انقلابی و انقلابی گری :: شهر زیتونی

شهر زیتونی

اعوذ بالله من نفسی و لسانی و بصری و قلبی و الشّیطانِ العینِ الرّجیم

شهر زیتونی

اعوذ بالله من نفسی و لسانی و بصری و قلبی و الشّیطانِ العینِ الرّجیم

اینجا زیتون می نویسه از همه جا از همه چی

بایگانی

قالب وبلاگ


قالب وبلاگ | ابزار صلوات شمار

۲۹ مطلب با موضوع «انقلابی و انقلابی گری» ثبت شده است

امروز سالگرد شهادت حاج حسین همدانی هست؛ داشتم میگشتم ببینم چه محتوایی در موردِ ایشون دارم که منتشر نکردم، دیدم بهترین محتوایی که مناسبِ اربعین و سالگرد شهادت حاج حسین همدانی هست، اون روایتگریِ خودِ ایشون تو پیاده‌روی اربعین هست:

 

پ.ن:

در مورد شهید همدانی دعوتتون می‌کنم به دیدن مستند «بدهکار انقلاب» و «مستند نیمه پنهان ماه؛ گفتگو با همسر شهید همدانی»

کتاب «ساعت شانزده به وقت حلب» هم کتاب خوبی هست، ایران صدا این کتاب رو به کتاب صوتی تبدیل کرده که به صورت رایگان می‌تونید از لینک زیر دریافت کنید:

ساعت شانزده به وقت حلب

مردان این روزگار را باید در کوچه‌پس‌کوچه‌های گمنامی شناخت...

پ.ن:

این نوزاد توی این عکس معروف، نوه‌ی شهید حاج حسین همدانی هست.

۱۶ مهر ۹۹ ، ۱۲:۰۶
R_A Zeytun

چند روز پیش، دوستم در خلالِ حرف‌های کلی و تخصصی که در موردِ یه استارت‌آپی که قرار هست شروع کنیم و ان‌شاءالله خروجی‌ش رو حدودا نهم ربیع الاول اینجا اعلام می‌کنم که چی هست، بهم پیام داد که:


«آقای برادر، از اونجا که شما فرمانده‌ای چجوری باید شروع کنیم به کار کردن؟ :) »


با وجودِ اینکه همیشه دوست داشتم یک فرمانده باشم(جاش مهم نیست! کلا از این لفظ بیشتر از لفظ استاد یا مدیر یا... خوشم میاد) و اساسا ساختارِ اصولِ مدیریتی که در حالِ حاضر موجود هست رو کلا قبول ندارم(با علم‌ش مشکلی ندارم و در واقع خودم در حالِ تحصیل و مطالعه در موردِ بخشی از این علم هستم، با سبکِ اجرا و عملی شدنش مشکل دارم)، در هنگامِ خوندنِ این پیام واقعا تن و بدنم لرزید!؛ من؟؟؟؟ فرمانده؟؟؟؟

با چنتا علامت سوال، قضیه رو هَم آوردم که در جواب، یه سری چیزها نوشت و منم در پاسخِ جواب دادنش، اون فیلم از امام خمینی که میگه:«ما همه سرباز خدا هستیم، نه تو سرباز منی و نه من سرباز توام» رو فرستادم!

در جوابِ اون پاسخی که به جوابش دادم(!) نوشت که: «ولی جدا شما باید مدیریت کنی، چون تخصصت تو این زمینه بیشتره، هشتگ شایسته سالاری»


دیشب اگه پستی که نوشتم رو دیده بودید، در مورد شهید حسن باقری (نابغه و موسس اطلاعات عملیات سپاه) بود، یه بخشی از وصیت‌نامه‌ی شهید باقری در مورد خصوصیات یک فرمانده عملیات هست که تو شکل زیر هست:



برای دوستم اینو فرستادم، هر چند قانع نشد و گفت که این خصوصیات رو داری، ولی خب منم در عوض قانع نشدم و زیرِ بارِ این صفتِ فرمانده بودن نرفتم!

دنبال شهرتیم و پی اسم و رسم و نام

غافل از اینکه فاطمه(س) گمنام می‌خرد...


