در ستایش غم :: شهر زیتونی

شهر زیتونی

اعوذ بالله من نفسی و لسانی و بصری و قلبی و الشّیطانِ العینِ الرّجیم

شهر زیتونی

اعوذ بالله من نفسی و لسانی و بصری و قلبی و الشّیطانِ العینِ الرّجیم

اینجا زیتون می نویسه از همه جا از همه چی

بایگانی

قالب وبلاگ


قالب وبلاگ | ابزار صلوات شمار

در ستایش غم

شنبه, ۱۷ آبان ۱۳۹۹، ۱۰:۳۸ ب.ظ

دعای 7 صحیفه سجادیه ( دعا در پیشآمدهای سخت و اندوهناک )

وَ کَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ إِذَا عَرَضَتْ لَهُ مُهِمَّةٌ أَوْ نَزَلَتْ بِهِ ، مُلِمَّةٌ وَ عِنْدَ الْکَرْبِ

دعای آن حضرت است هنگامی که دشواری طاقت‌فرسایی برای او رخ می‌داد یا بلای سختی بر او نازل می‌شد و زمانی‌که حزن و اندوهی به او دست می‌داد.

...

فَقَدْ ضِقْتُ لِمَا نَزَلَ بِی یَا رَبِّ ذَرْعاً ، وَ امْتَلَأْتُ بِحَمْلِ مَا حَدَثَ عَلَیَّ هَمّاً ، وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَى کَشْفِ مَا مُنِیتُ بِهِ ، وَ دَفْعِ مَا وَقَعْتُ فِیهِ ، فَافْعَلْ بِی ذَلِکَ وَ إِنْ لَمْ أَسْتَوْجِبْهُ مِنْکَ ، یَا ذَا الْعَرْشِ الْعَظِیمِ .

پروردگارا به سبب بلایی که بر من نازل شده، درمانده شده‌ام؛ و از تحمّل آنچه برای من پیش آمده، دلم از اندوه و غصّه پر شده؛ و تو به برطرف کردن آنچه که به آن گرفتار شده‌ام و دور کردن بلایی که در آن افتاده‌ام، توانایی؛ بنابراین قدرت و توانایی‌ات را دربارۀ من به کار گیر؛ اگرچه از جانب تو سزاوار آن نیستم؛ ای دارای عرش بزرگ


دیشب داشتم دعای عرفه امام سجاد ع رو می‌خوندم، حقیقتا هر چقدر از عظمت این دعا بگم (مثل بقیه‌ی دعاهای دیگه‌ای که تو این کتاب اومده) کم گفتم، به نظرم همین دعا به تنهایی می‌تونه خط بطلانی باشه بر همه‌ی ادعاها و حرف‌هایی که زده میشه در رابطه با اینکه امام سجاد ع حرکت سیاسی و جهادی علیه حاکمیت ظالم انجام ندادند؛ از مطالبی که به طور دقیق تو این دعا اومده شأن و جایگاه امام بر حق و توانایی و وظایفی که باید انجام بدهند و آرزو و ویژگی‌های یاران امام بر حق در هر زمان هست، کاش وقت بشه که یک دور دیگه به بتونم صحیفه‌ی سجادیه رو این بار با تاریخ نگاری و واقعه‌نگاری مربوط به گفته شدنِ هر دعا بخونم.

پ.ن:


(علی زند وکیلی|به سوی تو)


در ستایش غم:

چند وقتی هست که یک حجم زیاد از غم عجیبی دارم که برعکس خیلی از اتفاقات دیگه حدودا منشائش رو میدونم چیه!

با وجود سخت بودن و تنها بودن در پذیرش این غم و مواجه شدن با این مسئله به قول هوشنگ ابتهاج باید بگم «چه مبارک است این غم که تو در دلم نهادی!»


پ.ن:

قصد داشتم/دارم برای جشن تکلیف یه آقا پسر گلی، صحیفه سجادیه، کادو بدم، ولی مشکل اینجاست که آدرس پستی خونه‌شون رو ندارم؛ دو گزینه‌ای که بهش فکر میکنم این هست که «مامانِ محترمِ این آقا پسرِ گل، آدرس پستی رو برام بفرستند» یا یه شماره کارتی بدند که مبلغ اون کتاب رو واریز کنم و خودشون این کتاب رو خرید کنند.

عکس کتاب، این زیر هست و انتشارات «دلیل‌ما» این کتاب رو چاپ میکنه، بشدت من از ترجمه‌ش راضی هستم و خدا ازشون راضی باشه و با حفظ شئونات اسلامی بوس بر کلّه‌ی تک‌تک‌شون

ارسال نظر

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.