زیتون توصیه :: شهر زیتونی

شهر زیتونی

اعوذ بالله من نفسی و لسانی و بصری و قلبی و الشّیطانِ العینِ الرّجیم

شهر زیتونی

اعوذ بالله من نفسی و لسانی و بصری و قلبی و الشّیطانِ العینِ الرّجیم

اینجا زیتون می نویسه از همه جا از همه چی

بایگانی

قالب وبلاگ


قالب وبلاگ | ابزار صلوات شمار

۲۱ مطلب با موضوع «زیتون توصیه» ثبت شده است

سیستوفیا آماده‌ی انتشار مطلب شد 🥳

فعلا تا موقعی که مطالبی که نوشتم رو وارد کنم، میتونید از صفحات مختلفِ اون و عکس‌هایی که داره و سر تیترهایی که هست، بازدید کنید

سیستوفیا محلی برای مشق‌نوشته‌های

طراحی و تحلیل سیستم‌های کلان پیچیده و متعارض در شرایط بحرانی

https://systophia.ir/


۱۹ اسفند ۰۱ ، ۲۱:۵۶
R_A Zeytun
۲۹ آذر ۰۱ ، ۱۲:۴۳
R_A Zeytun



این‌ها تایم‌ها/سفرهایی هست که از شروع هفته، از خونه زدم بیرون تا برم شرکت یا برم پروژه‌ای بگیرم و در کل یک لقمه نون در بیارم؛ تو این چند صباحی که از به دنیا اومدنم گذشت، بعد از تغییراتِ مختلفی که تو نظرم نسبت به افرادِ مختلف و برچسب‌گذاری‌ها روی آدم‌ها پیش اومد می‌تونم الان با جرئت بگم که پسر/دختری که از نظر مالی مستقل هست و... جذاب هست و این داستان‌ها شاید فقط تو فانتزی‌ها جالب و جذاب باشه اما مهمتر از این مورد، این هست که طرف از نظر دستگاه محاسباتِ فکری و روحی، مستقل باشه.


پ.ن 1:

من تنهایی گریه کردم

تنهایی تلاش کردم

تنهایی به زخمام مرهم زدم

تنهایی برای زندگیم جنگیدم

تنهایی شکست خوردم

تو شب‌هایی که صبح نمیشدند، تنهایی منتظر طلوع نکردن خورشید موندم

تو شب‌هایی که صبح نمی‌شدند، تنهایی منتظر طلوع خورشید هم موندم


نقش همسر (شوهر/زن) این هست که دیگه مجبور نیستی این اتفاقات رو تنهایی تجربه کنی؛ همدم، هم راز، کسی که تو سختی ها باشه و بشه که حمایت روحی انجام بده؛ کسی که باعث آرامش بشه؛

توی خوشی‌ها، سلامتی، حالِ خوب داشتن و... احتمالا آدم و دوست به وفور پیدا میشه اما روزها و هفته‌ها و ماه‌های ما، فقط و فقط از شادی و حالِ خوب، ساخته نشده بودند و نخواهند شد.


پ.ن 1.5:

یه چیز دیگه هم هست اینه که یه سری قوانین ثابت هست و اساسا جزء پیچ و مهره و چرخ‌دنده‌های هستیِ مادی، هست. مثلا اینکه قانون گرانش داریم یا مقاومت مصالح فلان محاسبات رو داره یا آب تو 100 درجه میجوشه، همه جا ثابت هست؛ نکته‌ای که باعث تفاوت علوم اسلامی با علوم غربی/شرقی میشه، روی جهان‌بینی/دستگاه‌محاسبات‌فکری‌ای هست که خروجیِ ذهن و محصولی که یک بچه شیعه میسازه، میشه یک خانه که محل زندگی هست و خروجیِ ذهن و محصولی که یک غیر بچه شیعه میسازه، میشه یک خانه که محل استراحت هست.

یه سری‌ها دو عبارتِ ترکیبی (قوانین ثابت + دستگاه محاسبات فکری) رو یک عبارت میبینند و نتیجه‌ش این میشه که میخواند مثلا فیزیکِ اسلامی، تولید کنند یا کتابِ مقاومت مصالحِ اسلامی تدوین کنند یا حتی یک زندگیِ اسلامی (بدون در نظر گرفتنِ بخشِ قوانین ثابت) بسازند؛ خطر اصلی هم به نظرم بیشتر روی افرادِ مذهبی هست که دچار اختلال موضوعی و رفتاری میشند.


پ.ن 2:

تا مرا در عالَم صورت، مقیّد کرده‌اند

زندگی در کسوت نبض است نالان زیر پوست...


Touch starved:

به معنی گرسنگی پوست یا عطش لمس، آغوش امن، تسکین پریشانی‌ها و اضطراب‌هاست. دارویی آرامش‌بخش برای بشر مضطرب دیروز تا انسان افسرده‌ی امروز.

