آنجا که تو با مرگ مانوس میشوی، ناچار به آن فکر میکنی و بهترینش را میخواهی. وقتی بناست مرگ تو را انتخاب کند، تو پیش دستی کن و بهترین مرگ را انتخاب کن که این زیرکی انگیزهی دیگری است که تو را به مرگ سرخ میخواند و باعث میشود که سنگینی خون را در رگهایت احساس کنی و شهادت را بخواهی. من نمیدانم تو چه احساسی از مرگ داری ولی اینقدر میدانم که اگر خط مرگ در تقاطع زندگی تو نباشد و زندگی تو را نبرد، بل ادامهی آن باشد و استمرار آن دیگر مرگ مسألهای نیست.
قسمتی از وصیت نامه استاد صفایی حائری
*****
شما وفات میکنید، نه فوت؛ وفات آن استیفای کامل است؛ یعنی تمام حقیقت شما به دست آن فرشتهای است که روح را قبض میکند، پس چیزی از شما فوت نمیشود; این از آن رهآوردهای دقیق و عَمیق اسلام است که میگوید انسان، مرگ را میمیراند، نه بمیرد.
تمام هراسهای ما این است که نابود میشویم، دین آمده گفته تمام وحشتهای انسان از مرگ است و شما در مصاف با مرگ، مرگ را میمیرانید، نه بپوسید. شما در این مصاف مرگ زیر پایتان لِه میکنید; طبق همان بیان نورانی سیدالشهداء(سلام الله علیه) در روز عاشورا که فرمود: «فَمَا الْمَوْتُ إِلَّا قَنْطَرَةٌ»؛ مرگ در زیر پایتان یک پلی است، شما این مرگ را زیر پایتان لِه میکنید و از آن میگذرید و میروید آن طرف که شما هستید و مرگ نیست. انسان مرگ را میمیراند، نه بمیرد. انسان با مرگ از پوست به در میآید، نه بپوسد. انسان میشود ابدی
#تفسیر_سوره_ق
#آیت_الله_جوادی_آملی
و گفت: از نماز جز ایستادگیِ تن ندیدم، و از روزه جز گرسنگی ندیدم.
آنچه مراست از فضل اوست، نه از فعل من...
- تذکرة الاولیاء ، ذکر بایزید بسطامی
پ.ن:
پناه میبرم به خواب از شر
آرزوهای برباد رفته...
(متن تصویر: هی، اگه بهت بگم واقعا میخوامت، جواب میده؟)
پنجشنبهات بخیر ای آرزوی نداشتهی تمامِ هفتهی من ...
پ.ن:
روزه را شاید خدا بهر تو واجب کرده است
که نبینم، که نبوسم، که نَنوشم از لبت
گویند در ماه رمضان
خدا حاضر است و ناظر
ماه های دیگر چه؟
غافل است و غایب؟
زهی مُشتی احمق!
شمس تبریزی
برای بار سوم تو چند ماه اخیر، بلیط گرفته شدهی مشهد رو کنسل زدم.
باشه امام رضا ع خودتون که بهتر میدونید که این میتونست احتمالا آخرین سفرم باشه ولی دیگه این طوری شد که راه ندادید، دفعهی آخر هم اون طوری ما رو بیرون کردید.
از بین کلیپهایی که این چند وقت دیدم (مدادرنگی، دهه هشتادیها، سلام فرمانده) به نظرم با قدرت سلام فرمانده قشنگتر بود؛ شاید یکی از عواملی که باعث بشه پشیمون بشم و ازدواج کنم و به ادامهی نسل بشر امیدوار بشم، ایجاد گوگولیهایی ازمدل بچههای کلیپ سلام فرمانده که با عمق جان مطالب رو بیان کنند باشه.
مداد رنگی به نظرم متن خوبی داشت ولی ساختش به دلم ننشست:
دفتر نقاشیمو، مدادای رنگیمو
نذر کردم که باهاشون
هی حرم بکشم...
خبر از فصلِ بهار است اگر بگذارند
وقتِ بوسیدنِ یار است اگر بگذارند
پ.ن:
کفایتم ندهد بوسه، دست اگر برسد
چنان کنم که بیارزد به ننگِ بُهتانش