سرِ اشراف، گرم بی عملی ست... :: شهر زیتونی

شهر زیتونی

اعوذ بالله من نفسی و لسانی و بصری و قلبی و الشّیطانِ العینِ الرّجیم

شهر زیتونی

اعوذ بالله من نفسی و لسانی و بصری و قلبی و الشّیطانِ العینِ الرّجیم

اینجا زیتون می نویسه از همه جا از همه چی

بایگانی

قالب وبلاگ


قالب وبلاگ | ابزار صلوات شمار

سرِ اشراف، گرم بی عملی ست...

چهارشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۹، ۰۸:۰۴ ب.ظ

دیشب داشتم با مامانم در مورد اینکه ما خیلی از اساتید دانشگاهیمون درک درست و عملی از علمی که درس می‌دهند ندارند برای همین از سایتِ کتابِ مرجعی که درس می‌دهند، اسلایدهای آماده‌ی زبان اصلی و انگلیسی رو دانلود میکنند و همون ها رو بدون تغییر به دانشجو میدند که بخونند، نه به خاطر اینکه دانشجو یه چیزی از منابع اصلی برای تحقیقات بیشتر یاد بگیره، صرفا بخاطر اینکه اساتیدِ محترم یا خودشون بلد نیستند یا حال ندارند که اون مفاهیم رو به زبانِ خودمون در بیارند، بعد تعریف میکردم که من خودم موقعی که جبرخطی درس می‌دادم، کتاب و جزوه‌ای که سرِ کلاس داشتم، انگلیسی بود ولی به جز یه سری از اصطلاحات و نامگذاری ها، بقیه مطالب رو فارسی میگفتم و درس میدادم و حتی اگه دانشجوها سوالی از کتاب داشتند، مطالب انگلیسی رو سر کلاس میدیدم ولی ترجمه‌ی در لحظه به زبان فارسی می‌کردم و می‌گفتم یا مثلا اگه موردی تو درس‌هام بود یا ارائه‌ای بود که باید یه مثال بزنم، میگشتم و از اون تجربه‌هایی که تو شرکت‌ها و استارت‌آپ‌های ایرانی هست مثال می‌آوردم، حرفامون ادامه داشت تا اینجا که گفتم ما خیلی از علومی که منابع انگلیسی واسشون هست، اساسا تو تاریخِ کشورِ خودمون وجود داشته و حتی اصل و شروعش از زبونِ خودمون بوده و حتی رگه‌هایی از بعضی از علوم حتی تو دوران هخامنشیان هم احتمالا بوده مثل کنترل و مدیریت پروژه و... .

داشتم میگفتم که چند سال پیش به دکتر «گیلبرت استرنگ» (استاد جبرخطی دانشگاه MIT که کتاب جبرخطی ایشون از منابع اصلی درسی تو اکثر نقاط جهان به خصوص ایران هست و اصلا خیلی آدم خفنی تو ریاضیات و جبر و اخلاق و رفتار هستند) ایمیل زده بودم که من دانشجوی کارشناسی مهندسی صنایع دانشگاه امیرکبیر هستم و چند وقتی هست که TA جبرخطی هستم و دارم از روی کتابِ شما درس میدم و ممنون و این صوبتا و در آخر گفتم که اجازه میدید این کتابِ شما رو به فارسی برگردونم که یه همچین ایمیلی رو در جواب ارسال کردند:


مامان گفت، کاش یه نفر این رویه های غلط آموزشی و این وابسته نشون دادن‌مون به غرب رو تموم کنه و بیاد همه‌ی اون چیزهایی که واسه خودمون هست رو با زبون خودمون ارائه بده و به جای اینکه همه‌ی این چیزهایی که واسه خودمون بوده ولی الان داریم از کشورهای دیگه می‌گیریم به خصوص این علوم رو، از ریشه های خودمون بیان کنه، و کاش این یه نفر تو باشی.


جدای از اینکه خواستم این خاطره رو ثبت کنم، این موضوع رو هم میخوام بگم که خیلی مهم هست که شما عقبه و اصالت داشته باشید و تو انتخاب هاتون تو هر مسئله‌ای به بحث با اصالت و عقبه داشتن توجه کنید ( این موضوع تو نهج البلاغه هم ذیل مواردی که باید برای انتخاب کارگزاران بهش توجه بشه هست)، این موارد برای ساختنِ آینده مهم هست ولی کافی نیست و باید به مسئله‌ی ساختنِ فرصت‌ها و آدمِ پیگیر و کاری بودنِ فرد هم توجه بشه.

یادمه در موردِ این با اصالت بودنِ کارگزارها تو نهج البلاغه، یه جایی میخوندم که نوشته بود اونی که با اصالت هست کمتر یه کاری میکنه که به عقبه‌ی خونوادگی‌ش آسیب وارد بشه ولی اونی که یک دفعه‌ای به حایی رسیده معمولا این مانعِ درونی برای عدم خرابکاری رو نداره.

۹۹/۰۴/۱۱
R_A Zeytun

خاطره

سیاسی

ارسال نظر

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.