پ.ن:

وَ قَالَ ( علی علیه السلام ) : وَ مَدَحَهُ قَوْمٌ فِی وَجْهِهِ فَقَالَ اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَعْلَمُ بِی مِنْ نَفْسِی وَ أَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِی مِنْهُمْ اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا خَیْراً مِمَّا یَظُنُّونَ وَ اغْفِرْ لَنَا مَا لَا یَعْلَمُونَ.

(و گروهى او را پیش رویش ستودند، فرمود:) بار خدایا تو مرا از خودم بهتر مى شناسى و من خود را از آنان بیشتر مى شناسم. خدایا ما را بهتر از آن کن که مى پندارند و بیامرز از ما آنچه را که نمى دانند.

(نهج‌البلاغه)

پ.ن:

داشتم یک پادکست گوش می‌دادم با این عنوان «ترک عادت‌های بد ربطی به ارادۀ قوی ندارد»، یه بخشی‌ش هست که میگه برای اینکه شناسایی کنید چه عاملی محرک عادت‌هاتون هست باید این چند عامل رو لیست و شناسایی کنید:

  • زمان
  • مکان
  • وضعیت روحی
  • سایر افراد
  • فعلی که بلافاصله پیش از فعل عادتی، انجام گرفته است

در نهایت با حذفِ اون عامل، می‌تونید اون عادتِ غلط رو هم حذف کنید! به نظرم جالب بود.

۲۲ شهریور ۹۹ ، ۲۳:۲۰
R_A Zeytun

در ادامه‌ی پست قبل و اون دوگانه‌ی واقع‌گرایی یا آرمان‌خواهی باید بگم که استدلالِ اونی که این حرف رو می‌زد این بود که نقل به مضمون میگفت: «ببین این اجتماعی که الان داریم و با همدیگه و افرادِ دیگه‌ی این شبکه‌ی انقلابی در ارتباط هستیم، یه جوری خودمون توی یه گوشه از این فضای کل قرار داریم و آخرِ این تحلیل و نظری که با دیدِ آرمان‌خواهی می‌نویسیم، این هست که بره یه گوشه تو کتابخونه‌ی فلانی و تهش به هیچی نمیرسه، چندسال بعد هم احتمالا تو تغییرات و... میندازند بیرون و کلا همه‌ی آرمان‌های روی کاغذ که شاید هم کاملا درست باشه، از بین می‌ره، ولی اگه یه طرح با 30% بهبود که 80%ش اجرایی بشه بدیم، قطعا یه اثری توی عملکردِ اون سازمان و در کل، خیرش به ملت می‌رسه»

در ادامه بحث شد که این آرمان‌ها پس جاش کجاست، که گفتند: «مثلا یه نفری مثل ملاصدرا که یه تریبون و یه کرسیِ درس داشت، یه سری پایه‌هایی که همه می‌فهمیدنش رو می‌گفت و بعد روی اون پایه‌ها یه سری ساختمون می‌رفت بالا که هیچکس تو اون زمان متوجه نمی‌شد، ولی چون تریبون داشت، این موارد ثبت شد و مثلا 50سال بعد، گفتند وای ملاصدرا چه آدم خفنی بود که تونست همچین چیزهایی رو بگه و بعد از مثلا 100سال رفتند تا اون آرمان‌ها رو محقق کنند، اجالتا تا زمانی که به اون تریبونِ لازم، یه نفر نرسیده، نباید از آرمان حرف بزنه چون تهش میشه یه گزارش تو کتابخونه‌ی یه نفری که تهش اون چند صد صفحه رو می‌ندازند دور و چیزی برای 50سال بعد نمی‌مونه».


پ.ن1:

یکی از مواردی که تو اون جلسه یاد گرفتم این بود که اگه از موضع ضعف و من هیچی نمی‌دونم و شما بهترید و اینجور چیزها, وارد مذاکره بشم احتمالا تو اکثر موارد تو جمهوری اسلامی ایران جواب میده، این رویکرد رو طبق مشورتِ اون بزرگواری که حرف می‌زد تصمیم گرفتم که روی معاون آموزشی اجرا کنم و بهش پیام دادم و نقل به مضمون بگم که شما خیلی می‌فهمید و من هیچی بلد نیستم، شما یه موضوع پیشنهاد بده ای بزرگوار و ای دانا و ای عاقل و...!

