چاپ پول و گردش آن در بانک‌ها با دولت چه می‌کند؟ :: شهر زیتونی

شهر زیتونی

اعوذ بالله من نفسی و لسانی و بصری و قلبی و الشّیطانِ العینِ الرّجیم

شهر زیتونی

اعوذ بالله من نفسی و لسانی و بصری و قلبی و الشّیطانِ العینِ الرّجیم

اینجا زیتون می نویسه از همه جا از همه چی

بایگانی

قالب وبلاگ


قالب وبلاگ | ابزار صلوات شمار

چاپ پول و گردش آن در بانک‌ها با دولت چه می‌کند؟

نویسنده: امید نقشینه ارجمند - ۱۳٩٥/٦/۱٠


قانون عملیات بانکی بدون ربا در روز ۸ شهریور سال ۱۳۶۲ تصویب شد و در ۱۰ شهریور ۱۳۶۲ به تأیید شورای نگه‌بان رسید و چنین روزی، روز بانک‌داری اسلامی نام‌گذاری شد.

سال گذشته به همین مناسبت یادداشتی با عنوان «گوشت خوک با ذبح اسلامی! به مناسبت روز بانک‌داری اسلامی» نوشتم که لپ کلام آن این بود که مشکل اصلی نظام بانکی و پولی ربا نیست بلکه چاپ پول و گردش آن در بانک‌ها است که حتی اگر ربا نیز از این فرایند حذف شود بسیار مخرب است.

تصور عموم کسانی که توجه به نقش چاپ پول در تولید تورم و کاهش ارزش پول دارند این است که این موضوع ابزاری قوی در دست دولت است که با استفاده مناسب از آن می‌تواند به اهداف حاکمیتی خود برسد ولی به عقیده من این موضوع ابعاد عمیق‌تری دارد.

 

برای توضیح این مطلب ابتدا توجه شما را به این موضوع جلب می‌کنم که هر مقدار پول که توسط بانک مرکزی چاپ می‌شود، پس از گردش توسط بانک‌ها موجب افزایش چند برابری نقدینگی (شامل پول و شبه‌پول) می‌شود. مهم‌ترین عامل در این چند برابر شدن که به مقدار آن «ضریب فزاینده» می‌گویند درصد «اندوخته قانونی» بانک‌ها در بانک مرکزی است. این درصد در قانون بانک‌داری ایران باید بین 10 تا 30 باشد که در چند سال اخیر به کم‌ترین مقدار خود یعنی 10 درصد رسیده است و لذا ضریب فزاینده (در حالت چرخش کامل) 10 است. این یعنی تورمی که با چاپ پول به وجود می‌آید 10 برابر اثری است که پول جدید بدون گردش در بانک‌ها موجب آن می‌شود.

اکنون این سؤال مطرح می‌شود که وقتی دولت اقدام به چاپ پول می‌کند و موجب کاهش ارزش پول می‌شود آیا در نهایت قدرت مالی دولت افزایش پیدا می‌کند یا کاهش؟

مدل‌سازی و محاسبات بر پایه چهار عمل اصلی!

اگر فعلاً حوصله خواندن جزئیات را ندارید، از این قسمت چشم‌پوشی کنید و قسمت «جمع‌بندی و نتیجه‌گیری از محاسبات» را بخوانید.

برای پاسخ دادن به سؤال مطرح‌شده شرایط را کمی ساده در نظر می‌گیرم:

  1. فرض می‌کنم پول رایج کشور صرفاً داخل کشور مقبولیت داشته باشد و لذا نتوان تورم ناشی از چاپ پول را صادر کرد. این فرض در مورد دلار و یورو نادرست و در مورد ریال تقریباً درست است.
  2. از برخی اثرات پیچیده و متنوع چاپ پول و تورم صرف‌نظر می‌کنم؛ به عنوان مثال تورم موجب افزایش فشار اقتصادی بر مردم می‌شود و این می‌تواند موجب افزایش ساعات کار درصدی از مردم و در نتیجه افزایش تولید و کاهش قیمت‌ها شود. یا این‌که موجب شود گروهی از مردم، به دلیل فشار اقتصادی، منابع طبیعی در دست‌رس خود را با سرعت بیش‌تر و قیمت کم‌تری بفروشند و این نیز موجب کاهش قیمت‌ها می‌شود.
  3. فرض می‌کنم هر مقدار نقدینگی افزایش پیدا کند، ارزش پول آن‌قدر کاهش پیدا می‌کند که ارزش کل پول همان باشد که قبل از چاپ پول جدید بود؛ مثلاً اگر نقدینگی دو برابر شود، قیمت‌ها به‌طور متوسط دو برابر شود و این یعنی ارزش واحد پول نصف شود.
  4. فرض می‌کنم دولت، بانک‌ها و مردم عادی علاوه بر روابط متعارف، از هم جدا هستند. مثلاً در پس پرده بده‌بستان‌هایی بین دولت و بانک‌ها وجود ندارد.

اکنون فرض کنید در مقطعی از زمان و قبل از چاپ پول، مقدار نقدینگی دولت (شامل تمام بخش‌های حاکمیت و بانک مرکزی) را با G، مقدار نقدینگی بانک‌ها (غیر از بانک مرکزی ولی شامل بنگاه‌های متصل به بانک‌ها) را با B، و مقدار نقدینگی مردم (غیر از کسانی که ارتباطی با موارد قبلی دارند) را با P، نمایش دهیم.

