بایگانی اسفند ۱۳۹۸ :: شهر زیتونی

شهر زیتونی

اعوذ بالله من نفسی و لسانی و بصری و قلبی و الشّیطانِ العینِ الرّجیم

شهر زیتونی

اعوذ بالله من نفسی و لسانی و بصری و قلبی و الشّیطانِ العینِ الرّجیم

اینجا زیتون می نویسه از همه جا از همه چی

بایگانی

قالب وبلاگ


قالب وبلاگ | ابزار صلوات شمار

۹ مطلب در اسفند ۱۳۹۸ ثبت شده است

 

حوّل حالَنا بظُهور الحجّة⁦

 

پ.ن:

یه بخشی از خطبه‌ی ۱۶۶ نهج البلاغه هست که خیلی وقت هست بهش فکر می‌کنم و اصلا نمی‌فهمم

شما ببینید اگه چیزی سر در میارید، یا جایی خوندید، بهم بگید واقعا ممنون میشم(من ابن خطبه و حدیث رو به دوستام به عنوان عیدی, فرستادم, شما هم به چشم عیدی نگاه کنید):

«...کقَیْضِ بَیْضٍ فِی أَدَاحٍ یَکونُ کسْرُهَا وِزْراً وَ یُخْرِجُ حِضَانُهَا شَرّاً...

 

...همانند تخم افعى در لانه پرندگان نباشید که شکستن آن گناه و نگهداشتن آن شر و زیانبار است. (بجاى جوجه، مارى از آن بیرون مى آید)...»

نظرات باز هست که بقیه هم بتونند از صحبت شما در مورد این بخش از خطبه، استفاده کنند.

 

 

پ.ن:

ممنون میشم که نکاتی که به چشمتون اومده که من باید اصلاح شون کنم رو بهم بگید (ترجیحا خصوصی پیام بدید که نظرات بقیه رو هم بتونم بفهمم🙂)

(منظورم تو زندگی م هست و بحث ساختار وبلاگ نیست)

پ.ن:

عیدتون مبارک باشه، ان‌شاءالله که سال خوبی در انتظار همه‌مون باشه و سال خوبی رو بسازیم

 

 


 

 

۳ نظر ۲۹ اسفند ۹۸ ، ۲۲:۱۸
R_A Zeytun



ســــــــــــــــلام حضرت دلبر

ســـــــــــــــلام قرص قمر

زمیــــــن که لطفی ندارد

از آسمان چه خبر؟

پ.ن:

این دردها درمان ندارد غیر وصلت


پ.ن:

گر هیچ مرا در دل تو جاست بگو

گر هســــت بگـــــــو

نیســــت بگو...

مولانا


پ.ن:

اگه داستان کرونا اتفاق نمیافتاد، امروز بلیط داشتیم که خونوادگی بریم مشهد و سال تحویل رو اونجا باشیم....

باز هم دربدر شب شدم ای نور سلام

باز هم زائرتان نیستم از دور سلام


اللهُمَّ صَلِّ عَلَی عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضَا الْمُرْتَضَی الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَ حُجَّتِکَ عَلَی مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَی الصِّدِّیقِ الشَّهِیدِ صَلاةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ

۲۶ اسفند ۹۸ ، ۱۱:۱۵
R_A Zeytun


از طولانی بودن متن نترسید، خیلی روان هست!

//////

۲۵ اسفند ۹۸ ، ۱۳:۱۱
R_A Zeytun

  

  


این ها گل های تو اتاق من (بالا سمت راست) و تو تراس خونه‌ی ما (که تراس هم تو اتاق من هست) هستند

اون طرح گلخونه‌ی خونگی رو تو این چند روز اخیر درست کردیم(دقیق بگم، دیشب تموم شد) و حاصل روزهای قرنطینه هست!

اون توت فرنگی بالا سمت چپ هم اگه دقت کنید گل داده(البته تک گل برگش سفید شده و بقیه سبز هستند)

پ.ن:

فعلا محصولاتمون:

بادمجون، گوجه فرنگی، ترب، گندم، توت فرنگی هست و بقیه گل‌های تزئینی هستند

۲۴ اسفند ۹۸ ، ۱۹:۲۷
R_A Zeytun

 گفتیم حرم به داد مردم برسد

گفتند حرم ردّ صلاحیت شد...