تهش این نتیجه شد که تماس واتساپی باهام گرفت و گفت که اون موضوعی که روی اون گزارش سمینار نوشتی رو چقدرش رو کار کردی؟، که گفتم تا حد خوبی تکمیل شده ولی داده دارم ولی وارد نکردم، گفت که روی همون موضوعی که کار کردی، ادامه بده و سریع‌تر یه مقاله ژورنالی و یه مقاله‌ی کنفرانسی بدیم و بقیه‌ی کارها و اینکه موضوع مهندسی صنایعی هست و ربطی به پژوهشکده نداره و... رو خودش درست می‌کنه، برای تاکید پرسیدم که اون استاد و داوری که گفتید متوجه این داستان‌ها نمیشه چی، که گفت اون یه نفر رو قبل از دفاع پروپوزال و داوریِ تز، خودم باهاش حرف میزنم که کاری نداشته باشه و مشکلی نیست 😐


پ.ن1.5:

یه موردِ دیگه و انتقادِ سازنده‌ای که داشت این بود که بهم گفت:« تو (یعنی من) معمولا همون چیزی رو که دوست داری، انجام میدی و کلا آدمِ حرف گوش نکن و چموشی هستی که به توصیه‌ها اصلا توجه نمیکنه، مثلا بارها شده که بهت گفتم بشین مثلا یه پروپوزال در موردِ تولیدِ قندون بنویس، ولی نشستی در موردِ «لزوم و تاثیرِ تولیدِ قندون بر آزادسازیِ قدسِ شریف» مطلب برام فرستادی!»

پ.ن2:

دیروز عید غدیر متوجه شدم که هم در ثوابِ زیارتِ نجف شریک بودم و هم در ثوابِ زیارت حرم امام رضا ع!

خدا قسمت کنه از این جور زیارت‌ها برای همه

این مسئله رو مدیونِ وجودِ فضای مجازی و آدم‌های فهمیده و بشدت محترمی هستم که اینجا پیدا کردم و ممنون از یاقوت خانم به خاطر این کار بزرگشون🌹 و برنامه‌ی سمت خدا بابت طرح فرزندان غدیر


پ.ن3:

من معمولا یه سری خواب دارم که یادم نمیره

یکی‌ش مربوط به حرم امام علی ع میشه که با وجود اینکه تا حالا اونجا نرفتم ولی یه سری صحنه‌ها ازش تو خوابم بود که همیشه جلوی چشمم هست و یادم نمیره، البته اون چیزهایی که توی ذهنم و تو خوابم بود، نکاتِ مثبتی نداشت و امیدوارم تهش به خیر منجر بشه

از این جور خواب‌ها که یادم می‌مونه 3تای دیگه هم هست.


پ.ن4:

در مورد سفر مکرون به لبنان به این جمله از آیت الله حائری شیرازی بسنده می‌کنم که گفتند:

«وقتی فرانسه و آمریکا و سایر کشورهای اروپای غربی مثل ایتالیا و انگلستان نیروهای خودشان را در لبنان آوردند، برای این است که مواظب باشند اسرائیل وقتی که دارد کشور لبنان را ذبح می کند، این زبان بسته، دست و پا نزند. کشور لبنان را مثل گوسفندی گیر آوردند که قصابش اسرائیل است، اما دست و پای این را باید ببندند تا دست و پا نزند. این سازمان ملل متحد و این کشورهای بزرگ شغلشان این است که دست و پای این زبان بسته ها را می بندند، سرش را می گیرند، بعد که خوب آرام شد، به اسرائیل می گویند، خب حالا عیبی ندارد، حالا چاقو را بکش و سر را ببر! 

