زن بود ولی همسفرت مرد سفر بود... :: شهر زیتونی

شهر زیتونی

اعوذ بالله من نفسی و لسانی و بصری و قلبی و الشّیطانِ العینِ الرّجیم

شهر زیتونی

اعوذ بالله من نفسی و لسانی و بصری و قلبی و الشّیطانِ العینِ الرّجیم

اینجا زیتون می نویسه از همه جا از همه چی

بایگانی

قالب وبلاگ


قالب وبلاگ | ابزار صلوات شمار

زن بود ولی همسفرت مرد سفر بود...

دوشنبه, ۴ فروردين ۱۳۹۹، ۱۲:۱۳ ب.ظ

 

در ارتش چشمان تو جاوید الاثر بود

هم عاشق آرامش و هم اهل خطر بود ...

 

هر لحظه به دنبال تو تا حادثه آمد

زن بود ولی همسفرت مرد سفر بود

 سارا صابر

پ.ن:

سید عباس موسوی، دبیرکل سابق حزب الله لبنان، هستند و همسرشون

چقدر من این خونواده رو دوست دارم❤

با هم بودند، با هم زندگی کردند و آخر هم با هم شهید شدند.

 

«...اون شب بیدار بودیم. مادرم توی اتاق نشیمن نشسته بود به بابام گفت سید هر جا بری من باهاتم، اون دنیا هم حوری توام. برای من کاملا معلوم شد یه چیزی هست که اونا میدونن....»

۲۷ دی ماه سال ۱۳۷۰  سیدعباس موسوی پس از سخنرانی در مراسم هشتمین سالگرد شهادت شیخ راغب حرب، به همراه همسرش «ام یاسر» و فرزند خردسالش «حسین»، با شلیک موشک هلیکوپتر اسراییلی به خودروشون، در سن چهل سالگی به شهادت رسیدند.

کتاب هم قسم (زندگی ام یاسر، همسر سیدعباس موسوی | انتشارات آستان قدس)

مستند زیتون تلخ

مستند زندگی خوب، مرگ خوب

و سریال الغالبون2

در مورد ایشون هست.

 

مستند زیتون تلخ

مستند زندگی خوب، مرگ خوب (دانلود رایگان از سرور راسخون، خرید مستند از سینمامارکت)

سریال الغالبون2 (تلوبیون ، سایت زهرا_مدیا)

 

پ.ن:

(یکی از دعاهای قبلا پیش‌هام این بود که اگه یه روزی قرار باشه ازدواج کنم، یه همچین خانمی که پایه‌ی همه‌ی ایدوئولوژی‌های فکری‌م باشه، نصیبم بشه، البته تاکید میکنم که این دعا واسه قبلا پیش‌ها بود، اون موقع که به ازدواج هم، فکر میکردم.)

بخشی از صحبت‌های دختر سید عباس موسوی در مورد پدر و مادرشون:

مادرم در مرحله تاسیس حزب‌الله لبنان بهترین پشتیبان پدرم بود و منزلمان را پایگاهی برای مقاومت کرده بود؛ هرگاه شهیدی به درجه رفیع شهادت می‌رسید، او نخستین کسی بود که در تشییع‌اش حاضر می‌شد و به خانواده آن شهید تسلیت می‌گفت.

مادرم همیشه آرزوی شهادت در کنار پدرم را داشت؛ پدرم نیز دعا می‌کردند که به‌صورت اربااربا به شهادت برسند؛  اطرافیانمان به ام یاسر می‌گفتند اگر شما هر دو از این دنیا بروید، چه کسی تکفل فرزندانتان را قبول می‌کند؟؛ مادرم در جوابشان می‌گفت که خداوند کفیل فرزندان من است.

سرانجام پدر و مادرم به آرزوی خود رسیدند و در کنار یکدیگر و به‌صورت اربااربا به شهادت رسیدند؛ ام یاسر و سیدعباس موسوی در کنار برادرم در ماشین بودند که موشک‌های رژیم صهیونیستی به ماشین اصابت می‌کند و آن‌ها به شهادت می‌رسند. (منبع دفاع‌پرس)

پ.ن:

پیرو پ.ن بالا بگم که یه جا خونده بودم، حاج حسین همدانی و همسرشون هم با هم دیگه خیلی خوب بودند (منبع‌ش رو یادم نیست)

کتاب خداحافظ سالار هم که احتمالا می‌دونید در مورد بخشی از خاطرات همسر ایشون هست

(الان دیدم که طاقچه تخفیف 50% گذاشته که میتونید کتاب رو بخرید کنید| لینک )

به نظرم در مورد شهید حاج حسین همدانی، ابووهب، انقدری که باید، کاری انجام نشد، نمیدونم شاید سرِ ماجرایِ 88 باشه یا چیز دیگه ولی در هر صورت در مورد این نابغه‌یِ جنگ‌های نامنظم و کسی که مسئولیت امنیت حرم حضرت زینب (س)، سازماندهی و برنامه‌ریزی ارتش سوریه و تشکیل بسیج مردمی سوریه رو بر عهده داشت، باید بیشتر از یه مستند ابووهب کار می‌شد.

 



ارسال نظر

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.