۲۱ آذر ۰۱ ، ۰۹:۵۸
R_A Zeytun

در شرایطی که دسترسی به امام نیست، تکلیف چیست؟

 

توی پست قبل تاکید زیادی روی این مسئله کردم که از نظر من (و نه لزوما نظر دین و اسلام و علما و...) این هست که اساسا تشیع بر محوریت ولایت پذیری از انسان کامل میگرده و این وجه تمایز تفکر شیعه (چه به عنوان یک مذهب، چه به عنوان یک منش (اعم از سیاسی و اجتماعی و...) برای برون رفت از هر بحرانی (به پ.ن1 مراجعه کنید)) با دیگر ادیان و مذاهب هست. تو این وضعیت یک سوال اساسی مطرح میشه که  در شرایطی مثل الان که مستقیما به امام معصوم دسترسی نداریم تکلیف چیه؟

آیا نباید از سیره و روش امام معصوم، شیوه‌ی عقلانی‌ای رو استخراج کنیم که بتونیم بر اساس اون عمل کنیم؟

 

جواب من (و استثنائا جواب دین و اسلام و علما و...) این هست که بله باید با استفاده از شیوه عقلانی و استدلالی، روش و سیره معصوم ع رو استخراج کنیم؛ اما نکته اینجاست که کدوم شیوه عقلانی هست و کدوم استدلال مبتنی بر اکت معصوم ع هست و کدوم اکت منطبق بر زمان حال حاضر هست، اختلافاتی هست که به همین سادگی نمیشه ازشون گذشت.

توی پست قبلی یک سوال نسبتا ساده پرسیدم که اگر حس کنیم که حاکم داره به مردم و دین و اعتقادات ظلم میکنه و بعد از تذکر، توبه هم نمیکنه آیا باید علیه‌ش قیام کرد یا نه؛ برای پاسخ به این سوال، دو تا از اکت‌هایی که اتفاق افتاد (برخورد امام علی ع با خوارجی که فکر میکردند علی ع ظلم کرده و توبه هم نمیکنه و رفتاری که امام حسین ع داشتند و اتفاقاتی که یزید مسبب‌ش بود) رو مثال زدم؛ اگر بخوایم روی همین دو مورد استدلال و بررسی کنیم که چه چیزی به عنوان اصل هست و منطبق بر شرایط امروز هست و چه چیزی شرایط و زمان دیگه‌ای رو می‌طلبه ساعت‌ها و سال‌ها بحث نیاز هست که احتمالا موقعی به جواب درست میرسیم که خیلی سال از اون واقعه گذشته.

مثلا در نظر بگیرید که دنبال این هستیم ببینیم باید علیه حرکتی که جنبش سبز سال 88 و 89 انجام داد، طرف سید خدا میرحسین موسوی باشیم و یعنی شرایط مثل دوران امام حسین ع هست و حاکمیت مثل حکومت یزید داره برخورد میکنه یا باید طرف سید خدا سید علی خامنه‌ای باشیم و وضعیت مثل فتنه خوارج در دوران امام علی ع هست و مخالفان رو باید شتک کرد. به نظر من (و نه لزوما نظر دین و اسلام و علما و...) این مسئله اصلا مسئله ساده‌ای نیست که بشه با استدلال و منطق و بحث‌های حدیث شناسی و سیره پژوهی و... به نتیجه رسید؛ پس چیکار باید کرد؟ این بر میگرده به ثانیا پست قبل که در جواب «سوال آیا میشه دلیلی برای درستی و صحت یا نادرستی و غلط بودن حرکت امام حسین ع و وقایع عاشورا آورد؟» بهش اشاره کردم:

«ملاک حبّ و بغض، قلب هست و نه عقل»

به قول امام خمینی


 

 

«...گاهی علم، انسان را به جهنم می‌فرستد؛ گاهی علم توحید انسان را به جهنم می‌فرستد؛ گاهی علمِ عرفان انسان را به جهنم می‌رساند؛ گاهی علم فقه انسان را به جهنم می‌فرستد؛ گاهی علم اخلاق انسان را به جهنم می‌فرستد. با علم درست نمی‌شود. تزکیه می‌خواهد- یُزَکّیهِمْ - تزکیه مقدم است بر همه چیز...» (برای دیدن سخنرانی کامل به این لینک مراجعه کنید)

 

به نظر من (و نه لزوما نظر دین و اسلام و علما و...) اگر انسان قلب خودش رو خالص کرده باشه، از اونجایی که انسان کلا بر مبنای استدلال کاری رو انجام نمیده و با قلبش کار رو انجام میده (به قول حاج آقا قرائتی انسان اگر کاری رو بخواد انجام بده، دلیلش رو پیدا میکنه و اگر نخواد کاری رو انجام بده، بهونه‌ش رو)

(آقامون سعدی می‌فرماد:

مرا مگوی که سعدی طریق عشق رها کن

سخن چه فایده گفتن چو پند می‌ننیوشم)