پ.ن:

 

 

در گردش چشم تو گُمم، باور کن

انگشت نمای مردُمم، باور کن

 

عشق تو شیوع کرده در شهرِ دلم...

چشمت کرونا و من قمم، باور کن!

 

 

پ.ن:

 (عطایی-هر کسی که توی دنیا رسیده به جایی...)

حبل المتین‌ه

یَعسوبُ الدّین‌ه (یعسوب در لغت به معنای، امیر و ملکه زنبور عسل است، همچنین به معنای بزرگ، سید و جلودار قوم نیز آمده است. پیامبر اکرم ص حضرت علی ع را یعسوب دین و مؤمنان خوانده‌اند، زیرا همان‌گونه که ملکه زنبور عسل جلودار، رئیس و امیر زنبورها است، امیرالمومنین نیز جلودار مؤمنین و دین است)

خوشگل ترین اسمش امیرالمومنینه...

علی یا حیدر حیدر حیدر

 

 

 

 

عیدتون مبارک
عیدمون مبارک
روز پدر مبارک باشه
به سلامتی و عیدی گرفتنی از امام علی ع ان شاءالله
۱۷ اسفند ۹۸ ، ۲۱:۴۲
R_A Zeytun

آنقدر نگذاشتی ببوسمت که بوسیدن را هم ممنوع کردند!

و حالا هم نفس‌هامان به شماره افتاده، مثل عشق سال‌های وبا!

لعنت به تو،

لعنت به من،

لعنت به همه‌ی ما!

بخاطر همه‌ی بوسه‌هایی که از هم دریغ کردیم...
اگر زنده ماندی از طرف من به تمام مردم دنیا بگو:
تا می‌توانید همدیگر را ببوسید!
نسل ما همه مُردند در عصر یخبندان!

عصری که بوسیدن، حکم جام شوکران را داشت و چکاندن ماشه در دهان خویش!
به همه‌ی دنیا بگو ما را نامهربانی‌ها کشت نه جنگ‌های صلیبی و نه طاعون و نه سل و نه کرونا....

 

پ.ن:

(آهنگ بغلم کن- توکا)

 



گریه کردیم، دو تا شعله ی خاموش شده

گریه کردیم، دو آهنگ فراموش شده

 

پر کشیدیدم بدون پرِ زخمی با هم

عشق بازیِ دوتا کفتر زخمی با هم

 

مرگ پشت سرمان بود،نمی دانستیم

بوسه ی آخرمان بود، نمی دانستیم …!

 

زندگی حسرت یک شادی معمولی بود

زندگی چرخش تنهایی و بی پولی بود

 

زخم ،سهم تنمان بود ،نمی ترسیدیم

زندگی دشمنمان بود ،نمی ترسیدیم

 

شعر من مزه ی خاکستر و الکل می داد

شعر، من را وسط زندگی ات هل می داد

 

شعر من بین تن زخمی مان پل می شد

بیت اول گره روسری ات شل می شد

 

بیت تا بیت فقط فاصله کم می کردی

شعر می خواندم و محکم بغلم می کردی…

 

پیِ تاراندن غم های جدیدم بودی

نگران من و موهای سپیدم بودی

 

نگران بودی ، یک مصرع غمگین بشوم

زندگی لج کند و پیرتر از این بشوم

 

نگران بودی اندوه تو خاکم بکند

نگران بودی سیگار هلاکم بکند

 

نگران بودی این فرصت ِ کم را بُکُشم

نگران بودی یک روز خودم را بُکُشم

 

آه … بدرود گل یخ زده ی بی کس من

آه بدرود زن کوچک دلواپس من …

 

بغلم کن غمِ در زخم ، شناور شده ام

بغلم کن گل بی طاقت پرپر شده ام

 

بغلم کن که جهان کوچک و غمگین نشود

بغلم کن که خدا دورتر از این نشود

 

مرگ را آخر هر قافیه تمرین نکنم

مردم شهر تو را ،بعد تو نفرین نکنم

 

کاش این نعش به تقدیر خودش تن بدهد

کاش این شعر به من جرات مردن بدهد…

حامد ابراهیم پور

پ.ن:

