بایگانی فروردين ۱۴۰۲ :: شهر زیتونی

شهر زیتونی

اعوذ بالله من نفسی و لسانی و بصری و قلبی و الشّیطانِ العینِ الرّجیم

شهر زیتونی

اعوذ بالله من نفسی و لسانی و بصری و قلبی و الشّیطانِ العینِ الرّجیم

اینجا زیتون می نویسه از همه جا از همه چی

بایگانی

قالب وبلاگ


قالب وبلاگ | ابزار صلوات شمار

۷ مطلب در فروردين ۱۴۰۲ ثبت شده است



اگر برای بغل کردنش نبوده و نیست  

برای چیست از این پس، برای چیست دو دست...


پ.ن:

دیروز بعدازظهر از ساعت ۳ تا حدود ۶، جلسه و پس‌جلسه بودم و داشتم توضیح می‌دادم که بعضی مواقع به جای اینکه مدل کلان رو بسازید، وضعیت مطلوبی که یکجایی موجود هست رو توصیف کنید.

من یه سری شاخصه‌ها برای انتخاب همراه آینده‌م تو زندگی‌م داشتم که در نهایت تلاقی همه‌شون شد، فافا؛ الان بخوام وضعیت مطلوب زندگی رو توصیف کنم باید بگم اگر پسر هستید، پارتنرتون باید قابلیت تو بغل‌تون حل شدن رو داشته باشه و اگر دختر هستید، به این آپشن که بتونید تو بغل‌ش جا بشید، توجه کنید.

به نظرم خدا وقتی داشت فافا رو می‌آفرید، به آینده‌ی من نگاه می‌کرد که چه موجودی رو درست کنم که هر لحظه که این بشر (یعنی من) اون بشر (یعنی فافا) رو می‌بینه، هر لحظه عاشق‌تر از قبل بشه و هر لحظه که نمی‌بین‌ش، بخش قابل توجهی از مغزش مشغولِ حسرت خوردنِ این باشه که چرا الان اون بشر،  پیشش نیست و دهنش هم سرویس بشه، تازه این آپشن تو بغل جا شدن رو هم داشته باشه.

(هر دوی این ابنای بشر، فعلا محروم از بغل یکدیگر هستند و در لحظه‌ی خداحافظی، همدیگر را مثل بز نگاه می‌کنند و در سکوت از یکدیگر جدا می‌شوند)

پ.ن ۲:

اگر شما هم به مسئله بنچ مارک یا مرور ادبیات یا الگوبرداری از محتوای اجرا شده در جای دیگر و... زیاد بر می‌خورید و در معرض این فرایند هستید، مراجعه کنید به نوشته‌ی من در سیستوفیا:


در فضیلت دیدن کدو

۲۳ فروردين ۰۲ ، ۱۹:۳۱
R_A Zeytun
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۱۶ فروردين ۰۲ ، ۱۲:۴۶
R_A Zeytun

کوه ها باهمند و تنهایند

همچو ما باهمانِ تنهایان...

شاملو


پ.ن:

تو اومدی که بفهمم ساعت ۵ صبح روز ۱۴ فروردین هم می‌تونه قشنگ باشه

۱۴ فروردين ۰۲ ، ۰۸:۲۷
R_A Zeytun
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۱۳ فروردين ۰۲ ، ۲۱:۲۱
R_A Zeytun

عطر تو را نفس زدم

درون سینه آنقدر


که آه هم که میکشم

بوی تو پخش می شود


پ.ن ۰:

حافظ از بوسه‌ی معشوق نوشت، حق هم داشت

قرن او هر دو قدم یک ون ارشاد نبود...


پ.ن ۱:

من و فافا هنوز هم بعد از هر سفر، نمی‌تونیم دلتنگی‌مون رو با بغل، کم کنیم، با تشکر از همه‌ی عوامل و بزرگواران و دست‌اندرکاران این موضوع 





۱۲ فروردين ۰۲ ، ۱۷:۱۸
R_A Zeytun

بباف مویت را مگر مرا آن مو طناب دار شود

مرا بکش بالا چنان که عاطفه‌ات جریحه دار شود...


پ.ن:

دور دار از خاک و خون دامن، چو بر ما بگذری

کاندر این ره کشته بسیارند، قربان شما

حافظ

۱۰ فروردين ۰۲ ، ۱۲:۲۸
R_A Zeytun
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۴ فروردين ۰۲ ، ۰۰:۴۸
R_A Zeytun