در موقعیت‌های مختلف اعم از موقعیت‌های ساده و روزمره و موقعیت‌های بشدت حساس و سرنوشت‌ساز عمرش، حتی اگر اشتباه هم انتخاب کرده باشه، تا لب پرتگاه میره ولی اون حب‌ش به خدا و اهل بیت و امام معصوم و انسان کامل، نمیذاره که به قعر پرتگاه، سقوط کنه و دست‌ش رو میگیرند و بالاخره کمکش میکنند. برعکسش هم خب صادق هست که اگر با قلب به حب یک چیزی ایمان نداشته باشی و اشتباهی توی یک موقعیت درست و طرفِ درستِ ماجرا قرار گرفته باشی، هر چند که اجرت رو در لحظه طبق امداد الهی خواهند داد اما در نهایت موجب عاقبت بخیری‌ت نمیشه؛ مثالش هم تو کربلا فراوون هست، اون دو نفری که اومدند بالا سر امام حسین ع تا سر خون خدا رو ببرند ولی توبه کردند و برگشتند و شهید شدند و از اون طرف هم اون آدمی که اومد به امام گفت که تا الان فکر میکردم شما پیروز میشید ولی الان میبینم امکان نداره و خداحافظی کرد و امام حسین ع گفتند انقدری دور شو که صدای ما بهت نرسه و... و جزء شهدای کربلا نشد.

 

پ.ن 1:

یه نظریه در مورد امام موسی صدر هست که میگند «به باور امام موسی صدر تشیع نوعی نگرش است و نه صرفا یک مذهب» یعنی اینکه «تعبیر امام صدر این است که تشیع نوعی نگرش است و نه صرفا یک مذهب در کنار دیگر مذاهب اسلامی. مساله اصلی تشیع این است که با رحلت رسول خدا باب دسترسی به علم معتبر معصوم بسته نمی‌شود و با وجود دسترسی به امام معصوم این راه همچنان ادامه خواهد داشت. بنابراین سخنان ائمه بسیار مهم است.» یه جورایی منطقش به نظرم این میاد که کلا بن‌بستی رو در نظر نمیگیرند و اگر سرچشمه نباشه یه جورایی سعی میشه در شیعه با راهکارهای مختلف، شبیه به سرچشمه رو ایجاد کرد و منابع موجود رو به اندازه‌ای که میشه به اون آب زلال چشمه شبیه کرد؛ چه تو اکت سیاسی این بن‌بست وجود نداره و چه در مسائل عبادی؛ حالا اینکه این موضوع چقدر درست هست و اصلا امام موسی صدر گفته یا نه رو من نمیدونم!

 

۲۳ مرداد ۰۱ ، ۰۳:۱۳
R_A Zeytun

آیا حرکت (و نه قیام) امام حسین ع در سال 61 هجری درست بود؟

(الجمعة - ٧ محرم ١٤٤٤-- ۱۴ مرداد ۱۴۰۱)

چند وقتی هست که در مورد معنای زندگی مطالبی میخونم و سعی کردم هم از کتاب‌ها با تِم مذهبی مثل نوشته معنای زندگی شهید مطهری استفاده کنم و هم از فیلسوف‌های غربی و یا ایرانیِ غیر مذهبی استفاده کنم (به دلیل تبلیغ نشدن، اسامی افراد ذکر نشد!). هر کدوم یه سری بحث‌ها در مورد اینکه کلا چرا باید زندگی کنیم و کلا زندگی کردن یعنی چی، مطالبی رو نوشتند. همه‌ی این موارد با همه‌ی اختلافات را در کنار هم قرار بدهیم و با اندیشه‌ها و نوشته‌ها و بحث‌هایی که در مورد حرکت سال 61 هجری امام حسین ع وجود داره، جمع کنیم، آیا میشه دلیلی برای درستی و صحت یا نادرستی و غلط بودن حرکت امام حسین ع و وقایع عاشورا آورد؟

نظرِ من (و نه لزوما نظر دین و اسلام و علما و...) این هست که خیر! هیچ منطق و دلیلی رو نمیشه از این نوشته‌ها و استدلال‌ها برای صحت یا غلط بودنِ حرکت امام آورده بشه؛ چون امام (انسان کامل) اعتبار و صحتِ درستیِ یک کار هست و اصلا ملاک درستیِ یک چیز امام هست و هر استدلال و دلیل و نوشته و بحثی که در موردِ چراییِ یک حرکتِ منتسب به امام، آورده میشه، مسیر کاملی رو نمیتونه نشون بده چون

اولا درستی و نادرستی یک چیز بر مبنای یک معیار هست و خودِ معیار، یک فعلی رو انجام داده؛ پس اون کار درست هست و نمیشه استدلالی رو آورد که بخواد صحت سنجی کنه

ثانیا ملاک حبّ و بغض، قلب هست و نه عقل

برای توضیح بیشتر، سوال زیر رو در نظر بگیریم و قدم به قدم استدلال کنیم:

آیا اگر حس کردیم که یک حاکمی، ظالم هست و به اعضای جامعه و دین خدا، ظلم میکنه، باید علیه اون حاکم، قیام کرد؟ نظر اسلام و دین چی هست؟

چون اول پست رو با امام حسین ع شروع کردم و الان تو حال و هوای محرم هستیم احتمالا به ذهنتون، وقایع عاشورا سال 61 هجری و قیام (و نه حرکت (بر خلاف تیتر!)) امام حسین ع به ذهنتون اومده باشه، ولی این سوال رو در رابطه با حرکتی که خوارج انجام دادند پرسیدم (اگر با این حرکت ژورنالیستی من حس بازنده بودن رو دارید، عذرخواهی میکنیم).

