۳۰یا۳۰ :: شهر زیتونی

شهر زیتونی

اعوذ بالله من نفسی و لسانی و بصری و قلبی و الشّیطانِ العینِ الرّجیم

شهر زیتونی

اعوذ بالله من نفسی و لسانی و بصری و قلبی و الشّیطانِ العینِ الرّجیم

اینجا زیتون می نویسه از همه جا از همه چی

بایگانی

قالب وبلاگ


قالب وبلاگ | ابزار صلوات شمار

۵۸ مطلب با موضوع «۳۰یا۳۰» ثبت شده است

اقتصاد آزاد: دلار، نفت، جنگ!

نویسنده: امید نقشینه ارجمند - ۱۳٩۳/۸/٢٢

همان‌طور که در یادداشت قبل گفتم، پس از جنگ جهانی دوم آمریکا برای بین‌المللی کردن دلار متعهد شد که متناظر با هر 35 دلار یک اونس طلا در بانک مرکزی خود نگه‌داری کند و به هر کشوری در ازای هر 35 دلار یک اونس طلا بدهد. با این تعهد قرار بود از این‌که آمریکا با چاپ کردن پول دنیا را بچاپد جلوگیری شود که نشد؛ آمریکا پس از سی سال که دلار در بدنه اقتصاد جهانی وارد شده بود، رسماً تعهد خود را زیر پا گذاشت و نیکسون با کمی لفاظی دنیا را شوکه کرد و عملاً گفت: طلا، بی‌طلا! [1]

پس از این اتفاق بیم آن می‌رفت که کشورهای دیگر به تدریج دلار را از چرخه مبادلات بین‌المللی خارج کنند. به همین دلیل سیاست‌مداران و اقتصاددانان آمریکایی فکر بکری کردند؛ در جهان آزاد هدف علم سیاست و علم اقتصاد مگر غیر از این است راحت‌تر بر مردم سوار شوی و بیش‌تر آن‌ها را بدوشی؟!

 

اقتصاد آزاد: حمایت از دیکتاتوری

در سال ۱۹۷۳ میلادی رئیس‌جمهور وقت آمریکا، نیکسون با ملک فیصل حاکم وقت عربستان سعودی توافق کرد که عربستان سعودی بابت فروش نفت خام هیچ ارز دیگری غیر از دلار آمریکا را قبول نکند. در عوض آمریکا از حکومت آل سعود حمایت نظامی می‌کند و اگر تهدیدی از جانب شوروی و یا سایر کشورهای دیگری متوجه حکومت دیکتاتوری خانواده آل سعود بشود قدرت نظامی آمریکا با آن مقابله خواهد کرد. [2]

ملک فیصل، هنری کسینجر و ریجارد نیکسون

به تدریج فروش نفت به دلار به کشورهای عضو اپک تسری پیدا کرد [2] و در نتیجه از آن به بعد آمریکا کاغذ رنگی‌هایی به نام دلار چاپ می‌کرد و مردم دنیا که به نفت نیاز داشتند مجبور بودند آن را با کالاهای خود به دست بیاورند و در انتهای این زنجیره، حاکمانی بودند که ثروت ملی کشور خود را با دلار معاوضه می‌کردند تا آمریکا از آن‌ها در مقابل دشمنان خارجی و مخالفان داخلی حمایت کند.

به این فکر کنید که چاپ یک اسکناس صد دلاری، با تیراژ بالا، برای آمریکا چه‌قدر هزینه دارد و در مقابل مردم دنیا برای رسیدن به صد دلار چه‌قدر باید زحمت بکشند!

در چنین شرایطی تعجب نخواهید کرد اگر بفهمید در سال 2013 هزینه‌های نظامی آمریکا، کشوری که جمعیتش 4/5 درصد جمعیت کل دنیا است، حدود 39 درصد کل هزینه‌های نظامی کل دنیا است و از مجموع هزینه ده کشور بعد از خودش تجاوز می‌کند! [3] و [4]

البته خدمات دلار و نیروهای نظامی متقابل است!

اقتصاد آزاد: اروپا هم از پول مفت بدش نمی‌آید!

لقمه دلار برای آمریکا آن‌چنان چرب و شیرین است که در یک «اقتصاد آزاد» باید برای حفظ آن هر کاری کرد. طبق قانون بقای ثروت، هر چه آمریکا دلار چاپ کند، چون از طرفی ثروتی تولید نکرده و از طرفی ثروتش اضافه شده، از ثروت دیگران کاسته می‌شود و این دیگران همان‌هایی هستند که برای معاملات خود وابسته به دلارند.

اروپاییان نیز به این نتیجه رسیدند که پول واحدی داشته باشند تا اولاً آمریکا کم‌تر آن‌ها را بچاپد و ثانیاً خود نیز در این بازار چاپ پول و چاپیدن دنیا سهمی داشته باشند:

ایده واحد پول یک‌سان، نخستین بار توسط ژاک دلور، وزیر اقتصاد سابق فرانسه که از سال ۱۹۸۵ تا ۱۹۹۵، ریاست کمیسیون اروپا را به عهده داشت، ارائه شد. او در گزارشی که در سال ۱۹۸۹ ارائه داد، واحد پول مشترک را یک هدف پولی مشترک توصیف کرد که تا حدی موجب رهایی از جنبش‌های سرمایه‌داری خواهد شد. پیمان ماستریخت در تاریخ ۷ فوریه ۱۹۹۲ در یکی از شهرهای هلند به نام ماستریخت به امضاء رسید و از سال ۱۹۹۳ به اجرا درآمد. این معاهده، ساختار یک واحد پول مشترک به نام یورو را طراحی کرد و از سال ۲۰۰۱، سکه‌ها و اسکناس‌های آن توسط بانک مرکزی اروپا منتشر و وارد بازار شد. [5]

اقتصاد آزاد: کودتا و جنگ بر ضد دشمنان دلار!

دیگرانی هم بوده‌اند که در این سال‌ها خواسته‌اند با دلار از کانال تغییر در معاملات نفتی مقابله کنند.

عراق و صدام حسین: یورو به جای دلار

صدام مدتی بعد از پایان جنگ با ایران، در تاریخ ۱۱ مرداد ۱۳۶۹ (۲ اوت ۱۹۹۰) به کویت حمله کرد و بلافاصله رفقای اروپایی و آمریکایی کویت، با اجازه شورای امنیت سازمان ملل، بر سر صدام خراب شدند و از این به بعد عراق شدیداً تحت تحریم و کنترل بود. [6]

پس از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، رئیس‌جمهور آمریکا جرج دبلیو بوش در بیانیهٔ اتحاد خود به کنگره، در دی ماه ۱۳۸۱ (ژانویه ۲۰۰۲) از «محور شرارت» که به زعم وی از کشورهای ایران، عراق و کرهٔ شمالی تشکیل شده‌اند سخن به میان آورد. هم‌چنین او احتمال داد که برای براندازی دولت عراق از زور استفاده خواهد کرد. او اعلام کرد: «رژیم عراق طرح تولید گاز اعصاب و سیاه‌زخم و سلاح‌های اتمی را به مدت یک دهه دنبال کرده‌ است و هم‌چنان درصدد است دشمنی خود را به آمریکا نشان دهد و از ترور حمایت کند.» [6]