اینها به اسم اینکه بیاییم تا حمام خون در لبنان واقع نشود، هدفشان چیز دیگری است. هدفشان این است که مبادا در موقع ذبح گوسفند، گوسفند از زیر دست قصاب در برود، مبادا پای این گوسفند، دست این گوسفند به دست قصاب بخورد و چاقو از دستش بیافتد. این ها هدفشان این است. به اسم آشتی، به اسم صلح، به اسم مذاکره، می آیند دست و پاها را می بندند».

۱۹ مرداد ۹۹ ، ۲۰:۵۱
R_A Zeytun

یه بحثی که تو جلسه‌ی امروز به نظرم باید یادداشت کنم تا بعداً بهش بیشتر فکر کنم, این بود که:

« اگه یه راه‌حلی داشته باشی که بهبود ۱۰۰٪ داشته باشه ولی به خاطر ده‌ها مسئله ۰٪ از اون اجرا بشه, بهتر هست یا یه طرح با ۳۰٪ بهبود داشته باشی که ۸۰٪ عملیاتی بشه»

۱۹ مرداد ۹۹ ، ۱۳:۱۰
R_A Zeytun

اون دنیا من از افرادی که «آیت‌الله حائری شیرازی» و نظرات اقتصادیِ ایشون رو میدونستند (به خصوص پول‌طلا) و بهم نگفتند رو نمی‌بخشم.

چقدر حیف که همیشه خیلی زود، دیر میشه، مثل آیت‌الله حائری شیرازی، مثل حاج قاسم، مثل...

از نظرِ من با این اتفاقاتی که تو آمریکا افتاده بهترین وقت برای تغییر سیاست‌های پولی و مالیِ کشور هست تا بتونیم بزرگترین جهش اقتصادیِ دنیا و حتی اولین و قوی‌ترین اقتصادیِ دنیا بشیم اونم به سرعت و تو یک زمانِ کم، به طوری که این اولین بودن توی یک بازه‌ی زمانیِ طولانی مدت بدونِ افت، همچنان پا برجا باشه.

با یه سری راهکار هم می‌تونیم بالاخره از «موقعیتِ حساسِ کنونی» هم خارج بشیم و اصلا یه وضعی گلستون!

پ.ن:

تطهیر هرزه های اساطیری

با تکیه بر دلار جهانگیری

از گشنگی ست یا که شکم سیری

ما بی بصیرتیم، به تعبیری:

یک مشت احمقیم که می دانیم

از انتخاب خویش پشیمانیم


تاکید می کنیم که ما هستیم

معلوم نیست اینکه کجا هستیم

فارغ از این نظر که چرا هستیم

ما راویان راز بقا هستیم

ما حامیان روح رضاشاهیم

ما راز حاکمیت روباهیم


ما محسنیه (هیئت اخاذی)

ما لخت، لطمه (هیئت خون بازی)

ما پول مفت (هیئت ناراضی)

پامنبری هیئت شیرازی

تعداد قمه های معین داشت

اسلام تابعیت لندن داشت


عدلی که روی یک کفه می خوانیم

عدلی که بی مولفه می خوانیم

ما مدتی ست که خفه می خوانیم

با اینکه شعر و فلسفه می خوانیم

ما انقلابیون جلو بازیم

ما نسل مانتوهای براندازیم


ما نوچه های کاربلد بودیم

ما رای های توی سبد بودیم

ما چرت و پرت اصل نود بودیم

ما که مدافعان اسد بودیم

از شیخ انقلابی تان چه خبر

یا شیخ، از گلابی تان چه خبر؟...

مرتضی عابدپور لنگرودی

۱۶ خرداد ۹۹ ، ۲۲:۲۵
R_A Zeytun

خب دیگه، من شما رو تنها میذارم که به کارهای بدتون فکر کنید که واقعا چرا عاشق نمی‌شوید؟؟؟!

