بایگانی بهمن ۱۴۰۰ :: شهر زیتونی

شهر زیتونی

اعوذ بالله من نفسی و لسانی و بصری و قلبی و الشّیطانِ العینِ الرّجیم

شهر زیتونی

اعوذ بالله من نفسی و لسانی و بصری و قلبی و الشّیطانِ العینِ الرّجیم

اینجا زیتون می نویسه از همه جا از همه چی

بایگانی

قالب وبلاگ


قالب وبلاگ | ابزار صلوات شمار

۱۹ مطلب در بهمن ۱۴۰۰ ثبت شده است

۲۹ بهمن ۰۰ ، ۱۸:۱۴
R_A Zeytun
۲۸ بهمن ۰۰ ، ۲۱:۲۲
R_A Zeytun

آیت الله کوهستانی می‌فرمودند:

خدا یک علی(ع) داشت الحمدلله آن هم امامِ ما شد.


می‌دونستید یکی از مهم‌ترین و اثرگذارترین راه‌های رفع غم، صدا زدن و اصطلاحا ناد علی هست؟

اومده که:

نادِ عَلیاً مَظهَرَالعَجائِب...وَ یُضِلل اللهُ لی اَدعُوکَ کُلَّ هَمٍ وَغَمًّ

بخوان علی را که مظهر صفات عجایب است... و برای رفع هر ناراحتی تو را می خوانم.

و نکته هم اینجاست که اومده «کُلَّ هَمٍ وَغَمًّ» یعنی هر ناراحتی و غمی

شکر خدا که علی ع رو داریم :)

پ.ن:

منتظر روزیم که بیای بالا سرم و بهم بگی:

انا علی الذی کُنتَ تُحِبُه

اون علی که سنگشو به سینه میزدی، منم


پ.ن:

برای شنیدن موسیقی و مدیحه‌سرایی‌های مربوط به امام علی ع مون، می‌تونید به کانال زیر مراجعه کنید

https://t.me/zeytun110

۷۵ نظر ۲۵ بهمن ۰۰ ، ۲۳:۳۸
R_A Zeytun

 

پ.ن:

حاجی مون قاطی کرده بود میگفت، همه‌ش میگید دستاورد ج.ا درزمینه‌های علمی، نانو و...

خداییش کدوم یکی از این علم وفناوری اگرانقلاب نمیکردید، تو ایران نمی‌اومد؟

چنتا سازه و دانشگاه رو دست سازه‌های دوران شاه ساختید؟

هنوز هم دانشگاه‌های تراز (امیرکبیر، شریف، تهران، صنعتی اصفهان و...) برای دوران شاه هست.

جالبتراین بود که کسی نمیتونست بهش برچسب ضد انقلاب بزنه و این شیرین بود برام که بالاخره یه نفر این حرف‌ها رو زد!

حاجی معتقد بود که دستاورد ج.ا شیخ زکزاکی، عماد مغنیه، ابراهیم همت، آوینی، سعید قاسمی و... هستند که اگر شاه بود، این‌ها نبودند و ساخته نمی‌شدند وگرنه چهارتا تیر و تخته و تکنولوژی رو میشد از بیرون تو دوران شاه، حتی بهتر از این‌هایی که داریم رو بیاریم.

۴ نظر ۲۴ بهمن ۰۰ ، ۲۱:۴۶
R_A Zeytun

1.

 

(امروز به نظر ناراحتی
در واقع من هر روز ناراحتم، فقط امروز انقدری انرژی ندارم که بخوام ناراحتی‌م رو پنهون کنم)

 

احساس گلوبوس به حالتی میگند که آدم حس میکنه یه چیزی تو گلوش هست و نمیتونه فرآیندهای معمولی تنفس یا بلع رو انجام بده در حالتی که واقعا و از نظر فیزیکی چیزی تو گلوش نیست. یه جور میگند که طرف بغض تو گلوش گیر کرده، این اسمِ خارجکی‌ش هست که خب من هم همین چند ساعت پیش فهمیدم وقتی که حس کردم حتی هوا هم از گلوم رد نمیشه چه برسه به آب و مایعات و غذا.

 

2.

 

دیشب و پریشب دلم یه جوری بود، بیاد قدیم سرچ زدم و عکس‌های جهاد رو دیدم و یه کم باز غصه خوردم که چرا از این استایلِ دست به قلم، انگشتر، لبخند و پشت میز در حالِ یک کارِ عملیاتی، تا حالا عکس نداشتم و با وجود اینکه به بعضی از دوست‌هام گفته بودم که از این استایل یه دونه عکس از من بگیرید که بعدا نیازتون میشه، کسی توجه نکرد و هنوز هم این عکس رو ندارم.