آمریکا باز هم به عراق حمله کرد ولی این بار بدون مجوز شورای امنیت، و بر همین اساس روابط خود را با گروهی از کشورها که با او مخالفت کرده بودند، مورد بازنگری قرار داد و قوانین تنبیهی را در خصوص آنان اعمال کرد تا جایی که فرانسه، روسیه و آلمان را از شرکت در مناقصه‌های ۱۸/۶ میلیارد دلاری در عراق محروم کرد! [7]

بعد از سرنگونی صدام مشخص شد که خبری از سلاح‌های کشتار جمعی نبوده است! پس چرا آمریکا به عراق حمله کرد؟ آیا با آن همه اشراف اطلاعاتی، مرتکب اشتباه شده است؟ [8]

شاید پاسخ این سؤال در این حقیقت نهفته است که در سال ۲۰۰۰ صدام تصمیم گرفت تا نفت خود را در عوض دلار به یورو بفروشد. [9] پس این نظریه نیز منطقی به نظر می‌رسد که  آمریکا برای حفظ ارزش دلار، در سال ۲۰۰۳ به عراق حمله کرد و پس از تسلط بر میدان‌های نفتی عراق، فروش نفت را به‌سرعت به حالت فروش با دلار برگرداند. [10] پس طبیعی بود که تولیدکنندگان یورو تمایل چندانی به این جنگ دلارپسندانه نداشته باشند!

لیبی و معمر قذافی: پول واحد افریقایی با پیشوانه طلا به جای دلار و یورو

قذافی که سال‌ها علم ضدیت با غرب و آمریکا را برافراشته بود، در اواخر عمر خود ظاهراً روابطش با غرب رو به به‌بود بود ولی در مدتی نسبتاً کوتاه ورق برگشت و مخالفان او با حمایت کشورهای غربی سرنگونش کردند! چرا؟ این موضوع احتمالاً ابعاد متنوعی دارد ولی باز هم به نظر می‌رسد به برخی حقایق باید توجه بیش‌تری کرد:

در فوریه سال ۲۰۰۹ معمر قذافی رهبر لیبی به ریاست اتحادیه آفریقا برگزیده شد. او بلافاصله تشکیل یک دولت متحد با پول واحد را پیش‌نهاد کرد. در ماه مارس سال ۲۰۰۹ اتحادیه آفریقا بیانیه‌ای را با عنوان «به سوی پول واحد آفریقایی» منتشر کرد. صفحات ۱۰۶ و ۱۰۷ آن سند به طور خاص از منافع و نکات فنی ایجاد بانک مرکزی آفریقایی تحت استاندارد طلا بحث می‌کند. در صفحه ۹۴ به صراحت بیان شده که کلید موفقیت اتحادیه پولی آفریقا آن است که، پول واحد به طلا پیوند بخورد. [10]

بر پایه گزارش‌های صندوق بین‌المللی پول، میزان ذخایر طلای لیبی در آن زمان ۱۴۴ تن بوده است. مسلماً تلاش لیبی برای جای‌گزین کردن دینار طلا، به جای دلار و یورو، نخستین واکنش را از سوی فرانسه داشت که از ناحیه یکی از مستعمرات سابق خود تهدید اقتصادی می‌شد. دقیقاً پیش از حمله به لیبی، اوباما سی میلیارد دلار از دارایی‌های بانک مرکزی لیبی را بلوکه کرد. این سی میلیارد دلار قرار بود صرف هزینه اتحادیه آفریقا شود. [9]

در سال ۲۰۱۱ سیا به سمت لیبی حرکت کرد و از گروهای شبه نظامی در مبارزه برای سرنگونی قذافی حمایت کرد. [10]

در هفته‌های آغازین جنگ داخلی در لیبی، انقلابیون این کشور، بانک مرکزی بنغازی را تشکیل دادند که همه اختیارات سیاست پولی لیبی را در دست گرفت. در نتیجه این انقلاب در لیبی، اکنون فرانسه ۳۵ درصد نفت لیبی را در کنترل خود گرفته است. [9]

اقتصاد آزاد: تحریم، کودتا و ترور بر ضد دشمنان دلار!

ونزوئلا و هوگو چاوز: موز و شکر به جای پول!

در سال ۲۰۰۰ که وزیر خارجه ونزوئلا خبر از طرح نافرجام ترور چاوز داد، مردم در انتخابات زودهنگام شرکت کردند تا دوباره به چاوز رأی بدهند و او بتواند قانون جدید و طرح‌های اقتصادی‌اش را پیش ببرد. این در شرایطی بود که آمریکا، ونزوئلا را تحریم اقتصادی کرده بود.

چاوز برای این‌که نشان بدهد با آمریکا سر سازگاری ندارد، تحریم‌های آمریکا را نادیده گرفت و برای دیدن صدام به بغداد رفت. بعد از جنگ ۱۹۹۱ عراق، او نخستین رئیس‌جمهوری بود که جرأت کرده بود بدون اعتنا به آمریکا به عراق برود. در ۱۱ دسامبر ۲۰۰۱ بزرگ‌ترین انجمن تجاری ونزوئلا از مردم خواست یک روز اعتصاب کنند تا نشان دهند با قانون سلب مالکیت املاک و زمین‌های کشاورزی بایر مخالفند. چند روز بعد با یک حرکت دولت در بازار ارز، ارزش پول ونزوئلا در برابر دلار یک‌باره ۲۵درصد کم شد، اما چاوز خم به ابرو نیاورد و با هیات مدیره جدیدی که برای شرکت نفت ونزوئلا تعیین کرده بود، به جنگ مدیران این شرکت رفت. این مدیران پیرو نظریه فروش بی‌دردسر، فراوان و ارزان نفت به آمریکا بودند. او ترجیح می‌داد روزی ۵۳ هزار بشکه نفت ارزان به کوبا صادر کند و در عوض چند ده هزار پزشک و معلم و متخصص دیگر از کوبا بیاورد تا ونزوئلا را آباد کنند ولی نفت خود را به آمریکا نفروشد. در سال ۲۰۰۲ اتحادیه‌های کارگری اعتصاب بزرگی راه انداختند تا از مدیران سابق شرکت نفت در برابر چاوز دفاع کنند. چاوز هم با اعتصاب مخالفت کرد. طرف‌داران چاوز و مخالفانش به خیابان‌ها ریختند و به جان هم افتادند. در 12 آوریل، فرمانده قوای مسلح اعلام کرد چاوز استعفا داده و کنار رفته است و پدرو کارمونا، یکی از رهبران اعتصاب قرار است دولت جدید را تشکیل بدهد. مطبوعات و رسانه‌ها هم که در دست مخالفان چاوز بودند از این حکومت جدید حمایت کردند. بعدها معلوم شد چاوز استعفا نداده بود و او را بازداشت کرده بودند.