یه عده از آدم‌های نماز شب خون و قاری قرآن و بشدت مشهور به نمازها و سجده‌های طولانی، حس کردند و بعدا این برداشت براشون پیش اومد که یک حاکمی به اسم علی ابن ابی طالب ع در یک حرکتی داره ظلم میکنه و حتی گناه هم کرده و بعدا با تذکری که دادیم بهش، توبه هم نکرده؛ اومدند و با استدلال به مبانیِ دینی‌شون قیام کردند؛

درسته که یه سری رفت و برگشت‌هایی بین امام علی ع و این گروه رخ داد و صحبت‌هایی هم شد اما در هر حال و در نهایت، امام علی ع انگاری بر خلاف اون استدلالِ دینی که علیه ظالم و حاکم گنه کار باید اقدام کرد، اومدند و همه‌شون رو شَتَک کردند و همه رو گردن زدند. 

و همین برخورد رو اگر مبنای دینی قرار بدیم که باید همه مخالفینی که استدلالِ این طوری دارند رو گردن زد و این واقعه رو با اتفاقی که در سال 61 افتاد مقایسه کنید که یه گروه از افراد حس میکردند که حاکم مفسد هست و داره با حرکت‌هاش به مردم و دین ظلم میکنه و باید علیه اون قیام کرد؛ یه سری حرکت هم انجام میشه و یه سری رفت و برگشت و صحبت هم اتفاق میافته و در نهایت اون اتفاقات رخ میده و امام حسین ع و یارانشون رو اون طوری شهید میکنند.

تفاوت این دو واقعه در کجاست؟

به نظرم (و نه لزوما نظر دین و اسلام و علما و...) تفاوت و معیار و مبنای فهمیدنِ این دو واقعه در فردی هست که اکت رو انجام میده و بر مبنای اون فرد که انسان کامل هم هست فقط میشه گفت که وقایع از هم برش میخورند و برچسب‌گذاریِ وقایع رخ میده.

واقعه اول که جنگ نهروان هست و بین امام علی ع و  خوارج رخ داد، چون علی ع اون اکت رو انجام داد پس مقابله با اون گروه درست هست و اصلا علی ع خودِ دین هست پس اون کاری که امام علی ع انجام دادند، درست هست و دینی هست.

واقعه دوم که قیام امام حسین ع هست و قیام کردن، موضوعیت داره، چون حسین بن علی ع اون اکت رو انجام داد پس درست هست (و نه به خاطر اون استدلال هایی که گفته میشه و احتمالا تو سخنرانی‌ها شنیدیم) و اصلا حسین ع خود دین هست، اگر قیام نمیکردند، قیام نکردن، درست بود؛ اگر هر کار دیگه‌ای هم انجام میدادند، همون کار درست بود و لاغیر.

همین مسئله رو میشه به امام زمان عج هم بسط داد. چرا الان ظهور اتفاق نمی‌افته؟ چون وقتش نیست، چرا میگم وقتش نیست؟ چون امام زمان عج در حال حاضر ظهور نکردند پس ظهور نکردن، یک اکت درست و صحیح هست. اگر قیامشون رو فلان زمان علنی کنند، اون فلان زمان، زمان درست قیام کردن بوده و هست و...

میخوام آخر این نوشته رو با این برداشتِ خودم از شیعه، تو اوج، رها کنم که به نظرم بر خلاف همه‌ی نگارش و نگرش‌هایی که تو اسلام وجود داره و برای هر موضوعی ده‌ها مطلب و گزاره و کتاب ذکر میشه، شیعه کاملا بر محور امام و انسان کامل که ولایت روی تک‌تک اعضا داره، میچرخه و هیچ کنش و اکتی رو نمیشه فارغ از نگاه و دستور انسان کامل، درست یا نادرست بودنش رو تشخیص داد و صراحتا میشه گفت که قائل به حسبنا کتاب الله نیستیم و صریحا به انسان کامل وابسته هستیم و برامون هر حرکتی که امام انجام میده، موضوعیت داره، مثل زیارت آل یاسین:

...السَّلامُ عَلَیکَ حِینَ تَقُوم،  سلام بر تو هنگامی‌که بر می‌خیزی

السَّلامُ عَلَیْکَ حِینَ تَقْعُدُ،   سلام بر تو زمانی که می‌نشینی

السَّلامُ عَلَیْکَ حِینَ تَقْرَأُ وَتُبَیِّن،  سلام بر تو وقتی که می‌خوانی و بیان می‌کنی

السَّلامُ عَلَیْکَ حِینَ تُصَلِّی وَتَقْنُتُ، سلام بر تو هنگامی‌که نماز می‌خوانی و قنوت بجا می‌آوری

السَّلامُ عَلَیْکَ حِینَ تَرْکَعُ وَتَسْجُدُ،  سلام بر تو زمانی که رکوع و سجود می‌نمایی



و در آخر به نقل از آقامون سعدی بگم که:

من آن نى ام، که حلال از حرام نشناسم...

شراب با تو حلال است و آب بى تو حرام!


