شهر زیتونی

شهر زیتونی

اعوذ بالله من نفسی و لسانی و بصری و قلبی و الشّیطانِ العینِ الرّجیم

شهر زیتونی

اعوذ بالله من نفسی و لسانی و بصری و قلبی و الشّیطانِ العینِ الرّجیم

اینجا زیتون می نویسه از همه جا از همه چی

بایگانی

قالب وبلاگ


قالب وبلاگ | ابزار صلوات شمار

نزدیک دو ماه پیش برای کمتر از 24 ساعت باید حدود 150 میلیون تومان پول جور میکردم؛ یه آزمونی شد که ببینم تو این بازه زمانی که یه تعداد از آدم‌ها و سازمان‌ها و مجموعه‌ها من رو می‌شناسند، اگر واقعا پول دست شون باشه، من رو به چه عددی می‌بینند؛ به قول گفتنی من آدمِ چند میلیونی تو ذهنشون هستم.

چند ماه پیش با یه بنده خدایی که مدیرعامل یه شرکتی بود حرف میزدم، در مورد اوضاع تصمیم‌گیرهای مملکت می‌گفت بعضی‌هاشون آدم میلیارد نیستند، در حد چند ده میلیون رو اداره کردند بعد یهو بهشون می‌گند بیا یه مسئولیت بگیر که چند همت (هزار میلیارد تومان) بودجه اینور و اونور میشه با تصمیمات شون؛ به ذهنم زد که ببینم من تو ذهنم بقیه چند میلیون/میلیاردی هستم.

خلاصه‌ی این دو تا اتفاق این شد که به رفقا و مجموعه‌هایی که حس می‌کردم احتمالا این عدد 150 میلیون براشون زیاد نباشه، پیام بدم و بهشون بگم در حد دوماه این پول رو قرض می‌خوام و این دو ماه برای این بود که وامی که قرار بود بگیرم، برسه و این پول رو بهشون برگردونم. از بین همه‌شون؛ یه مجموعه که تقریبا باهاشون زیاد آشنا نبودم ولی خب غریبه هم نبودم، قبول کرد که 100 میلیون قرض بده؛ تو راه مترو به مدیر اونجا پیام دادم که حاجی من 0 ریال با 100 میلیون تومان برام فرقی نداره، فیکس 150 میلیون نیاز دارم (نقل به مضمون هست!) خللاصه یه سری پیام رد و بدل شد و تهش گفت فردا به اون بنده خدا بگو 150 چک برات بکشه

دیگه چک رو کشید و من هم آخر وقت کاری بانک با مشغله های فراوان پول ها رو جابه‌جا کردم و اون پولی که باید واریز می‌شد، ریخته شد.

از اون تاریخ تا اول این ماه، اون وامی که باید جور میشد تا پول این بندگان خدا رو برگردونم جور نشد؛ در عوض اون پولی که قرض گرفته بودم یه چک از بابا گرفتم که اول این ماه رفتم و چک خودم رو جابه‌جا کردم و چک بابا رو بهش پس دادم.

اینطوری شد که با اولین برگه چکی که برای خودم بود، یک چک ۱۵۰ میلیونی و بدون پشتوانه کشیدم. به دوست‌ها و رفیق‌ها پیام دادم که حاجی قرض چند ماهه یا وام بلند مدت می‌تونید جور کنید برام، جویای قضیه شدند که داستان چیهکه ماجرا رو گفتم، یکی‌شون پرسید می‌خواهی چیکار کنی؟ در جواب گفتم زندون واسه مرده!

دیگه تقریبا مطمئن بودم که نیاز هست یک لیستی از کتاب‌هایی که دوست دارم توی زندان بخونم آماده کنم که دوستم امین پیام داد، اون پولی که قرار بود به بابا بابت ماشین بدم رو می‌تونم یک ماهه تاخیر بندازم، بیا تو بیشتر لازم داری؛ بهش گفتم که فعلا دستت باشه اگر لازم شد ازت می‌گیرم.

طبق معمول از اونجایی که خیلی بنده‌های خوبی نیستیم و به جای توکل اول همه راه‌ها رو امتحان می‌کنیم و اگر جواب نداد، تازه دست به دعا می‌شیم، من هم حس کردم که اگر نقطه‌ای باشه که نیاز به دعا باشه، الان موقع‌ش هست.

دیگه با دعا و نذر و قسم و...، یه تلاشی کردم. فردای اون شب در حال جستجوی چندباره‌ی نحوه‌ی تامین مالی بودم که سایت وام رفاه دانشجویی رو نگاه انداختم و دیدم اون پولی که قرار بود بهمون حالا حالاها ندهند، زده واریز شد!

وضعیت اینطوری بود که مشکل شد دو تا؛ یعنی علاوه بر اینکه ۱۵۰ میلیون تومان باید جور می‌کردم، یه مبلغ ۲۰۰ میلیون تومانی هم زدند واریز شده در صورتی که واریز نشده و من از نظر بانک رفتم زیر بار ۳۵۰ میلیون قرض!

