن ۹۸ ، ۱۸:۵۰
R_A Zeytun

مفاخره در لغت به معنی غالب شدن در فخر، اظهار بزرگی کردن و به خود بالیدن و ... هست که در زمان جاهلیت قبل از اسلام این کارها انجام میشد، اکثر این فخر عرب ها هم بر مبنای رفتارهای غیر انسانی و جاهلی خودشون بود.

۰۷ بهمن ۹۸ ، ۱۷:۵۶
R_A Zeytun