۱۴ مرداد ۰۱ ، ۰۳:۲۶
R_A Zeytun

چند روز پیش مستند Brainchild محصول نتفلیکس که نماوا دوبله‌ش کرده رو با داداشم می‌دیدم، یه قسمتش در مورد درماندگی آموخته شده (Learned helplessness) بود؛ به نظرم هم قسمت‌های مختلفِ مستند و هم این مفهومی که ارائه داده، چیزِ باحالی هست.

میگند وقتی یه نفر یه شکستی رو تجربه میکنه، تو ناخودآگاه‌ش این مسئله شکل میگیره که محکوم به شکست هست، تو کارِ بعدی سعی می‌کنه که این قضیه رو جبران کنه، معمولا اگر به این دلیل که سریِ قبلی تویِ یه کاری شکست خورده باشه و این دفعه اومده باشه برای جبران، این سری هم شکست میخوره؛ این مسئله دیگه توی ذهنش ثبت میشه که محکوم به شکست هست و بازدهیِ کارهای بعدی‌ش همینجوری میاد پایین. در نهایت این تصور توی ذهنش شکل میگیره که اوضاعِ زندگی دیگه توی دست‌های خودش نیست و نمیتونه کاری انجام بده.

برای مطالعه‌ی بیشتر می‌تونید به لینک‌های زیر مراجعه کنید:


درماندگی آموخته شده چیست؟ | بیشتر از یک نفر


درماندگی آموخته شده (Learned helplessness) چیست؟


یه حالتی هست که بهش میگرند بحران؛ این لفظ رو احتمالا خیلی جاها شنیدیم (بحران آب، بحران جمعیت، بحران آلودگی و...). اساسا همه‌ی این مواردی که توی پرانتز به عنوانِ بحران نوشتم، بحران نیستند!

لفظ بحران چه تو ادبیات سیاسی و چه مواردِ دیگه یه سری تعریفِ خاصی داره:

بحران، با شرایطِ معمولِ زندگی فرق داره و باید برای اون مسئله یک راه‌حل در شرایطِ بحران گرفت و اصطلاحا مدیریتِ بحران انجام بشه.

بحران، مقطعی هست و بعد از حداکثر 3 ماه، از شرایطِ بحران باید خارج شد. (مثلا زلزله یا سیل، یک بحران هست چون به صورت مقطعی اتفاق می‌افتند و باید در لحظه تصمیماتی گرفته بشه که در شرایطِ عادی منطقی نیست.)


اگر یک مثال بخوام بزنم در موردِ کارهایی که توی شرایطِ بحرانی باید تصمیم‌گیری بشه ولی در شرایط عادی، منطقی نیست؛ مثالش منفجر کردنِ جاده توی سیل گلستان بود. در شرایطِ معمول اگر آب‌گرفتگی توی یک طرف جاده باشه باید یک سری آب‌راه‌ها از زیرِ جاده بزنند یا پل‌های متحرک ایجاد کنند تا آب از یک طرف به اون طرف بره؛ اما وقتی شما با مسئله‌ی سیل مواجه میشید، آب‌گرفتگی در شرایطِ بحرانی هست و تصمیم‌گیری باید کنید که جاده رو منفجر کنید و مردم رو با قایق از این‌ور به اون‌ور ببرید تا یه کم اوضاع درست بشه.


اکثرِ این الفاضی که در موردِ مثالِ بحران توی پرانتز نوشتم (بحران آب، بحران جمعیت و...) تو مملکتِ ما دیگه بحران نیستند چون چند سالی هست که باهاش مواجه هستیم، بحران نهایتا 3 ماه زمان می‌بره!

دلیلی که خیلی‌ها از لفظ بحران استفاده می‌کنند این هست که دوست دارند یک تصمیماتِ دفعتی بگیرند و کارشون رو توی دوره‌ی خودشون انجام بدند و چند نفر براشون کف و سوت بزنند و بعد مسئولیت رو به نفر بعدی بدند و برند. تصمیمی که تو شرایط بحرانی گرفته میشه معمولا منطقی نیست و بعدها باعث میشه که مشکلاتِ بزرگتری ایجاد بشه. نکته اینجاست که اون مسئولی که این تصمیم رو گرفت، چون مسئولیت رو تحویل داده و رفته قرار نیست با چالش‌های بزرگتر مواجه بشه و صرفا همون سوت و کف زدن و اون جایگاه اجتماعی براش می‌مونه.


یه بنده خدایی می‌گفت که مشکلاتِ مملکتِ ما دیگه بحرانِ پس از حادثه نیست، این کشور توی مشکلات‌ش دیگه از بحران گذشته و تبدیل به بیماریِ افسردگی شده!


پ.ن 0:


کتاب زیتون سرخ رو شنیدم و به نظرم هم کتاب صوتیِ خوش ساختی بود و هم داستانش، جالب بود؛ توصیه نمی‌کنم البته.


۰۸ دی ۰۰ ، ۲۳:۰۰
R_A Zeytun

​​​​​



دریافت

پادکست خوب گوش کنیم!

 

همه گرفتارِ حسِ ناامنی هستند... و این یعنی بیشتر از چیزی که فکر میکنند آرزوی کسی رو دارند که یک چیزِ آرامش‌بخش بهشون بگه...