دولت آمریکا و نشریه‌های دست راستی ایالات متحده مانند وال‌استریت ژورنال، واشنگتن‌پست و نیویورک‌تایمز از این کودتا استقبال کردند. از نظر آن‌ها چاوز بلای نفت ونزوئلا شده بود، به ایران و عراق نزدیک شده و با این کار قدرت اوپک را در مقابل آمریکا زیاد کرده بود. آمریکا تنها کشوری بود که این دولت مستعجل چهل و چند ساعته را در ونزوئلا به رسمیت شناخت. پالایشگاه‌های تگزاس نفت سنگین ونزوئلا را لازم داشتند و چرخشان با نفت سبک نمی‌گشت. حتی نماینده‌های شرکت‌های نفتی آمریکایی که از چند روز پیش‌تر به هتلی در کاراکاس رفته بودند از هتل بیرون آمدند و قراردادهای خودشان را با دولت جدید امضا کردند، اما گروه‌های نظامی وفادار به چاوز و مردم دوست‌دار او به خیابان‌ها ریختند و در کم‌تر از ۴۸ ساعت او را برگرداندند. [1] و [13]

هوگو چاوز در اجلاس پتروکاربیه 2007

در اواخر سال 2007 میلادی، شبکه خبری بی.بی.سی اعلام کرد هوگو‌ چاوز که در کوبا در اجلاس منطقه‌ای «پتروکاریبه» شامل مصرف‌کنندگان و صادرکنندگان نفت سخن می‌گفت، اظهار داشت که آن‌ها در حال ایجاد یک شرایط «ژئوپولیتیک تازه نفتی» هستند. کشورهای آمریکای مرکزی و منطقه کارائیب می‌توانند نفت را با خدمات و محصولاتی مثل موز و شکر مبادله کنند. وی تصریح کرد که این گروه در خدمت «امپریالیسم و کاپیتالیست‌ها» نیست، ونزوئلا با قیمت‌های ترجیحی به ۱۷‌ کشور این گروه نفت صادر می‌کند که هزینه آن با وام‌های بهره پایین تامین می‌شود.

در این اجلاس که در شهر سینفوئگوس برگزار شد، آقای چاوز به گسترش یک طرح داد‌ و‌ ستد مانند آن‌چه میان کوبا و ونزوئلا وجود دارد اشاره کرد و گفت: ونزوئلا روزانه تقریباً ۱۰۰‌ هزار بشکه نفت سوبسیدی به کوبا می‌فرستد و در مقابل هزار پزشک و آموزگار کوبایی در ونزوئلا خدمات رایگان ارائه می‌کنند. [11]

در نهایت چاوز در سال 2013 به علت ابتلاء به بیماری سرطان در 58 سالگی درگذشت و این اتفاق به عقیده برخی طبیعی نبود؛ پایگاه اطلاع رسانی «گلوبال ریسرچ» طی گزارشی که «اوا گولینگر» به نگارش در آورده به آن پرداخته است: «سرطانی که باعث مرگ هوگو چاوز شد، مشکوک و ناشناخته است. بر اساس اعلام مقامات ونزوئلایی، نوع سرطان او با وجود چند ماه از درگذشتش، هم‌چنان مشخص نیست. سرطانی که با سرعت هر چه تمام پیش رفت و چاوز را از پای در آورد. در میان خانواده چاوز هیچ مورد مشابهی از سرطان وجود نداشته است. چاوز استعداد ژنتیکی سرطان نداشت. در ژوئن 2011 ناگهان و بدون هیچ سابقه بیولوژیکی مشخص شد چاوز سرطان گرفته است. بر اساس اسنادی که بر اساس قانون دسترسی به اطلاعات آزاد (FOIA) از طبقه بندی محرمانه اطلاعات آمریکا خارج شده است، پنتاگون از سال 1948 در جست‌وجوی نوعی سلاح رادیو شیمیایی برای ترورهای سیاسی خود بوده است. بر اساس تحقیقات و اطلاعات منتشره دیگری در سال 1969، استفاده از سلاح‌های رادیو شیمیایی می‌تواند منجر به مرگ سریع شود. این‌ها نشان‌دهنده آن است که در تمام این سال‌ها، آمریکا در پی دست‌یابی به چنین سلاحی برای قتل آرام مخالفانش بوده است.» [12]

روسیه و ولادیمیر پوتین: روبل و طلا به جای دلار و یورو

در فوریه ۲۰۱۴ روسیه به هدف جدیدی برای آمریکا تبدیل شد. روسیه دومین صادرکننده بزرگ نفت در جهان است. روسیه در سال ۲۰۰۸ با راه‌اندازی بورس انرژی توانست نفت خود را با ارز ملی خود یعنی روبل و طلا بفروشد. از سال ۲۰۰۶ روی این پروژه کار شده بود. آن‌ها هم‌چنین در تلاش‌اند تا در تجارت دو جانبه با چین دلار را کنار بگذارند. روسیه هم‌چنان در حال سازمان‌دهی اتحادیه اقتصادی اوراسیا است. یکی از برنامه‌های این اتحادیه اتخاذ واحد پولی مشترک است و قرار است که برای خود بازار انرژی مستقلی داشته باشد. این مسایل می‌تواند از جمله ریشه‌های تقابل روسیه با اروپای غربی و آمریکا باشد که به‌طور خاص در مسایل اوکراین نمودی بیش‌تر پیدا کرد.

بعد از سرنگونی یانوکوویچ در اوکراین، که به روسیه متمایل شده بود، و روی کار آمدن یک دولت متمایل به آمریکا باعث نشد تا آمریکا بتواند به اندازه کافی دست بالا را در این بحران داشته باشد. آن‌ها سرانجام تصمیم گرفتند که روسیه را تحریم کنند و او را به عنوان یک شیطان جلوه دهند، به این امید که روسیه دوستان بین‌المللی خود را از دست بدهد. تحریم روسیه و چین را تحت فشار قرار داده تا روابط‌شان را نزدیک‌تر کنند و دستور کار حذف دلار از مبادلاتشان را شتاب دهند. [10]

اوکراین و ویکتور یانوکوویچ: اوراسیا به جای اتحادیه اروپا

بحران اخیر در اوکراین با یک انتخاب اوج گرفت: پیوستن اوکراین به اتحادیه اروپا و یا پیوستن به اتحادیه اوراسیا. اتحادیه اروپا اصرار داشت که اوکراین باید یکی از این دو را انتخاب کند و عضویت در هر دو آن‌ها امکان‌پذیر نیست. از طرفی روسیه اعلام کرد که پیوستن به هر دو اتحادیه هیچ مشکلی ندارد. رئیس‌جمهور یانوکوویچ تصمیم گرفت تا با روسیه هم‌راه شود. در عوض دولت آمریکا یانکوویچ را سرنگون کرد و یک دولت دست‌نشانده به جای آن روی کار آورد. [10]

این پرونده هنوز باز است!

بعید است که مصادیق مخالفت با سلطه دلار به آن‌چه به آن اشاره شد محدود باشد و در آینده نیز چنین ماجراهایی ادامه خواهد داشت.

به نظر من نکته بسیار مهمی که باید به آن توجه شود این است که طرف مجرم در این پرونده واقعاً کیست؟ آمریکا، دولت آمریکا؟ اروپا و دولت‌های عضو اتحادیه اروپا؟ آیا در این کلاه‌برداری‌ها و رقابت‌های اقتصادی مرزبندی همان مرزبندی‌های سیاسی رایج است؟ ثروتی که ناشی از رواج دلار و یورو در جهان است عمدتاً به جیب چه کسانی می‌رود؟

نظر شما چیست؟

مراجع

  1. روزنامه وطن امروز، بزرگ‌ترین کلاه‌برداری تاریخ
  2. پای‌گاه خبری-تحلیلی «نکونیوز»، دلار چرا و چگونه به معاملات نفتی راه یافت
  3. دانش‌نامه آزاد ویکی‌پدیا، فهرست کشورها بر پایه جمعیت
  4. دانش‌نامه آزاد ویکی‌پدیا، فهرست کشورها بر پایه هزینه‌های نظامی
  5. دانش‌نامه آزاد ویکی‌پدیا، یورو
  6. دانش‌نامه آزاد ویکی‌پدیا، صدام حسین
  7. سایت باشگاه اندیشه، دردسرهای یک محاکمه
  8. وب‌سایت خبری-تحلیلی مشرق‌نیوز، نگاهی به دروغ‌های آمریکا درباره عراق
  9. وب‌سایت تابناک، دلار آغشته به نفت، نفت آکنده از دلار
  10. سایت عیار، تحریم روسیه، آغازی بر پایان ماشین پترودلار
  11. روزنامه دنیای اقتصاد، ۲ دی ۱۳۸۶، پیشنهاد چاوز برای مبادله نفت در برابر کالا
  12. وب‌سایت خبری-تحلیلی مشرق‌نیوز، گزارش افشاگرانه درباره مرگ چاوز
  13. روزنامه شرق، ۱۷ اسفند ۱۳۸۲، چاوز با آمریکا کنار نمی‌آید
۰ نظر ۰۹ آبان ۹۸ ، ۰۹:۴۷
R_A Zeytun

دلار، بزرگ‌ترین کلاه‌برداری تاریخ!