گیریم ضریب فزاینده a باشد که در شرایط فعلی می‌توان آن را 10 در نظر گرفت. سؤالی که باید به آن پاسخ دهیم این است که اگر بانک مرکزی c واحد پول چاپ کند چه می‌شود؟

با این کار افزایش نقدینگی به اندازه ac است که مقدار a-1)c) آن در جیب بانک‌ها می‌رود. ارزش پول چه‌قدر کاهش یافته است؟ باید ببنیم نقدینگی چند برابر شده است؛ نقدینگی قبل از چاپ پول برابر G+B+P و بعد از چاپ پول G+B+P+ac است. نتیجه این‌که دولت توان مالی خود را با چاپ پول از G به مقداری معادل عدد زیر تبدیل کرده است:

(G+c)A/(A+ac)

که در آن G+B+P=A کل نقدینگی قبل از چاپ پول جدید است؛ جمله داخل پرانتز اول مقدار پولی است که بعد از چاپ پول در اختیار دولت است و کسر حاصل جملات دوم و سوم نشان می‌دهد که ارزش پول چه‌قدر کاسته شده است.

خوب! دولت وضعش به‌تر شده است یا بدتر؟ باید عبارت اخیر را با G مقایسه کنیم. این مقایسه را انجام دهید تا به نتیجه زیر برسید:

نتیجه 1: در صورتی‌ که G کم‌تر از A/a باشد، چاپ پول قدرت مالی دولت را افزایش می‌دهد و در غیر این صورت قدرت مالی دولت با چاپ پول، بعد از اثر تورمی بانک‌ها، کاهش پیدا می‌کند.

محاسبات مشابه در مورد قدرت مالی بانک‌ها ما را به نتیجه زیر می‌رساند:

نتیجه 2: در صورتی‌ که B کم‌تر از A(a-1)/a باشد، چاپ پول قدرت مالی بانک‌ها را افزایش می‌دهد و در غیر این صورت قدرت مالی بانک‌ها با چاپ پول، بعد از اثر تورمی بانک‌ها، کاهش پیدا می‌کند.

البته بدون محاسبه هم واضح است که مجموع قدرت مالی مردم همیشه رو به کاهش است.

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری از محاسبات

اگر بخواهم این مطالب را بدون فرمول و به زبانی ساده‌تر بگویم، شرایط با ضریب فزاینده 10 این‌طور خواهد بود:

در ابتدای تأسیس بانک‌های خصوصی در ایران (یعنی سال 1379) قطعاً سهم دولت از نقدینگی موجود از 10 درصد بیش‌تر بوده است و سهم بانک‌های خصوصی که در ابتدای راه بودند قطعاً کم‌تر از 90 درصد کل نقدینگی بوده است. چاپ پول در این سال‌ها موجب ضعیف شدن دولت و تقویت بانک‌های خصوصی شده است و این ماجرا آن‌قدر ادامه پیدا خواهد کرد که سهم دولت از نقدینگی 10 درصد و سهم بانک‌ها 90 درصد شود!

البته در شرایط واقعی مردم با کار کردن و فروختن دارایی‌ها و منابع خود بخشی از کاهش ثروت خود را جبران می‌کنند. دولت نیز با گرفتن مالیات و فروختن یا صادر کردن منابع ملی وضعش را به‌بود می‌بخشد ولی همه می‌بینیم که دولت که توانایی چاپ پول دارد و از آن استفاده هم می‌کند، روز به روز بده‌کارتر و ناتوان‌تر می‌شود.

چاپ پول برای دولت چیزی شبیه مصرف مواد مخدر است؛ ایتدا نشئه می‌شود، سپس با گردش پول در نظام بانکی خمار می‌شود و برای نشئه شدن بعدی به دوز بیش‌تری از چاپ پول محتاج می‌شود! و بیچاره مردمی که دولتش حیات خود را در ارتباط با بانک‌ها و حمایت از آن‌ها بداند!

به همین دلیل است که بعد از گذشت چندین سال از تأسیس بانک‌های خصوصی در ایران آن‌ها خود را ملزم به اطاعت از دولت نمی‌بینند و حتی عده‌ای سیاست‌مدار یا اقتصاددان شعار استقلال بانک مرکزی را سر می‌دهند که معنای آن خروج بانک مرکزی از تسلط دولت و در نتیجه از تسلط رأی مردم است!

حکومت ظاهری و سلطه واقعی

ادامه چنین روندی منجر به این خواهد شد که قدرت اقتصادی بانک‌های خصوصی و حواریون آن‌ها بسیار بیش‌تر از دولت شود در حالی‌که بر خلاف دولت هیچ وظیفه‌ای بر دوش آن‌ها نیست و نتیجه طبیعی این اتفاق به دست آوردن قدرت و سلطه واقعی در کشور است.

نمونه محقق‌شده این پیش‌بینی را می‌توان در آمریکا مشاهده کرد؛ فدرال رزرو آمریکا بر خلاف تصور بسیاری نهادی خصوصی است و نه دولتی و رئیس‌جمهور آمریکا هم تسلطی واقعی بر آن ندارد. برای آگاهی بیش‌تر بد نیست نگاهی به مقاله زیر بیندازید:

صندوق فدرال، لانه شیطان (صدمین سال‌گرد تاسیس بانک مرکزی آمریکا)

لازم است در انتها از شما که این مطلب نسبتاً طولانی را خواندید تشکر کنم و بخواهم که نظر خود را برایم بنویسید. به‌علاوه از برادر عزیزم احسان ممنونم که کاریکاتور زیبای ابتدای یادداشت را برایم فرستاد.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.