شاعر می فرماد که:

ای تولبت لُعبَتِ سفره ی افطارِ من

بوسه فراوان بده، باز کنم روزه را

یا داریم که میگند:

افطار با برنج کار گرسنه هاست

عاشق به بوسه روزه‌ی خود باز می کند

پ.ن:

از اونجایی که تصمیم گرفتم تا سالِ بعد شبِ قدر حداقل دو تا استارت آپ (یا خودم یا با کمک کردن به بقیه برای اجرای کارشون)، RUN کنم، طرح کلی یا ایده‌ای برای راه اندازی کسب و کار خودتون یا اونی که موردِ تاییدِ خودتون هست، اگه دارید و برای نوشتن بومِ کسب و کار یا طرح استراتژیک کمک میخواید/میخواد به صورت کلی برام بفرستید تا کمک‌تون/شون کنم.

البته یه شرط داره اینکه در صورتی که این کسب و کار تون/شون به رونق رسید، باید یه تعداد دلخواه غذا برای روز عید غدیر نذر کنه و به بقیه بدید/بده

پ.ن:

منظور شهید بهشتی تو این سخنرانی یه چیز دیگه بود که میتونید با این لینک، اصل فیلم رو ببینید.

۰۲ خرداد ۹۹ ، ۱۹:۵۵
R_A Zeytun

بخش هایی از برنامه مثبت مکث(قسمت پنجم) هست که  با حضور دکتر عبدالکریم تاراس چرنینکو مسلمان روس، کارشناس نهج‌البلاغه، اسلام‌پژوه روس، اولین مترجم نهج‌البلاغه و مفاتیح به زبان روسی برگزار شد.

دکتر تاراس دارای چند مدرک دانشگاهی در رشته های ریاضی، اقتصاد و هوافضا هست که هم اکنون استاد دانشگاه شهر پراگ(!) و رئیس انستیتوی گفت و گوی تمدن های کشور روسیه نیز هستند.

به نظرم خیلی ساده ولی دقیق در مورد مسئله‌ی ربا و اقتصاداسلامی صحبت کردند که ارزش دیدن‌ش رو داره.

(صفحه‌ی دانلود فیلم زیر | قسمت پنجم کامل)



۱۲ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۹:۱۷
R_A Zeytun

نظرتون راجع به این جمله چیه:

«حکومتی که رضایت مردم را فدای رضایت نخبگان می­‌کند روی رضایت را نخواهد دید و در نتیجه حقیقتاً حاکمیتش دوام یا عمق لازم را نخواهد داشت.»🥺

۰۹ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۳:۳۴
R_A Zeytun

بسم‎‌ الله الرحمن الرحیم

سپاس خدای را که نعمت‌ها فراوان بر ما ارزانی داشت و فراوان شکر که در عصر خمینی (ره) حیاتمان قرار داد، همه پدران و مادران ما در آرزوی این دوران بودند و ندیدند اما ما دیدیم.

دوران احیای اسلام عزیز و عزتمندی ملت‌های مسلمان، مقاومت مجاهدان سپاه اسلام، عصر تحول و شکوه و عظمت در جهان اسلام، عصر بیداری ملت‌ها، عصر زوال طاغوت‌ها، عصر فروپاشی قدرت‌های استکباری و عصر برگشتن به خویشتن.

خدا را هزاران شکر به خاطر نعمت‌هایش، نعمت زندگی در هشت سال دفاع مقدس، زندگی با مجاهدینی که محبوب خدا بودند و میهمان خدا شده‌اند.

زندگی در کنار ملتی که خوش درخشیدند و در مقابل همه توطئه‌ها و فشارهای سنگین دشمنان تسلیم نشدند و مدل شدند، نمونه شدند در بین ملت‌ها که سرآمد همه آنها پدران، مادران، همسران و فرزندان شهیدان گرانقدر ما هستند.

چه افتخاری بالاتر از آنکه آزادگان ما و جانبازان ما و خانواده مقاومشان صبر را شرمنده کردند و ۱۰ سال در اردوگاه‌های حزب بعث صفحه زرین بر تاریخ این ملت نگاشتند. جانبازان ما با تحمل دردهای فراوان حجت را بر ما تمام کردند که باید مقاومت را ادامه داد.

خدای بزرگ را شکر به خاطر نعمت‌ برخورداری از ولایت، ولایت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع).