نویسنده: امید نقشینه ارجمند - ۱۳٩۳/۸/۱٥

چندین سال پیش، در طی بحثی در مورد دلایل و نتایج افت و خیز قیمت دلار، این سؤال به ذهنم رسید که اگر دولت آمریکا هوس کند که مقدار زیادی دلار چاپ کند چه اتفاقی خواهد افتاد.

این سؤال را ابتدا در برخی محیط‌های مجازی و سپس از برخی دوستانی که دانش‌جوی اقتصاد بودند پرسیدم. روح کلی جواب‌ها، در عین مبهم بودن، حاکی از این بود که جای نگرانی نیست. یکی معتقد بود که چاپ بیش از حد دلار موجب کاهش ارزش آن می‌شود و این به نفع آمریکا نیست. دیگری معتقد بود که نهادی به نام فدرال رزرو در آمریکا بر این موضوع نظارت کامل دارد و جای هیچ نگرانی نیست.

من شنیده بودم که در گذشته پشتوانه پول کشورها طلا بوده است ولی امروزه چنین نیست. «پشتوانه پول» یعنی چه و امروزه پشتوانه پول‌ها چیست؟

یکی از دوستان که دانش‌جوی اقتصاد در دانش‌گاه شریف بود، می‌گفت در گذشته لازم بوده است که پول کاغذی متناظر با طلا در بانک‌های مرکزی کشورها باشد ولی بعداً اقتصاددانان به این نتیجه رسیدند که نیازی به این نیست که پول کاغذی متناظر با طلا باشد و همین‌که مردم در معاملات خود پول را وارد کرده‌اند، پول وظیفه خود در اقتصاد را انجام داده است. او می‌گفت در دهه هفتاد قرن بیستم، جماعتی از اقتصاددانان به این نتیجه رسیدند و پول‌هایی که در گذشته متصل به طلا بودند، آزاد شدند و چیزی به وجود آمد که به آن «ارز شناور» می‌گوییم.

این سؤال برایم مطرح بود که چه‌گونه دلار و برخی ارزهای دیگر در مبادلات بین‌المللی معتبر شمرده می‌شوند؟

این سؤال‌ها و جواب‌هایی که قانع‌کننده نبودند من را به مطالعه بیش‌تر وادار کرد تا به جایی رسیدم که فعلاً دوست دارم آن را «بزرگ‌ترین کلاه‌برداری تاریخ» بنامم، همان‌طور که دیگرانی هم همین نام را برایش انتخاب کرده‌اند! البته شاید در آینده اطلاع از کلاه‌برداری‌های دیگری نظرم را تغییر دهند!

 

دلار پس از استقلال آمریکا در سال 1785 میلادی رسماً پول رسمی آمریکا شد. 160 سال بعد و پس از پایان جنگ جهانی دوم، در حالی که کشورهای اروپایی از لطمات جنگ ضعیف و فرسوده شده بودند و آمریکا لطمه چندانی از جنگ ندیده بود، دلار نقش جدیدی در اقتصاد بین‌المللی پیدا کرد؛ در سال ۱۹۴۴ کنفرانسی بین‌المللی در برتن وودز، واقع در نیوهمپشایر، برگزار شد و نمایندگان کشورهای آمریکا، انگلستان و ۴۲ کشور دیگر گرد هم آمدند تا دربارهٔ نظام پولی بین‌المللی تصمیم‌گیری کنند.

از جمله مهم‌ترین موضوعات انتخاب یک ارز بین‌المللی بود. رئیس هیأت آمریکایی دلار آمریکا را پیش‌نهاد کرد و در مقابل کینز، اقتصاددان انگلیسی، معتقد بود که باید پولی جدید ایجاد شود که واحد پولی هیچ کشوری نباشد. هر چند پیش‌نهاد دوم منطقی‌تر به نظر می‌رسد ولی کشورهای جنگ‌زده اروپایی که در آرزوی گرفتن وام از آمریکا بودند با پیش‌نهاد آمریکا موافقت کردند.

البته کشورهای شرکت‌کننده مشخصاً نگران بودند که آمریکا به شکل نامحدودی دلار چاپ کند و به همین دلیل آمریکا متعهد شد که در آینده با ذخیره طلا در بانک مرکزی آمریکا به ازای هر 35 دلار، یک اونس طلا پرداخت کند.

اقتصاد آزاد، آزاد از هرگونه تعهد!

هر چند آمریکا با استفاده از شرایط جنگ جهانی دوم موفق شده بود 60 درصد طلای دنیا را تصاحب کند ولی پس از رواج دلار در دنیا، آمریکا شروع به چاپ بی‌حساب دلار کرد و با دادن کاغذهای رنگی چاپ‌شده، کالاهای واقعی مورد نیاز خود را می‌خرید. این چاپ پول و چاپیدن کشورهای دیگر در زمان جنگ‌هایی چون جنگ ویتنام سر به فلک کشید.

این کار از طرفی موجب افزایش ثروت آمریکا می‌شد و از سوی دیگر باعث کاهش ارزش دلاری که نزد مردم دنیا بود می‌شد. در واقع چاپ کاغذ رنگی ثروتی را به جهان اضافه نمی‌کند، فقط آن را از جیبی به جیبی دیگر منتقل می‌کند!

کشورهای دیگر از این اقدام آمریکا عصبانی شدند. در همان زمان شارل دوگل، رئیس‌جمهور وقت فرانسه درخواست غیرمنتظره‌ای را از آمریکا عنوان کرد: «دلارهای خود را بگیرید و در مقابل آن طلا تحویل دهید.» این درخواست در چارچوب قرارداد برتون وودز کاملاً قانونی بود.

فشار از جانب فرانسه و دیگر کشورها بر آمریکا قوت گرفت. تصور این کشورها بر این بود که جنگ ویتنام منجر به کاهش ارزش دلار در برابر طلا خواهد شد. اما آمریکا که 5 برابر ذخیره طلای خود دلار چاپ کرده بود، نمی‌توانست و نمی‌خواست دلارهای منتشر شده را با طلا معاوضه کند!

در آگوست سال 1971 نیکسون، رئیس‌جمهوری وقت آمریکا به طور رسمی قانون تبدیل دلار به طلا را لغو کرد و در کمال پررویی تعهد آمریکا را زیر پا گذاشت و لذا رابطه دلار و طلا شکسته شد!

این اتفاق که به «شوک نیکسون» معروف شد، آغاز رسمیت بخشیدن و قانونی کردن یک کلاه‌برداری بزرگ بود که حدود 30 سال قبلش نطفه آن بسته شده بود.

