RF-7 :: شهر زیتونی

شهر زیتونی

اعوذ بالله من نفسی و لسانی و بصری و قلبی و الشّیطانِ العینِ الرّجیم

شهر زیتونی

اعوذ بالله من نفسی و لسانی و بصری و قلبی و الشّیطانِ العینِ الرّجیم

اینجا زیتون می نویسه از همه جا از همه چی

بایگانی

قالب وبلاگ


قالب وبلاگ | ابزار صلوات شمار

RF-7

شنبه, ۵ شهریور ۱۴۰۱، ۱۱:۲۸ ق.ظ


تو این پروژه‌ای که تو شرکت یه بخشی از مسئولیتش با من هست، یه دوستی به تیم اضافه شده (علی.ب) که فعلا داره به من کمک میکنه تا یه کم آشنا بشه با فضا و احتمالا بعدش به طور جدی‌تری از ظرفیت‌های ایشون استفاده خواهیم کرد.

اگر یادتون باشه از حدود سال‌های 96 من فکر میکردم  به یه بنده خدایی علاقه دارم و این فرد رو مناسبِ ازدواج میدونستم و بقیه ماجراهایی که به صورت اجمالی و بعضی از بزرگواران با جزئیاتِ کامل، از اون اتفاقات و سرنوشتی که داشت، باخبر هستید. احتمالا از این موضوع هم باخبر هستید که موضع من نسبت به برخورد با خانم‌ها چطور بود و مکالمه یا پیام‌هایی که بین من و اون بنده صورت گرفت خلاصه میشد با یه سری پیام درسی و حولِ موضوعات درسی و شناختِ من از ایشون هم محدود میشد به همون پیام‌ها و یه سری بحث‌هایی که با اساتید در مورد موضوعات سیاسی داشت (که خب موضع من نسبت به اون مسائل سیاسی اصلا مشابه با اون خانم نبود) نکته‌ی خاصی که در مورد علی.ب وجود داره این هست که به نظرم یک کپیِ کامل ولی پسرونه از اون خانم هست!

این چند وقت به خاطر پروژه و محل قرار گرفتنش توی شرکت، کنارِ من و صد البته این چند روز اخیر به خاطر حضورِ مشترکمون توی یک دوره‌ی فشرده‌ی یک هفته‌ای تو دانشگاه امام صادق ع به خاطر مسائل کاری (این عکسِ اول پست، سالن همایش شهید مطهری در دانشگاه امام صادق ع هست) فهمیدم که چقدر من از فاز و فضای فکریِ این گروه از افراد و دوستان، دور هستم و اگر اون رابطه‌ی نسبتا غیرمنطقی و بدونِ شناخت با اون خانم محترم اگر شکل می‌گرفت، چقدر این رابطه سست و با هر بهونه‌ی سیاسی و غیرسیاسی (حتی در حد زاویه دید به مسائل مختلفِ روزمره) میتونست منجر به تنش‌های خیلی جدی بشه.

در کل شاید یه مدت غر غر کردنِ من رو در خصوص عدم تشکیل اون رابطه خوندید یا شنیدید ولی الان با قدرت و با قاطعیت میگم که چقدر خوب بود که اون رابطه شکل نگرفت؛ البته شُکر بالاتر و خوشحالیِ من، بابت این هست که تو مقطعِ قبل از تشکیلِ خونواده تونستم اون حالت پرمیوم بدن در حالت عشق و علاقه و یا اون حالت بدن در حالت فراغ رو تجربه کنم و از این به بعد با یک پدیده ناشناخته و دستپاچگی مواجه نمیشم که خب خیلی ارزشمند و عالی هست برام.


پ.ن -1:

از اون موقع تا الان هم خب خیلی بزرگتر شدم و هم ملاکِ سنجشِ آدم‌ها برای من دیگه پر کردنِ چک‌لیست‌های مختلفِ ذهنی که برای خودم داشتم نیست و ملاک رو کاملا روی قلب بنا کردم. به این صورت که اگر ارتباط قلبی با کسی گرفتم و یک آرامش درونی و قلبی داشتم و به اصطلاح چند لِوِل ضربان قلبم پایین اومد، اون فرد و خونواده از نظر من اکی هست و اگر دلم لرزید و دستپاچگی و افزایش ضربان قلب داشتم، به نظرم فرد مناسبی برای تعامل نیست.