مگر می‌توان از نعمت بزرگی که خدای مهربان به ما داده برآییم. نعمت ولایت فقیه، امام بزرگوارمان، آن پیر جمارانی؛ نعمت جانشین خلف آن، علی زمانمان که ادامه‌دهنده همان راه و کاروان انقلاب را چه مدبرانه و زیبا از همه گردنه‌ها و کمین‎ها عبور می‎دهد اما نه، باید بیش از این شاکر باشیم نه زبانی، بلکه عملی مثل شهیدانمان لبیک بگوییم.

بنده حقیر، حسین همدانی، شاگرد تنبل دفاع مقدس اعتراف می‎کنم که وظایف خودم را به خوبی انجام ندادم و بعضی موقع‎ها این نفس سرکش سراغ من می‎آمد و مرا گول می‎زد، وسوسه می‎شدم، نق می‎زدم، در درونم اعتراض ایجاد می‌شد اما خدا مرا کمک می‌کرد، متوجه می‌شدم، پشیمان می‌شدم، توبه می‌کردم و از خدا طلب عفو و بخشش می‌کردم و مرا می‌پذیرفت و این اواخر هم خیلی دلم هوای رفتن کرده بود.

خدا کند که در موقع جان دادن راضی باشد خدای مهربان و خودم به رحمت او امیدوار هستم نه به عملکرد خودم.

از همه دوستان و آشنایان حلالیت می‎طلبم، از امام و مولایم حضرت آیت‌الله‎العظمی سیدعلی خامنه‌ای (مدظله‌العالی) که نتوانستم سرباز خوبی باشم عذرخواهی و کوتاهی مرا ان‌شاالله به لطف و بزرگواری خودشان ببخشند.

از خانواده شهیدان، جانبازان و آزادگان همیشه شرمنده بودم که نمی‌توانستم خدمتگزار خوبی باشم؛ مرا حلال کنند.

تشکر دارم از همسر عزیزم که همسنگر و همراه خوبی بودند، خداوند ان‌شاالله این عمل شما را ذخیره آخرت قرار دهد و اما سفارش می‌کنم مثل گذشته بدهکار به انقلاب و نظام باشی نه طلبکار. قانع باش در مقابل کمبودها یا کم‎مهری‌ها صبر داشته باش و مراقب باش فضاسازان تو را ناسپاس نکنند، عشق به ولایت فقیه و اطاعت کامل از ایشان سعادتمندی دنیا و آخرت را دارد.

فرزندانم را سفارش می‌کنم و تأکید بر حفظ ارزش‌های اسلام عزیز و نظام مقدس جمهوری اسلامی که با حفظ ارزش‌هایش می‌توانند تأثیرگذار و مدل و الگو باشند، حجاب برتر بر شما واجب است رضایت پدر پیر شما با حفظ ارزش‌هاست. سعادتمندی و عاقبت به خیری شما را از خدای مهربان خواستارم.

برای خواهرانم و برادرم و فرزندان عزیزشان آرزوی سعادتمندی دارم، بسیار دوستان خوبی داشتم که یکایک آنها و زندگی با آنها همیشه در ذهن و خاطراتم ماندگار است و به این دوستی مفتخر هستم.

از همه آشنایان و دوستان می‌خواهم در صورت امکان یک روز برایم نماز و روزه به جای آورند؛ اگر ان‌شاالله در آن عالم دیگر باز هم در کنار شما عزیزان باشم، جبران کنم!

هیچگونه بدهی ندارم و به کسی هم بدهکار نیستم، اما اگر کسی طلبکار بود بدهی را بدهید شاید یادم رفته باشد، به امید رحمت خدایم، خداحافظی با شما و طلب مغفرت بنده گنهکار حسین همدانی.