عربستان سعودی و دلارهای نفتی!

پس از سخن‌رانی نیکسون، چاپ بی‎پشتوانه دلار آمریکا آن هم به شکل رسمی ادامه پیدا کرد و در چنین شرایطی بود که کشورهای اروپایی به شکل بی‎سابقه‎ای اقدام به معاوضه دلار با طلا کردند. به عنوان نمونه فرانسه از آمریکا خواست بدهی‌های این کشور را با طلا بپردازد. ظاهراً دوران طلایی چاپ دلار و کسب ثروت مفت و بی‌حساب به پایان رسیده بود اما آمریکا دست به اقدام تازه‌ای زد؛ مذاکره با شیوخ عرب. مقامات آمریکایی برای عقد قرارداد و مذاکره به عربستان سعودی رفتند. نتیجه آن‌که تمامی معاملات نفت اوپک از آن پس با دلار آمریکا انجام گرفت تا مشکلات پیش روی آمریکا به طریقی حل شود. از این منظر، همه کشورها باید برای خرید و معامله نفت از دلار آمریکا استفاده می‌کردند، یعنی باید کالاها و خدماتشان را با دلاری خرید و فروش می‌کردند که آمریکا چاپ می‌کرد. اسکناس‌هایی که بی‌پشتوانه چاپ می‌شد و برای آمریکایی‌ها حکم کاغذی بی‌ارزش را داشت. به این ترتیب آمریکایی‌ها، با اسکناس‌هایی که خودشان چاپ کرده بودند، نفت و بسیاری از صادرات کشورهای دیگر را به رایگان دریافت می‌کردند. از این‌جا بود که پدیده‌ای در صحنه بین‌الملل شکل گرفت که به آن کلاه‌برداری نفت دلاری (Petrodollar Scam) می‌گویند، یعنی بهای نفت آمریکا را در واقع دیگر مردم دنیا می‌پرداختند و آمریکا با خیال آسوده اسکناس چاپ می‌کرد!

ادامه این ماجرا را در مقاله «بزرگ‌ترین کلاه‌برداری تاریخ» (لینک جای‌گزین) بخوانید تا ببینید که آمریکا با چه ترفندهایی به این کلاه‌برداری هم‌چنان ادامه می‌دهد.

دیدن مستندی با عنوان «استعمار دلار» را به شدت توصیه می‌کنم؛ آن را با کیفیت بالا دانلود کنید و برای دیدنش یک ساعت وقت صرف کنید. پشیمان نخواهید شد.

بد نیست نگاهی هم به صفحه «سیستم برتون وودز» در ویکی‌پدیا بیندازید تا ببینید چه‌گونه می‌توان چنین کلاه‌برداری بزرگی را در زیر کلمات مخفی کرد!

۰ نظر ۰۹ آبان ۹۸ ، ۰۹:۴۶
R_A Zeytun

نویسنده: امید نقشینه ارجمند - ۱۳٩۳/۸/۸

 

هدف واقعی «علم سیاست» و «علم اقتصاد» چیست؟

شما به‌راحتی می‌توانید در اینترنت به دنبال این کلمات بگردید و در مقالات و کتاب‌های موجود پاسخ‌هایی برای این سؤال بیابید ولی آن‌ها در واقع «اهداف بیان‌شده» هستند که ممکن است هدف «واقعی» نباشند.

به عقیده من پاسخ این سؤال وابسته به جهان‌بینی انسان یا جامعه‌ای است که می‌خواهد از این علوم استفاده کند.

 

از دید یک انسان مادی، که سقف خواسته‌هایش رسیدن به لذت‌های دنیوی است، علم سیاست و علم اقتصاد، در ابعاد کلان خود، به چه کار می‌آید؟ به نظر من کاربرد علم سیاست سوار شدن بر مردم و سواری گرفتن است و کاربرد علم اقتصاد دوشیدن و بهره‌کشی از دیگران.

در ابعاد مختلف می‌توان این هدف را دید؛ رئیس یک شرکت باید بتواند با هزینه کم‌تر بر کارمندان خود ریاست کند و کاری کند که بیش‌ترین بازدهی را داشته باشند. مردان بلندپروازتر می‌خواهند با هزینه کم‌تر حکومت یک کشور را به دست بگیرند، حکومتشان ثبات داشته باشد و با استفاده از آن بیش‌ترین بهره‌کشی را از مردم بکنند. بالاتر از همه این‌ها کسانی هستند که می‌خواهند بر کل جهان مسلط شوند.

اگر از کسی که جهان‌بینی مادی دارد، رفتاری غیر از این دیده می‌شود، ریشه‌ای عمیق ندارد؛ یا ظاهرسازی است یا صرفاً به دلیل عواطف سطحی شکل گرفته است. عواطفی که به جهان‌بینی مادی سازگار نیست و اگر به باطن این جهان‌بینی توجه کند وجدانش از آن متنفر می‌شود.

اقتصاد متکی بر جنگ، غارت، برده‌داری، استعمار و...

مطالعه تاریخ چند صد سال اخیر غرب، نشان می‌دهد که رشد سیاسی و اقتصادی آن‌ها به مدد فعالیت‌هایی بوده است که به هیچ‌وجه در چارچوب‌های انسانی و اخلاقی نمی‌گنجد. آن‌چه اروپاییان با سیاهان آفریقا، سرخ‌پوستان آمریکا و مردم شرق آسیا کردند، چهره انسان را در تاریخ سیاه کرده است و من معتقدم اگر این‌ها نبود امروز شاهد این فاصله از ثروت و قدرت بین غرب و کشورهای دیگر نبودیم.

شش مقاله زیر، تحت عنوان «رازهای تمدن جدید غرب»، به همین موضوعات پرداخته است:

  1. پلانتوکراسی و تجارت جهانی برده
  2. تجارت شرق و انقلاب صنعتی
  3. انقلاب در ساختار اجتماعی غرب
  4. رنسانس، آرمان های صلیبی و لیبرالیسم
  5. راز سلطه استعماری غرب
  6. غارت و توسعه یافتگی
سیمای زیبای غرب قرن جدید

هر چند کسی نمی‌تواند منکر جنایات غرب در چند صد سال اخیر شود ولی برخی احتمالاً تحت تأثیر چهره متمدنانه غرب، دیگر نه تنها حسی منفی نسبت به آن ندارند که حتی آن را الگوی مناسبی برای رشد و توسعه و تمدن می‌دانند. ولی آیا مگر نگرش تمدن غرب نسبت به چند سال پیش تغییری کرده است؟ چه دلیل منطقی‌ای وجود دارد که او از چپاول ملت‌های دیگر دست بکشد و به ارزش‌های انسانی پای‌بند باشد؟

خوش‌بینی نسبت به غرب و استناد به برخی ظواهر تمدنی، مانند وجود قوانین و سازمان‌های حقوق بشری بین‌المللی برای توجیه این خوش‌بینی، یادآور داستان موش و گربه عبید زاکانی است:

... گربه آن موش را بکشت و بخورد

سوی مسجد شدی خرامانا

دست و رو را بشست و مسح کشید

ورد می‌خواند هم‌چو ملانا

بار الها که توبه کردم من

ندرم موش را بدندانا

بهر این خون ناحق ای خلاق

من تصدق دهم دو من نانا

آن‌قدر لابه کرد و زاری کردی

تا به‌حدی که گشت گریانا

موشکی بود در پس منبر

زود برد این خبر به‌ موشانا

مژدگانی که گربه تائب شد

زاهد و عابد و مسلمانا

بود در مسجد آن ستوده خصال

در نماز و نیاز و افغانا

این خبر چون رسید بر موشان

همه گشتند شاد و خندانا

هفت موش گزیده برجستند

هر یکی کدخدا و دهقانا

برگرفتند بهر گربه ز مهر

هر یکی تحفه‌های الوانا

... نزد گربه شدند آن موشان

با سلام و درود و احسانا...