پ.ن 0:

یه علیِ دیگه‌ای هم تو اون اتاقِ کاری‌مون هست که با اون هم از نظر کاری و هم از نظر شخصی مشکل دارم و با بهونه های مختلف میرم تو اتاق‌های دیگه، سُکنا میگزینم؛ یه اتاق رو هم حتی با کمک یکی از دوستان، گل‌هاش رو مرتبط کردیم و خودم هم یه سری بذر سبزیجات با پول خودم سفارش دادم که وقتی رسید، تو اون اتاق و گلدون‌ها بکارم.


پ.ن 1:

توبه کردم که دگر عاشق چشمی نشوم 

لذت توبه به این است که هی بشکنی اش!

******

گنه به ارث رسیده است

از پدر ما را...

خطا ز صبح ازل،

رزق آدمیزادست...!


صائب تبریزی



پ.ن 2:

حدیث قدسی داریم که می‌فرماند:

جامع الأحادیث


شناسه حدیث : ۱۰۴۸۷۴

نشانی : الکافی ج ۱، ص ۳۷۶


وَ  عَنْهُ عَنْ  هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ  حَبِیبٍ اَلسِّجِسْتَانِیِّ عَنْ  أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَالَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لَأُعَذِّبَنَّ کُلَّ رَعِیَّةٍ فِی  اَلْإِسْلاَمِ دَانَتْ بِوَلاَیَةِ کُلِّ إِمَامٍ جَائِرٍ لَیْسَ مِنَ اَللَّهِ وَ إِنْ کَانَتِ اَلرَّعِیَّةُ فِی أَعْمَالِهَا بَرَّةً تَقِیَّةً وَ لَأَعْفُوَنَّ عَنْ کُلِّ رَعِیَّةٍ فِی  اَلْإِسْلاَمِ دَانَتْ بِوَلاَیَةِ کُلِّ إِمَامٍ عَادِلٍ مِنَ اَللَّهِ وَ إِنْ کَانَتِ اَلرَّعِیَّةُ فِی أَنْفُسِهَا ظَالِمَةً مُسِیئَةً .

امام باقر علیه السلام فرمود: خداى تبارک و تعالى فرموده است: هر آینه عذاب میکنم هر رعیتى را که در اسلام با پیروى از امام ستمگرى که از جانب خدا نیست دیندارى کند، اگر چه آن رعیت نسبت به اعمال خود نیکوکار و پرهیزگار باشد و هر آینه در میگذرم از هر رعیتى که در اسلام با پیروى از امام عادل از جانب خدا دیندارى کند، اگر چه آن رعیت نسبت بخود ستمگر و بدکردار باشد.


فارسیِ رَوونش میشه اینکه اگر شما یک فرد با عمل عبادیِ خیلی خوب باشید ولی در منطقه‌ای باشید که حاکمِ ظالم تو اونجا ولایت داره، خدا شما رو عذاب خواهد کرد و اگر شما در نفسِ خودتون بد باشید (یعنی نه تنها در عمل، بد باشید بلکه در نفس و نیت هم بد باشید) ولی در یک حکومت با حاکمِ عادل، زندگی کنید، خدا از شما میگذره.

حدیثِ سنگینی هست و به نظرم روی این یه کم فکر بشه.


پ.ن 3:

جام می و خون دل هر یک به کسی دادند 

در دایره قسمت اوضاع چنین باشد

در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود

کان شاهد بازاری این پرده نشین باشد

حافظ

پ.ن 4:

ز گردشم نتوان کرد منع گردونم

اگر به گرد تو می‌گردم اختیارم نیست


طالب آملی


پ.ن 5:

تو این چند وقت خیلی جدی به این موضوع ایمان آوردم که قرار گرفتنِ بعضی از افراد سرِ راه‌مون، یه رزقی از طرف خدا هست برای ما. این مورد شامل اتفاقات روزمره و برخوردهای کلّی‌تر هم میشه.

برای مواردِ روزمره، روزهایی که دعای عهد رو تو راه میخونم و سلام به ائمه و سلام و به امام حسین ع میدم، این آدم‌های خوب به طور خاص توی اون روز جذبم میشند (یا جذبشون میشم) و این ارتباط شکل میگیره و آدم‌های نه چندان خوب به طور طبیعی از من دور میشند.

امتحان کنید شاید برای شما هم اتفاق بیافتاد!

ارسال نظر

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.