۲۸ شهریور ماه ۱۳۹۴

منبع| تسنیم

پ.ن:

چیزی که باعث میشه من سردار همدانی رو یه خرده بیشتر از بقیه‌ی سرداران شهید دیگه (اسم نمی‌برم حاشیه درست نشه!) دوست داشته باشم، عظمت و بزرگی در عین دست یافتنی بودنشون هست، بقیه‌ی سرداران رو جوری معرفی کردند که بشدت وجه عرفانی دارند و انگار با روتوش به مردم معرفی شدند ولی سردار همدانی رو به خاطر احتمالا یه سری مسائل، کاری نداشتند و شاید تو بعضی از مسائل قصد داشتند ایشون رو تخریب کنند ولی همین کار نداشتن باعث شده که خیلی مردمی و قابل دست یافتنی باشند و خیلی صاف و به معنای واقعی کلمه از «مردم» بودن ایشون معلوم باشه و صد البته «مَن کانَ یُریدُ العِزَّةَ فَلِلَّهِ العِزَّةُ جَمیعًا»

اینکه برای یک جوون انقلابی اختلاف سلیقه پیش بیاد، تنبلی کنه، نق بزنه، بعضی موقع‌ها دلیل بعضی کارها رو نفهمه با وصیت‌نامه خوندن خیلی از سرداران شهید، شبیه یک گناه غیر قابل قبول نمود پیدا میکنه ولی تو این وصیت‌نامه اینجوری نبود.

۰۶ فروردين ۹۹ ، ۲۲:۴۹
R_A Zeytun

یکی به سردار بگه بسه دیگه

همه جا و همه‌ی اماکن متبرکه‌ رو زیارت کردی دیگه پاشو حاجی پاشو برو منطقه پاشو برو سر کارت بچه‌ها منتظرند دیگه مردمم با هم آشتی دادی دیگه عظمت ایران رو بیشتر و بهتر به دنیا نشون دادی پاشو بسه حاجی


پ.ن1:

اللهم إِنا لانعلم منه إِلا خیرا


۱۷ دی ۹۸ ، ۲۱:۴۷
R_A Zeytun


این جهان با تو خوش است و آن جهان با تو خوش است
این جهان بی من مباش و آن جهان بی من مرو

"...و الحقنا بِهم و ارزُقنا الشَهادة فی سَبیلک یا مولای..."

.......

خونی از ما به گردن آمریکاست اشکی نیز به آن اضافه شد و ما به این دومی حساس تریم

۱۷ دی ۹۸ ، ۰۱:۱۳
R_A Zeytun

قسم به قلم، هم خمینی به جانشینش افتخار می‌کند؛

 هم مهدی موعود که جان عالم به فدای قدوم نازنینش باد، به نائبش! 

مرحبا به این پرچم‌داری! و به این اقتدار! 

مرحبا به این عزت! و به این عظمت! 

بی‌خود نیست ما معتقدیم؛ دست امیرالمؤمنین هم‌چنان بالاست!

 اساسا هر جنبش اسلامی، دقیقا عین حزب‌الله و انصارالله، ولایت فقیه را امتداد ولایت محمد رسول‌الله و علی ولی‌الله می‌داند! و اگر نداند، می‌شود حکایت مرسی! 

تعظیم کن خانم رایس! و تعظیم کنید آقای کلینتون، آقای اوباما و آقای ترامپ

 در برابر رهبری که دیروز آن‌جور کیش‌تان داد و امروز این‌جور مات‌تان کرد! 

آری! ریش و قیچی منطقه، دست آقای ماست؛ 

آقایی با عطر خوش غدیر که جز در برابر خدا سجده نمی‌کند!

حسن قدیانی

۰۵ مهر ۹۸ ، ۱۴:۴۴
R_A Zeytun

(مستند متولد اورشلیم ساخت مجموعه ی آرمان مدیا هست که با کلیک روی تصویر میتونید به صفحه ی خرید این مستند وارد بشید)

تو مرا زجر می دهی عشقم
مــازوخیسمی که دوستش دارم
من به اِشغال تو درآمده ام
صهیونیسمی که دوستش دارم 
#یاسر_قنبرلو


یک سری صحبت جدی در خصوص بهترین جنبش فعال فلسطینی-حماس (ادامه‌ی مطلب)

۰۱ شهریور ۹۸ ، ۱۱:۰۲
R_A Zeytun

 

 

وطن هتل نیست

که وقتی خدماتش خوب نبود

ترکش کنیم.....

۰۳ شهریور ۹۷ ، ۲۳:۳۷
R_A Zeytun