و البته گربه همه موش‌ها را نوش جان کرد و باقی ماجرا!

اقتصاد غرب در زمان ما

اروپاییان بعد از اشغال، یا به قول خودشان کشف قاره آمریکا، بیش از 12 میلیون نفر از سرخ‌پوستان را در طول 50 سال کشتند و ثروت آن‌ها را به غارت بردند به شکلی که آن‌قدر از آن‌جا طلا دزدیدند که تورمی شدید در اسپانیا به وجود آمد!

از سوی دیگر در طول چند صد سال بیش از 10 میلیون نفر از افریقا به عنوان برده به آمریکا فرستاده شدند و این بخشی از جنایات اروپاییان در افریقا است.

اکنون سؤال این‌جاست که اقتصادی که چنین ریشه‌هایی دارد در قرن حاضر چه‌گونه رشد می‌کند؟ آمریکا و اروپا آقایی خود بر جهان را تا چه حد با تکیه بر علم و دانش و با روش‌های انسانی حفظ می‌کنند و تا چه حد و چه‌گونه از روش‌های غیرانسانی استفاده می‌کنند؟ آیا دوران برده‌داری و استعمار و وحشی‌گری به پایان رسیده است و یا ظاهر آن تغییر کرده است؟

۰ نظر ۰۹ آبان ۹۸ ، ۰۹:۴۵
R_A Zeytun

نویسنده: امید نقشینه ارجمند - ۱۳٩۳/۸/۱

چندین سال قبل در ذیل یکی از یادداشت‌های وب‌لاگ «یک لیوان چای داغ»، وارد بحثی در مورد مقایسه اقتصاد اسلامی و اقتصاد آزاد شدم. اکنون به دلیل برخی مشکلات فنی آن گفت‌وگو از بین رفته است و من در این مورد به خاطراتم تکیه می‌کنم.

سؤال مطرح‌شده این بود که کارایی کدام اقتصاد بیش‌تر است، اقتصاد اسلامی یا اقتصاد آزاد؟

 

پاسخ یکی از خوانندگان، که البته به‌شدت مدافع اقتصاد آزاد بود، این بود: «در اقتصاد آزاد سعی می‌شود سود ماکسیمم شود و در اقتصاد اسلامی همین کار با اضافه کردن محدودیت‌های اسلامی انجام می‌شود. واضح است که اگر دامنه یک تابع محدود شود، ماکسیمم آن کاهش پیدا می‌کند و البته در به‌ترین حالت تغییر نمی‌کند، پس کارایی اقتصاد آزاد بیش‌تر است.»

پاسخ نویسنده وب‌لاگ چیزی مثل این بود: «اقتصاد در واقع یک بازی جمعی است که هر کس به دنبال ماکسیمم کردن سود خود است و آن‌چه رخ می‌دهد یک نقطه تعادل است و با این توصیف ممکن است گاهی با محدود کردن انتخاب‌های افراد، نقطه تعادل به شکلی تغییر کند که موجب افزایش کارایی در کل شود.»

به نظر من پاسخ جالبی است؛ مثل این‌که کارایی حمل و نقل از جهت زمان و انرژی و... در شهری که همه آزاد هستند کم‌تر از شهری است که قوانین راه‌نمایی و رانندگی حاکم است. این مثالی است که نشان می‌دهد چه‌گونه ممکن است همه محدودتر شوند و در عین حال منفعت همه افزایش پیدا کند.

البته شاید این نکته به ذهن شما هم برسد که آیا در اقتصاد آزاد نمی‌توان در صورت لزوم همان قوانین اقتصاد اسلامی و یا قوانینی دیگر با کارایی بیش‌تر را تصویب کرد؟ در این صورت آیا نمی‌توان نتیجه گرفت که اقتصادی که در قید یک مکتب خاص، مثلاً اسلام، نیست، با انتخاب قوانینی از بین همه حالت‌های ممکن به کارایی بالاتری خواهد رسید؟

به عقیده من جواب این سؤل منفی است ولی چون بحث فعلاً من در این مورد نیست دلیل این جواب را به عهده خواننده می‌گذارم.

یک سؤال عوامانه!

من از همه و به‌خصوص آن دوستی که مدافع اقتصاد آزاد در مقابل اقتصاد اسلامی بود سؤالی پرسیدم:

من کم و بیش تصوری از معنای «اقتصاد اسلامی» دارم؛ مثلاً اقتصاد در چارچوب تعالیم اسلامی. ولی می‌خواهم بدانم منظور شما از «اقتصاد آزاد» چیست. آیا در این اقتصاد هیچ قیدی وجود ندارد؟ یعنی آیا در آن هر فعالیتی برای کسب سود مجاز است؟ آیا در این اقتصاد تجارت مشروبات الکلی، مواد مخدر، انسان، اسلحه، برده‌داری، بیمار کردن مردم برای افزایش فروش دارو، استعمار، کودتا، جنگ و... نیز مجاز است؟

اگر بخواهم سؤالم کم‌تر عوامانه به نظر برسد آن را این‌گونه بازنویسی می‌کنم:

اگر از چارچوب قوانین الهی خارج شویم، نسبت یک نظام اقتصادی آزاد با اخلاق چیست؟ آیا گزاره‌های اخلاقی مجازند ماکسیمم کردن سود را محدود کنند؟ اگر بله، منبع این گزاره‌های اخلاقی چیست؟

نظر شما چیست؟

به نظر شما آیا «علم اقتصاد»، چیزی مانند علوم فیزیک و ریاضی است؟ آیا نگرش ما به انسان از پیش‌فرض‌های علم اقتصاد است؟ نسبت اسلام با اقتصاد و علم اقتصاد چیست؟ آیا صرفاً حلال و حرام اسلامی فعالیت‌های اقتصادی را محدود می‌کند و اسلام نقش دیگری در اقتصاد ندارد؟

صرف‌نظر از بحث در مورد اسلام، آیا اقتصادی که با قوانینی از بالا محدود نشود، به لحاظ اخلاقی و انسانی قابل دفاع است؟

آیا انسان‌ها همه به دنبال ماکسیمم کردن سود خود هستند؟ یا این‌که اگر هم نیستند باید باشند؟

ممنون می‌شوم اگر در مورد برخی از این سؤال‌ها نظر خود را مختصراً بنویسید.