...چاپلوسی یعنی دروغ گفتن برای نفع شخصی در حالی که اطمینان‌بخشی شاملِ نشون دادنِ عواطفِ خالصانه هست که توانایی و مقاومتِ یک نفر رو تقویت کنه...

 

 

۲۳ خرداد ۰۰ ، ۲۰:۲۱
R_A Zeytun

 ﺗﺎب ﺁﻭﺭی ﭼﻴﺴﺖ؟ (برگرفته از کانال مرکز مشاوره دانشگاه صنعتی امیرکبیر)

ﺗﺎﺏآوری ظرفیت گذشتن از دشواری پایدار و ترمیم خویشتن است. این ظرفیت می تواند به فرد کمک کند پیروزمندانه از رویدادهای ناگوار زندگی بگذرد و با وجود قرار گرفتن در معرض تنش های شدید، شایستگی های اجتماعی، تحصیلی و شغلی خود را ارتقا ببخشد. حال ببینیم افراد تاب آور چه ویژگی هایی دارند که آن ها را از دیگران متمایز می کند؟

۰۳ اسفند ۹۹ ، ۲۳:۱۲
R_A Zeytun


آیت‌الله جاودان یه جا هست که گفتند:

«داشتم فکر می‌کردم اگر حضرت شیطان...-چون از او متخصص‌تر نداریم!- یک طرحی را می‌نوشت که شما چطور جوانی‌تون را هدر کنید, با رفتار ما ممکن بود خیلی فرقی نکند.»

۰۹ آبان ۹۹ ، ۱۴:۵۱
R_A Zeytun

اون حرفی که زده بودم، فکر کنم ببینم که جدول برنامه‌ریزی خودم رو اینجا با شما به اشتراک بگذارم، به این نتیجه رسیدم که تصویرِ جدولِ خودم رو نگذارم ولی فایل خامِ جدول رو بگذارم شاید بدرد کسی خورد.


حدثنا أبی رضی الله عنه قال حدثنا سعد بن عبد الله عن یعقوب بن یزید عن محمد بن أبی عمیر عن غیر واحد عن أبی عبد الله ع قال السبت لنا و الأحد لشیعتنا و الإثنین لأعدائنا و الثلاثاء لبنی أمیة و الأربعاء یوم شرب الدواء و الخمیس تقضى فیه الحوائج و الجمعة للتنظف و التطیب و هو عید المسلمین و هو أفضل من الفطر و الأضحى و یوم الغدیر أفضل الأعیاد و هو ثامن عشر من ذی الحجة و کان یوم الجمعة و یخرج قائمنا أهل البیت یوم الجمعة و یقوم القیامة یوم الجمعة و ما من عمل یوم الجمعة أفضل من الصلاة على محمد و آله. (شیخ صدوق، الخصال، احمد فهری، انتشارات علمیه اسلامیه، ج۲،ص۳۹۴، باب، ما جاء فی یوم السبت …ح۱۰۱).


حدیث بالا در خصوص برنامه‌ریزی یک هفته هست که امام صادق ع فرمودند:

شنبه برای ما (ائمه)

یکشنبه برای شیعیان ما

دوشنبه برای دشمن‌شناسی

سه‌شنبه برای بنی‌امیه شناسی

چهارشنبه وقت نوشیدن دارو

پنجشنبه وقتی است که حاجت‌ها برآورده می‌شود

جمعه برای پاکیزه شدن و عطر زدن و آن عید مسلمانان است بهترین عیدها روز غدیر است که هیجدهم ماه ذى الحجه بوده [و اولین عید غدیر] با جمعه مصادف بود و قائم ما جمعه ظهور می‌کند و رستاخیز در جمعه بپا خواهد شد و هیچ کارى در جمعه بهتر از درود فرستادن بر محمد و آل او نیست.


فایل‌ها:

۰۹ مهر ۹۹ ، ۱۱:۵۹
R_A Zeytun

چند روز پیش، دوستم در خلالِ حرف‌های کلی و تخصصی که در موردِ یه استارت‌آپی که قرار هست شروع کنیم و ان‌شاءالله خروجی‌ش رو حدودا نهم ربیع الاول اینجا اعلام می‌کنم که چی هست، بهم پیام داد که:


«آقای برادر، از اونجا که شما فرمانده‌ای چجوری باید شروع کنیم به کار کردن؟ :) »


با وجودِ اینکه همیشه دوست داشتم یک فرمانده باشم(جاش مهم نیست! کلا از این لفظ بیشتر از لفظ استاد یا مدیر یا... خوشم میاد) و اساسا ساختارِ اصولِ مدیریتی که در حالِ حاضر موجود هست رو کلا قبول ندارم(با علم‌ش مشکلی ندارم و در واقع خودم در حالِ تحصیل و مطالعه در موردِ بخشی از این علم هستم، با سبکِ اجرا و عملی شدنش مشکل دارم)، در هنگامِ خوندنِ این پیام واقعا تن و بدنم لرزید!؛ من؟؟؟؟ فرمانده؟؟؟؟

با چنتا علامت سوال، قضیه رو هَم آوردم که در جواب، یه سری چیزها نوشت و منم در پاسخِ جواب دادنش، اون فیلم از امام خمینی که میگه:«ما همه سرباز خدا هستیم، نه تو سرباز منی و نه من سرباز توام» رو فرستادم!

