بایگانی آبان ۱۴۰۰ :: شهر زیتونی

شهر زیتونی

اعوذ بالله من نفسی و لسانی و بصری و قلبی و الشّیطانِ العینِ الرّجیم

شهر زیتونی

اعوذ بالله من نفسی و لسانی و بصری و قلبی و الشّیطانِ العینِ الرّجیم

اینجا زیتون می نویسه از همه جا از همه چی

بایگانی

قالب وبلاگ


قالب وبلاگ | ابزار صلوات شمار

۱۰ مطلب در آبان ۱۴۰۰ ثبت شده است

۳۰ آبان ۰۰ ، ۱۰:۴۷
R_A Zeytun
۲۷ آبان ۰۰ ، ۲۱:۳۸
R_A Zeytun
۲۷ آبان ۰۰ ، ۲۱:۱۰
R_A Zeytun
۲۷ آبان ۰۰ ، ۱۸:۵۴
R_A Zeytun
۲۷ آبان ۰۰ ، ۱۱:۲۰
R_A Zeytun
۲۵ آبان ۰۰ ، ۱۱:۱۱
R_A Zeytun

سلام

بهم خبر دادند که مادربزرگم (عزیز) دیگه پیش ما نیست.

اگر میشه براشون فاتحه بخونید.

و منت بذارید و اگر می‌تونید نماز هم براشون بخونید:

کلثوم فرزند محمدجان

۲۴ آبان ۰۰ ، ۱۵:۲۷
R_A Zeytun

 

اَحْضِــنوا بَعْض

 

یکدیگر را بغل کنید...

 

پ.ن 0:

 ولادت امام حسن عسکری (ع) و عیدمون مبارک باشه :)

 

پ.ن 1:

محسن چاووشی - جهان فاسد مردم

تو را ببوس که لب‌هایت

هنوز طعم عسل دارد

تو را بخواه که آغوشت

هنوز میل بغل دارد...



پ.ن 2:

تا حواس همه شهر به برف است بیا

گرم کن این بغل سرد زمستانی را...

سیداحمد حسینیان

 

۲۳ آبان ۰۰ ، ۱۲:۲۵
R_A Zeytun
۲۱ آبان ۰۰ ، ۲۲:۳۸
R_A Zeytun

[این پستِ موقت، صرفا برای نشون دادنِ حرف گوش‌کن بودنِ من و تبعیت از دستورِ یک مادر (و نه ترس از بازخوردِ خشن)، نوشته شده و هیچ محتوای مهم دیگری ندارد.]


پ.ن:

در مورد اون تیکه‌ی داخل پرانتز بگم که:


بی‌حس شدگان را چه غم از خنجرِ بعدی!


پ.ن:

راستی از اون شبی که می‌گفتید غم‌ها تموم نمی‌شند چه خبر؟!

دیدید اون شب هم صبح شد و شب‌های بعد هم اومد!

کلا همین هست، همه‌ی شب‌ها تموم میشه

البته اینکه حالِ آدم خوب بشه یا نشه

بحث‌ش یه چیز دیگه هست ولی

شب‌ها در هر حال

تموم می‌شند

:)


پ.ن:

شبایی که من این زخمارو میشمردم کجا بودی؟!

...

هنوزم اون شبای گریه‌ی مستی رو یادم هست

کجا موهاتو وا کردی کجا بستی رو یادم هست

[ آهنگ کجا بودی - محسن چاووشی]


پ.ن:

اگر حرفی سخنی چیزی تو دلتون مونده و فکر میکنید که نیاز هست من بدونم و در مورد من بوده، بهم ولو شده به صورت ناشناس، اطلاع بدید!

حداقل در مورد بازخوردِ من، نترسید، فکر کنم تا الان معلوم شده باشه که پسرِ بدی نیستم؛ تهش همه‌مون می‌میریم و این حرف‌ها تو دلمون می‌مونه!

۱۷ آبان ۰۰ ، ۲۲:۵۲
R_A Zeytun