۰ نظر ۰۹ آبان ۹۸ ، ۰۹:۴۴
R_A Zeytun

یکی از نعمات مشکل داشتن ما با آمریکا و تحریم های ظالمانه(به قول حسن آقای روحانی!) به رسمیت نشناختن قانون کپی رایت فیلم ها و نرم‌افزارهای خارج از کشوره

یه حساب سر انگشتی در مورد یه سری نرم افزارها که همینجوری بدون خرید ما نسخه های پرو رو دانلود میکنیم:

Internet Download Manager

قیمت: 24.95 دلار آمریکا


نام انگلیسی: WinRAR

قیمت: 29 دلار آمریکا


Office Professional Plus 2019 RTM

قیمت: 439.99 دلار آمریکا


با هر دلاری هم حساب کنید عددها قابل توجه هستن

حالا همین رو واسه خیلی از فیلم‌هایی که رایگان دانلود میکنیم حساب کنید داستان خیلی عجیب و غریب تر هم میشه

من واسه چنتا بخش پروژه م مجبور بودم به یه سری فیلم ها و نرم افزارها و یه چندتا کتاب که مشابه داخلی یا کرک شده ش تو سایت های خودمون وجود نداشت به سایت های اصلی مراجعه کنم جدای از قیمت هاش کلا به ایران سرویس نمیدادن و با نرم افزارهای تحریم شکن با مدیر سایت و پشتیبانی حرف زدم که قانع بشن یه سری بخش ها رو بهم بدن و ...(حالا داستانش طولانیه ولی آخرش گفتن دانشگاه امیرکبیر با پایگاه داده ی ما قرارداد داره تو از سرور دانشگاه و با ایمیل پلی تکنیکت پیام بدی ما بهت دسترسی میدیم)

می خوام بگم با فرض اینکه خودمون رو مجبور به استفاده از محتوای قانونی هم کنیم اونا بهمون سرویس نمیدن

این کار دادستانی (با فرض اینکه شکایتی از طرف سایت های پولی پخش کننده های فیلم نبوده باشه) یه جوری خودتحریمی محسوب میشه ان شاءالله دادستانی در جریان باشه چیکار داره میکنه و این کار به بخش نرم افزارها و ... ادامه نداشته باشه

۱۰ مهر ۹۸ ، ۲۰:۵۹
R_A Zeytun

قسم به قلم، هم خمینی به جانشینش افتخار می‌کند؛

 هم مهدی موعود که جان عالم به فدای قدوم نازنینش باد، به نائبش! 

مرحبا به این پرچم‌داری! و به این اقتدار! 

مرحبا به این عزت! و به این عظمت! 

بی‌خود نیست ما معتقدیم؛ دست امیرالمؤمنین هم‌چنان بالاست!

 اساسا هر جنبش اسلامی، دقیقا عین حزب‌الله و انصارالله، ولایت فقیه را امتداد ولایت محمد رسول‌الله و علی ولی‌الله می‌داند! و اگر نداند، می‌شود حکایت مرسی! 

تعظیم کن خانم رایس! و تعظیم کنید آقای کلینتون، آقای اوباما و آقای ترامپ

 در برابر رهبری که دیروز آن‌جور کیش‌تان داد و امروز این‌جور مات‌تان کرد! 

آری! ریش و قیچی منطقه، دست آقای ماست؛ 

آقایی با عطر خوش غدیر که جز در برابر خدا سجده نمی‌کند!

حسن قدیانی

۰۵ مهر ۹۸ ، ۱۴:۴۴
R_A Zeytun

گوشت خوک با ذبح اسلامی! به مناسبت روز بانک‌داری اسلامی

نویسنده: امید نقشینه ارجمند - ۱۳٩٤/٦/۱۱

قانون عملیات بانکی بدون ربا در روز ۸ شهریور سال ۱۳۶۲ تصویب شد و در ۱۰ شهریور ۱۳۶۲ به تأیید شورای نگه‌بان رسید و چنین روزی، روز بانک‌داری اسلامی نام‌گذاری شد.

در این‌که بانک‌های ما تا چه حد اسلامی و بدون ربا هستند از عالم تا عامی اظهار نظرهای متفاوت و گاهی متضادی می‌کنند و به نظر می‌رسد مراجع دینی، متخصصان و اقتصاددانان مسلمان نیز از لحاظ نظری اختلاف نظر زیادی در مورد مفاهیمی چون «بانک‌داری اسلامی»، «ربا» و... دارند. برخی نیز اصولاً مخالف طرح چنین مسایلی هستند و معتقدند مسایل اقتصادی و از جمله بانک‌داری، موضوعاتی «علمی» هستند و ربطی به دین و مذهب ندارند و باید در این مورد از غربی‌ها که مبدع و پیش‌رو در این مقولات هستند پی‌روی کرد. 

من هم البته به عنوان یکی از اقتساددانان کم‌سواد با گروه اخیر به هیچ‌وجه هم‌راه نیستم و تصور می‌کنم این افراد درک درستی از مفهوم اسلام ندارند و چه بسا در مورد «علمی بودن» نیز نگاه‌شان دقیق نیست.

خانه از پای‌بست ویران است!

وقتی صحبت از بانک‌داری اسلامی است آن‌چه اول از همه به ذهن می‌رسد موضوع ربا و مخالفت شدید اسلام با آن از طرفی و اهمیت وجود آن در نظام‌های بانکی دنیا است و به‌علاوه فکر می‌کنم تصور اکثر افراد از این فراتر نمی‌رود که اسلامی بودن بانک‌ها یعنی حذف ربا از آن. شاهدی بر این ادعا همان عبارت «قانون عملیات بانکی بدون ربا» است.

ولی من عقیده‌ای غیر از این دارم؛ اگر یادداشت «تاریخ‌چه پول و بانک» را مطالعه کنید در آن توضیح داده‌ام که مشکل اصلی نظام پولی و بانکی، سه چیزی است که من آن را با کلمه کار خلاصه کرده‌ام: کلاه‌برداری، اختلاس و رباخواری.

 

من این سه کلمه را به معنای دقیق آن‌ها استفاده می‌کنم و منظورم این نیست که مثلاً در کشور ما در محاسبه کارمزدها کلاه‌برداری می‌شود و یا این‌که اختلاس‌های هزار میلیارد ریالی رخ می‌دهد، بلکه منظورم این است «نظام پولی و بانکی» ذاتاً دارای این سه معضل است.

به طور خلاصه، اسکناس که روزگاری سند کاغذی طلای امانتی نزد صرافی‌ها بوده، اکنون به کاغذی تبدیل شده که هیچ ما به ازایی ندارد و حکومت‌ها هر طور صلاح بدانند آن را چاپ می‌کنند. دیگر این‌که صراف‌ها درصد بالایی از طلای امانتی و بعدها اسکناس‌های انباشته‌شده را وارد بازار می‌کردند و از قبل این کار منتفع می‌شدند و در مقابل دود آن به شکل کاهش ارزش معاملاتی طلا و اسکناس در چشم مردم بی‌خبر از همه‌جا می‌رفت و صرافان هر روز ثروت‌مندتر و ثروت‌مندتر می‌شدند.

امروز در دنیا همه این کارها، به‌علاوه قرض ربوی، قانونی و عادی شده و بین بانک مرکزی و بانک‌های دیگر، که برخی دولتی و برخی خصوصی هستند، تقسیم شده است.

یک پله پایین‌تر از بانک‌داری اسلامی

اگر ما بر خلاف اسلام و مسیحیت و احتمالاً برخی مکاتب دینی دیگر، حرمتی برای ربا قایل نباشیم، دو مشکل دیگر نظام پولی و بانکی که کلاه‌برداری و اختلاس است باقی می‌ماند و این نشان می‌دهد این نظام به یک معنی حتی انسانی هم نیست. البته برخی فکر می‌کنند امروزه مفاهیم اقتصادی تغییر کرده است و قضاوت در مورد آن‌ها به این سبک «غیرعلمی» و «متحجرانه» است ولی من معتقدم تغییر نام یا قانونی و متداول شدن یک پدیده منفی، مشکل آن را از بین نمی‌برد.