والله که شهر بی تو مرا حبس می‌شود
آوارگی و کوه و بیابانم آرزوست...
مولانا

 

 

۱۶ اسفند ۹۸ ، ۱۷:۱۵
R_A Zeytun

اللهُمَّ صَلِّ عَلَی عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضَا الْمُرْتَضَی الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَ حُجَّتِکَ عَلَی مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَی الصِّدِّیقِ الشَّهِیدِ صَلاةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ


باز هم دربدر شب شدم ای نور سلام

باز هم زائرتان نیستم از دور سلام


با زبانی که به ذکرت شده مامور سلام

به سلیمان برسد از طرف مور سلام



پ.ن:

باران و برف و باد و زمستان بهانه اند

این شهر را نبودن تو سرد می کند...


یا رآدَّ یُوسُفَ عَلى یَعْقُوبَ

اى که یوسف را به یعقوب برگرداندى

یا کاشِفَ ضُرِّ اَیُّوبَ

اى که ایوب را از گرفتارى نجات بخشیدى

یا غافِرَ ذَنْبِ داوُدَ

اى آمرزنده خطاى داود...

اللهم عجل لولیک الفرج



اَللّهُمَّ اَدْخِلْ عَلی اَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ

خدایا بفرست بر خفتگان در گور نشاط و سرور


اَللّهُمَّ اَغْنِ کُلَّ فَقیرٍ

خدایا دارا کن هر نداری را


اَللّهُمَّ اَشْبِعْ کُلَّ جایِعٍ

خدایا سیر کن هر گرسنه ای را


اَللّهُمَّ اکْسُ کُلَّ عُرْیانٍ

خدایا بپوشان هر برهنه را


اَللّهُمَّ اقْضِ دَیْنَ کُلِّ مَدینٍ

خدایا ادا کن قرض هر قرضداری را


اَللّهُمَّ فَرِّجْ عَنْ کُلِّ مَکْرُوبٍ

خدایا بگشا اندوه هر غمزده را


اَللّهُمَّ رُدَّ کُلَّ غَریبٍ

خدایا به وطن بازگردان هر دور از وطنی را


اَللّهُمَّ فُکَّ کُلَّ اَسیرٍ

خدایا آزاد کن هر اسیری را


 اَللّهُمَّ اَصْلِحْ کُلَّ فاسِدٍ مِنْ اُمُورِ الْمُسْلِمینَ

خدایا اصلاح کن هر فسادی را از کار مسلمین


اَللّهُمَّ اشْفِ کُلَّ مَریضٍ

 خدایا درمان کن هر بیماری را


اَللّهُمَّ سُدَّ فَقْرَنا بِغِناکَ

خدایا ببند رخنه فقر ما را به وسیله دارائی خود


اَللّهُمَّ غَیِّرْ سُوءَ حالِنا بِحُسْنِ حالِکَ

خدایا بدی حال ما را بخوبی حال خودت مبدل کن


اَللّهُمَّ اقْضِ عَنَّا الدَّیْنَ وَاَغْنِنا مِنَ الْفَقْرِ

 خدایا ادا کن از ما قرض و بدهیمان را و بی نیازمان کن از نداری


اِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ

که راستی تو بر هر چیز توانائی.


یادم هست یک مکالمه‌ای بود که از یک بزرگی پرسیده بودند، این دعا که همش اشاره به «همه» داره، اصلا قابلیت برآورده شدن داره یا نه؟

در جواب گفته بودند که اولا آخر دعا وقتی میگیم «علی کل شی قدیر» یعنی باید ایمان داشته باشی که خدا میتونه

و ثانیا بله، در زمان ظهور این اتفاق‌ها میافته و اساسا این دعا یک جورایی دعا برای ظهور هست.

۰۸ اسفند ۹۸ ، ۲۲:۲۶
R_A Zeytun

متن دعای مشلول

۰۷ اسفند ۹۸ ، ۱۸:۲۵
R_A Zeytun

فرازهایی از دعای ابوحمزه ثمالی هست که توسط ❤سید حسن نصرالله❤ خونده شده

فیلم‌ش جاهای دیگه هم هست ولی ترجمه و زیرنویس‌ش رو خودم انجام دادم

۰۶ اسفند ۹۸ ، ۰۳:۱۳
R_A Zeytun