در جوابِ اون پاسخی که به جوابش دادم(!) نوشت که: «ولی جدا شما باید مدیریت کنی، چون تخصصت تو این زمینه بیشتره، هشتگ شایسته سالاری»


دیشب اگه پستی که نوشتم رو دیده بودید، در مورد شهید حسن باقری (نابغه و موسس اطلاعات عملیات سپاه) بود، یه بخشی از وصیت‌نامه‌ی شهید باقری در مورد خصوصیات یک فرمانده عملیات هست که تو شکل زیر هست:



برای دوستم اینو فرستادم، هر چند قانع نشد و گفت که این خصوصیات رو داری، ولی خب منم در عوض قانع نشدم و زیرِ بارِ این صفتِ فرمانده بودن نرفتم!

دنبال شهرتیم و پی اسم و رسم و نام

غافل از اینکه فاطمه(س) گمنام می‌خرد...


پ.ن:

وَ قَالَ ( علی علیه السلام ) : وَ مَدَحَهُ قَوْمٌ فِی وَجْهِهِ فَقَالَ اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَعْلَمُ بِی مِنْ نَفْسِی وَ أَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِی مِنْهُمْ اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا خَیْراً مِمَّا یَظُنُّونَ وَ اغْفِرْ لَنَا مَا لَا یَعْلَمُونَ.

(و گروهى او را پیش رویش ستودند، فرمود:) بار خدایا تو مرا از خودم بهتر مى شناسى و من خود را از آنان بیشتر مى شناسم. خدایا ما را بهتر از آن کن که مى پندارند و بیامرز از ما آنچه را که نمى دانند.

(نهج‌البلاغه)

پ.ن:

داشتم یک پادکست گوش می‌دادم با این عنوان «ترک عادت‌های بد ربطی به ارادۀ قوی ندارد»، یه بخشی‌ش هست که میگه برای اینکه شناسایی کنید چه عاملی محرک عادت‌هاتون هست باید این چند عامل رو لیست و شناسایی کنید:

  • زمان
  • مکان
  • وضعیت روحی
  • سایر افراد
  • فعلی که بلافاصله پیش از فعل عادتی، انجام گرفته است

در نهایت با حذفِ اون عامل، می‌تونید اون عادتِ غلط رو هم حذف کنید! به نظرم جالب بود.

۲۲ شهریور ۹۹ ، ۲۳:۲۰
R_A Zeytun

پ.ن:

دارم یه مداحی عربی ترجمه می‌کنم یه بخشش اینجوری هست که میگه:

 

«مجنونک ،و عقلی إکتمل بجنونی»

«مجنون توام، عقل من با جنون تو کامل میشه»

 

به نظرم واقعا روا هست که بگیم عربی بهترین و کاملترین زبون برای گفتن جملات عاشقانه است.

پ.ن:

اگه وقت کنم دارم کم کم فیلم سخنرانی سیدحسن نصرالله تو محرم 2014 که حاصل‌ش کتاب زیر شده رو ترجمه می‌کنم. البته که اگر کتاب رو میتونید تهیه کنید، خیلی خوب هست که بخونید (این کتاب یکی از کتاب‌هایی هست که چند سال پیش که اولین بار چاپ شد، تو جمکران با پول خودم خریده بودم) اما خب به نظرم هیچی صحبت و لهجه‌ی شیرین لبنانیِ سیدحسن نصرالله نمی‌شه

 

۲۹ مرداد ۹۹ ، ۰۹:۳۱
R_A Zeytun

تو برنامه‌ی سمت خدا، یه طرحی راه افتاده به اسم «فرزندان غدیر»، تو این طرح اینجوری هست که برای خونواده‌هایی که مشکل مالی برای فرزندار شدن، دارند (مثلا نیاز به درمان دارند یا...) با استفاده از دو تا روش زیر بهشون کمک مالی می‌کنند:

1. با کمک مالی با استفاده از شماره کارتی که اعلام شده

2. اعطای امتیاز وامِ بانک رسالت به طرح فرزندان غدیر

 

به نظرم طرح‌ش بشدت چیز جذابی هست چون که اینکار یه نوع صدقه‌ی جاری به حساب میاد و شما اینجوری فرض کنید که اگر حتی یه دونه از این خونواده‌ها فرزندشون یا نسل چندم بعدِ این فرزندی که به دنیا میاد از عالمان دین یا از افرادی بشه که خیرش به مردم برسه یا حبّ ائمه رو به ظهور در جامعه برسونه یا از سربازهای امام زمان عج بشه، همه‌ی این افرادی که در این طرح شرکت کردند، تو این خیر و ثواب شریک هستند.