چقدر این پسر خوبه؛ حقیقتا خوش به حالش.

(14 سال پیش، حاج عماد مغنیه، تو همچین شبی ساعت 10 و نیم شب، ترور شدند.)

(حاج عماد یکی از چند نفری هستند که بهشون شدیدا علاقه دارم و البته تنها فردی هستند که عکسش تو اتاقم نصب هست)

۲۴ بهمن ۰۰ ، ۰۲:۰۷
R_A Zeytun


هرچه کویت، دورتر، دل، تنگ‌تر، مشتاق‌تر

در طریقِ عشق‌بازان، مشکل‌ِ آسان کجا؟


تولد امام جوادمون مبارک باشه. ان‌شاءالله که امام رضا ع کادومون رو میدند، دیگه شیرینیِ تولد پسرشون هست و ان‌شاءالله که مثل همیشه حواسشون به همه‌مون هست.

۲۲ بهمن ۰۰ ، ۲۱:۱۳
R_A Zeytun
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۲۲ بهمن ۰۰ ، ۱۱:۱۹
R_A Zeytun


در پی دوست، به کوی دگران میگردم...

چه حرفِ سنگینی هست «در پی دوست، به کوی دگران می‌گردم...» یه کم با دقت این یک مصرع رو دوباره بخونیم که عمق و سنگینیِ این حرف رو بیشتر بفهمیم.


پ.ن 0:

ما که جوانی نکردیم

یعنی وقت و حوصله اش را نداشتیم

ما سرمان شلوغ بود ، خیلی شلوغ

به قدری فکر و مشغله روی سرمان سنگینی می کرد ، که درک درستی از سن و سال نداشتیم ...

ما حتی کودکی هم نکردیم ،

چشم باز کردیم و پیر بودیم ...

جوری شکستیم ، که زبانِ اعتراضمان ، بند آمد

ما قربانیانِ بدترین برهه ی تاریخ بودیم

نسلِ جوانی هایِ بر باد رفته ...

نسلِ بحران و بلا تکلیفی ...

نسلی که بدونِ فریاد ، در دلِ آتشِ زمانه سوخت

ما کم سن و سال ترین سالمندانِ تاریخ بودیم


نرگس صرافیان طوفان‌

موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۰۰ ، ۱۸:۰۵
R_A Zeytun


هر کس به هوای خود, ماییم و هوای تو...


1:20 :

‏عاشقِ رفتن کِی از رفتن پشیمان می‌شود...


پ.ن:

‏فقط اسم حسین ع باشه

تو دل هامون

تو لب هامون...


پ.ن:

‏مصطفی (رضا 🥺) هم رفت آری

او هم اینجایی نبود...


پ.ن:

‏یه روزی میاد یکی روشونو کم میکنه مشتی

یه نفر میاد و شمشیرو علم میکنه مشتی...

۲۰ بهمن ۰۰ ، ۰۱:۲۰
R_A Zeytun


«أنا مبعرفش أواسی حد أنا بعرف أحضن أحضنک...؟»


من بلد نیستم کسی رو دلداری بدم

ولی بغل کردن رو بلدم

بغلت کنم...؟

۱۶ نظر ۱۷ بهمن ۰۰ ، ۰۶:۰۷
R_A Zeytun
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۱۶ بهمن ۰۰ ، ۱۸:۲۲
R_A Zeytun

 

 

 

متن این پادکست رو از لینک زیر میتونید بخونید:

همه‌گیری همۀ ما را تا سرحد مرگ خسته کرده است

۰ نظر ۱۵ بهمن ۰۰ ، ۲۲:۰۳
R_A Zeytun

شاید به عنوان آخرین لیلة الرغائبِ در دسترسم، کار بزرگی نباشه ولی حتما برای یه سری از دوست‌ها و افرادی که بهشون ارادت خاصی دارم، دعاهای ویژه و خاص میکنم.

ان‌شاءالله که حسرتِ آرزویی تو دلتون نمونه.

۱۴ بهمن ۰۰ ، ۱۹:۱۲
R_A Zeytun
۱۱ بهمن ۰۰ ، ۲۲:۵۲
R_A Zeytun



می‌خواهمت 

چنان که شب خسته خواب را...

قیصر امین‌پور


پ.ن 1- :


اینجوری به نظرم هم درس خوندن و هم کار کردن توی نصفه شب، بیشتر حال میده. اونایی که یکی رو دارند، خدا برای هم نگهشون داره

۵ نظر ۰۸ بهمن ۰۰ ، ۲۱:۵۴
R_A Zeytun