ابداع اصطلاحاتی چون «ارز شناور»، «افزایش و کاهش نقدینگی»، «ضریب فزاینده»، «سیاست‌های انبساطی و انقباضی»، «تورم»، «صدور تورم» و... ممکن است حقایق منفی این نظام را مخفی کند ولی موجب از بین رفتن آن‌ها نمی‌شود.

از این به بعد به جای واژه فلان بگویید بهمان!

اگر تغییر واژه‌ها بتواند ماهیت آن‌ها را تغییر دهد، می‌توانیم به جای واژه «قتل» بگوییم «کنترل هدف‌مند جمعیت»، به جای «دزدی» بگوییم «انتقال هوش‌مندانه دارایی» و به جای «خوک» بگوییم «گوسفند کچل صورتی»!

این‌که ما بخواهیم نظام بانکی فعلی را اسلامی کنیم ولی در عین حال ساز و کارهای بنیادی آن را محترم بشماریم، شبیه تهیه غذایی با گوشت خوک است در حالی‌که ما صرفاً نگران صحت ذبح آن باشیم!

البته در عمل، جامعه ما با نظام پولی و بانکی آن‌چنان در هم تنیده شده است که حذف یک شبه آن شدنی نیست و چه بسا حفظ و تن در دادن به آن لازم و واجب باشد، همان‌طور که ممکن است فردی که معتاد به هروئین است، با مصرف نکردن آن جانش را از دست بدهد و لذا شرعاً و عقلاً واجب است در حد حفظ حیات خود این ماده را به بدنش برساند و البته تلاش کند که خود را از آن رها کند.

به همین دلیل به نظر من تلاش‌های انجام‌شده برای رسیدن به بانک‌داری اسلامی قابل تقدیر است ولی لازم است که نظام پولی و بانک‌داری دست‌کم در حوزه نظر، شجاعانه نقد شود.

پی‌نوشت:  ۱۱ شهریور روز صنعت چاپ است. توالی این روز با روز بانک‌داری اسلامی را باید به فال نیک گرفت زیرا چاپ اسکناس و چاپیدن مردم زیربنای بانک‌داری معمولی در دنیا است!

۳ نظر ۰۹ شهریور ۹۸ ، ۱۶:۵۵
R_A Zeytun

(مستند متولد اورشلیم ساخت مجموعه ی آرمان مدیا هست که با کلیک روی تصویر میتونید به صفحه ی خرید این مستند وارد بشید)

تو مرا زجر می دهی عشقم
مــازوخیسمی که دوستش دارم
من به اِشغال تو درآمده ام
صهیونیسمی که دوستش دارم 
#یاسر_قنبرلو


یک سری صحبت جدی در خصوص بهترین جنبش فعال فلسطینی-حماس (ادامه‌ی مطلب)

۰۱ شهریور ۹۸ ، ۱۱:۰۲
R_A Zeytun

یه مجموعه نوشته هست واسه یکی از بهترین استادهام دکتر نقشینه

به اسم اقتسادنامه

واسه وبلاگ ایشونه که از اونجا که یه چندسالی هست بروز نشده داره از دسترس خارج میشه

من متن‌هاش رو کپی کردم ازش اجازه بگیرم پست‌ها رو تدریجی میذارم اینجا

در مورد اقتصاد هست که طبق گفته‌ی ایشون تحصیلات اقتصاد نداره و رشته‌ی دانشگاهی آمارو احتمال هست نوشته اقتسادنامه

۲۴ مرداد ۹۸ ، ۱۴:۴۶
R_A Zeytun

 

چشات مثله حکومت می مونه

نه عدل دارن

نه رحمت دارن

نه مساوات

...

۳۰ آذر ۹۷ ، ۱۷:۴۶
R_A Zeytun

اگر گفتند: بی تو، حال من خوب است، باور کن
شبیه خاطرات "هاشمی" از جنگ، هذیان است...
۰۲ آذر ۹۷ ، ۱۲:۰۶
R_A Zeytun

تو بند 41 #الگوی_اسلامی_ایرانی_پیشرفت اومده :

اعتلای منزلت و حقوق زنان و ارتقای جایگاه اجتماعی و فرصت های عادلانه ی آنان و تاکید بر نقش مقدس مادری تصور من یه چی تو این مایه هاست


پ.ن1: از یکی از رفقای ساکن سوریه چند وقت پیشا حرف میزدم، یه سری صحبت ها شد ، حرفمون رسید به اینکه اونجا شبکه های اجتماعی و ... چطوریاست، دخترا راحت تو این فضا هستن یا نه ، یه اسم بهم گفت ، گفت بزن آمار شبکه های اجتماعی این رو در بیار، زدم یه صفحه ی اینستا داشت و یه فیسبوک فعال، دختر خوبی به نظر می اومد ، بهش گفتم این بنده خدا کیه؟ گفت خواهرمه، محجبه بود ولی پوشش ش جوری بود که اگه با اون وضعیت لباس و پوشش می اومد تو ایران، اول تو فرودگاه بهش گیر میدادن که چه وضعشیه با این لباسا، بعد می اومد تو خیابون گشتی ها بهش گیر میدادن و تو خیابون قدم میزد قطعا چند نفری از خانم ها و به خصوص پیرزن ها بهش حرف میزدن آخر سر هم قطعا تو حراست دانشگاه ما ،توسط عزیزان محترم انتظامات یه توجیهی میشد! بهش گفتم این بنده خدا چرا اینجوری لباس میپوشه، گفت لباس رسمی و یه جورایی پوشیده ترین حالت اونجاست،(البته چرت میگه آمار لبنان و سوریه رو که درجریانید که من کامل دارم! اونجا بعضی تفکر ها هستن که پوشیه هم میزنن البته بعضی تفکر ها) خواهرش خبرنگاره و واسه بعضی ملاحظات لباس پوشیده و .. رو میپوشه که این لباس با این توصیفاتی که کردم تو ایران به این صورته (اینم اضافه کنم که خود تفکرات خونوادگی شون هم مذهبی هست و مزید بر این علت نه جبرا ولی سخت گیرانه رو لباس شون تامل میکنن) 
 مفهوم عرف جامعه رو میفهمم اما اینکه انقد تفاوت باشه و اینکه اینجا انقد تو بطن جامعه به دخترا گیر میدن رو واقعا نمیفهمم
پ.ن2:حرف در مورد الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت زیاد دارم ولی در همین حد اکتفا کنم که اگه قراره شفافیت تو این الگو به عنوان دستور العمل اجرایی ، عملیاتی بشه چه بهتر که از خود این الگو شروع بشه!
بسم الله آمار اون هزار نخبه ای که بیش از هزار ساعت نفر رو این الگو کار کردن طی هفت سال رو منتشر کنن و بگن چه مبلغ پول به اینا دادن که این رو هر کاریش میکنیم یه ورش میزنه بیرون
پ.ن3:
تو قرآن اونجا که هد هد اومد گفت یه جا رو پیدا کردم که پادشاه شون زن هست و خورشید رو میپرستن حضرت سلیمان نگفت که اع وا زنه پس برید برکنارش کنید و از این جور حرفا کلا حرفی از جنسیتش از طرف حضرت سلیمان مطرح نشد
۲۹ مهر ۹۷ ، ۱۰:۳۴
R_A Zeytun
کاش حداقل تو آب شرب مملکت الکل بریزن مست شیم نفهمیم چه خبره😐😕
۲۴ تیر ۹۷ ، ۱۰:۵۳
R_A Zeytun