من خودم از اونجایی که اون دوستی که طرح غذای نذر غدیر داشت رو پیدا نکردم (البته تلاش هم برای پیدا کردنش نکردم چون کافه‌ش رو کلا جمع کرد) همه‌ی اون پولی که قرار بود تو اون طرحِ نذر غدیر کمک کنم، برای این طرح دادم، البته که حجمش زیاد نیست و «اقْبَلْ مِنِّی الْیَسِیرَ مِنْ طَاعَتِکَ» (طاعت اندکم را در آستانت بپذیر- بخشی از دعای امام موسی کاظم ع)

برای اطلاع از این طرح، به صفحه‌ی سمت خدا-طرح فرزندان غدیر در لینک زیر مراجعه کنید:

http://samtekhoda.tv3.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=7154&Itemid=548

۱۶ مرداد ۹۹ ، ۱۹:۴۴
R_A Zeytun

چند وقتی هست که یه سری از احادیث و دستورالعمل‌های مربوط به نماز و دعا کردن به حقِ بقیه رو خوندم و واسم سوال پیش اومده بود که تو بعضی از این موارد، یه جورِ خاص گفته شده که از افراد نام ببرید (مثلا بگید فلانی بن فلانی یا...)، تکلیفِ این دعاهایی که به اسمِ اکانت و نامِ کاربریِ فضای مجازی در حق بقیه می‌کنم چی میشه، یا مثلا شما حساب کنید که من یکی از نزدیکترین دوست‌هام رو بعد از 3سال فهمیدم که اسمش محمدحسین هست و امیرحسین یا امیررضا نیست! یا خیلی از افرادی که نسبت بهشون ارادتِ خاصی دارم رو اصلا اسم‌شون رو نمی‌شناسم یا بعضی‌ها رو صرفا با کدگذاری‌هایی که در مواجه شدن باهاشون داشتم(مثلا تو گوشیِ من اسمِ طرف نوشته شده: «سید*** دوستِ مترویی» به خاطرِ اینکه اولین باری که مواجه شدم با این بنده خدا تو مترو و بعد از تجمعِ آقای رئیسی تو مصلای تهران سه‌شنبه‌ی قبل از انتخابات بود، یا مثلا نوشتم «ص معدن محمد» این یکی از دانشجوهای جبرخطیِ دانشکده صنایع بود که اتفاقا هم ورودیِ خودمون(94) بود و از قبل با هم دوست بودیم و رشته‌ش معدن بود که ترم‌های آخرش درخواستِ دورشته‌ای داد و اومد صنایع و شد دانشجویِ کلاسی که من جبرخطی داشتم) یا با اسمِ دوست‌های نزدیکم، می‌شناسم( مثلا تو گوشی‌م سیو شده که «محمدحسین، دوست حسین» و...) اکانت‌های مجازی یا همین بیان هم که جای خود داره.

از پرسمان دانشجویی، پرسیدم که داستانِ این دعاها چی میشه اگه بهشون نمیرسه، یه حرکتِ دیگه‌ای بزنیم که این دعاها بهشون برسه، که جوابِ پایین رو دادند، منطقِ اینکه گفتند این دعاها خیرِ شون بهشون میرسه اینه که میگند خدا آگاه (خبیر) هست، پس این دعاها میرسه.

پس با خیال راحت برای همدیگه به خصوص این خانواده‌ی فضای مجازی دعا کنم/کنیم که خدا آگاه هست!


۲۵ تیر ۹۹ ، ۱۱:۵۵
R_A Zeytun

چه نذرها که نکردیم مال هم باشیم

رفیق روز و شب و ماه و سال هم باشیم

 

غزل غزل بسراییم لحظه هامان را

شریک تازه ترین حس و حال هم باشیم

 

نشسته اند به حیرت تمام فنجان ها

از اینکه طالعشان نیست مال هم باشیم

 

ستاره و ورق و رمل هم نمی خواهند

که زوج مشترک و ایده آل هم باشیم

 

بیا به رسم دو تا کوه ظاهرا سر سخت

کنار هم  امّا بی خیال هم باشیم

 

لبی که محرم تو نیست محرمانه ببوس

خدا نخواست من و تو حلال هم باشیم

 

 

بیتا امیری

پ.ن1:

 

 

 

(بخش‌هایی از فیلم «بمب یک عاشقانه» هست)

( این برش از فیلم رو از دیالوگ باکس (پادکست سینما، ادبیات، موسیقی) دانلود کردم.

اینستاگرام: https://www.instagram.com/dialoguebox_episodes/

سایت: http://dialoguebox.ir/)

یه سوالِ خیلی مهمی که میشه اینجا پرسید که اگر قرار باشه فقط یه دقیقه دیگه تو این دنیا باشیم، دوست داریم تو این یک دقیقه چه کاری انجام بدیم و به چه افرادی حرف‌هایی که هیچ وقت نزدیم رو بزنیم و چه چیزهایی میگیم...

پ.ن2:

به نظرم «فیلم کوتاه 1500 کلمه» هم اگه اینجا قرار ندم، جاش خیلی توی این پست خالی میمونه

(این فیلم داستان یک آقایی هست که دکتر بهش میگه که 1500 کلمه بیشتر از زندگی‌اش باقی نمونده…)

(این فیلم رو از سایت مدرسه زندگی برداشتم

سایت: https://imanfani.com/ 

کانال تلگرام: https://t.me/dr_iman_fani)

 

 

 
۲۴ خرداد ۹۹ ، ۱۹:۰۱
R_A Zeytun