دیگه سعی کردم با وجود بالاترین سطح فشار روحی و استرس, خونسردی خودم رو حفظ کنم و نزدیکترین زمان بلیط برگشت به تهران رو بگیرم و برگردم و حضوری برم دنبال پول‌ها؛ به طور قابل ملاحظه‌ای از کارگر خدماتی و نگهبان شب تا کابینت‌سازی و... و شغل‌های مرتبط با رشته‌م به حدود ۷۵۰ جا، رزومه‌ی کاری ارسال کردم که بتونم کارم رو زودتر جابه‌جا کنم و اگر مهلتی برای بازپرداخت دادند یا بازپرداخت اقساطی شد، برسم تا پول رو برگردونم.

روز اول که رفاه دانشجویی تو تعطیلات بود، روز دوم زنگ زدم و گفتند تا آخر هفته درست می‌کنیم این مشکل رو. حالا این درست می‌کنیم معلوم نبود می‌خواند پول رو واریز کنند یا ایراد سیستمی رو رفع کنند و دوباره لغو بزنند.

دیگه یک روز پر از استرس اینکه من قرار هست موجودی‌م مثبت ۵۰ میلیون تومان باشه یا منفی ۳۵۰ میلیون تومان رو گذروندم و در نهایت پول رو واریز کردند!

این مسئله برای nام ثابت کرد که هنوز ایمان و اعتقاد من نم داره و اول گزینه‌های دیگه رو امتحان می‌کنم و بعد دعا می‌کنم، مسئله‌ی بعدی هم این شد که لیست کتاب‌هایی که باید تو زندون بخونم رو الان می‌دونم و مورد بعدی اینکه زندون واسه مرده و من مشکلی باهاش ندارم ⁦ʕ⁠ ⁠º⁠ ⁠ᴥ⁠ ⁠º⁠ʔ⁩

۱۳ مرداد ۰۳ ، ۱۳:۵۵
R_A Zeytun

حواست هست نوکرت داره پیر میشه.... 💔🖤

۲۳ تیر ۰۳ ، ۰۹:۲۶
R_A Zeytun

الحدید

لِّکَیْلَا تَأْسَوْا عَلَىٰ مَا فَاتَکُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاکُمْ وَاللَّهُ لَا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ

ﺗﺎ ﺑﺮ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺷﻤﺎ ﺭﻓﺖ ، ﺗﺄﺳﻒ ﻧﺨﻮﺭﻳﺪ ، ﻭ ﺑﺮ ﺁﻧﭽﻪ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻋﻄﺎ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ، ﺷﺎﺩﻣﺎﻥ ﻭ ﺩﻟﺨﻮﺵ ﻧﺸﻮﻳﺪ ، ﻭ ﺧﺪﺍ ﻫﻴﭻ ﮔﺮﺩﻧﻜﺶ ﺧﻮﺩﺳﺘﺎ ﺭﺍﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﺩ .(٢٣)



پ.ن:

تولد امام هادی ع مبارک‌مون باشه.

مثل سال گذشته سال خمسی و تکلیف و اینجور داستان‌ها با همون توضیحات سال‌های گذشته با تاکید بر «مِنَّا», رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا هم مبارکمون باشه.


سال قمری عجیب و سنگینی از نظر مالی بود، ترنوول تقریبا 20 برابری داشتم تو حساب‌هام و در نهایت یک پنجم سربه‌سر ماهم، ثابت مونده (البته تقریبا) 🙄

۰۲ تیر ۰۳ ، ۱۲:۳۵
R_A Zeytun

«با عرض تسلیت به آن‌هایی که قلب‌های‌شان از خبر شهادت آیت الله رئیسی، امیر عبداللهیان و بقیه همراهان زخمی است؛ این نوشته صرفا نظر شخصی هست و قصد نمک روی زخم پاشیدن یا قدیس سازی و یا چیز دیگری ندارم»



وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ  بَلْ أَحْیَاءٌ وَلَٰکِنْ لَا تَشْعُرُونَ

از روی بی‌اطلاعی یا بی‌ادبی، به آنان که در راه خدا شهید می‌شوند، مرده نگویید؛ بلکه به‌طور ویژه زنده‌اند؛ ولی شما درک نمی‌کنید.


امام خمینی: رجایی و دیگران اگر نیستند، خدا هست.


همش حس میکنم خوب شد شهید شد ، حقش کثیف شدن تو سیاست دولت نبود ، اگه میموند میشد مثل احمدی نژاد ، امام رضا هم خودشو خرید هم آبرشو ، شاید تو گریه ی شبونش همینو میخواست از خدا


به خاطر انتخابات سال 96 من از حدود بهمن سال 95 با آقای رئیسی و جریاناتی که حول ایشون بود، آشنایی نزدیکی داشتم؛ دلیلش هم این بود و شد که چون تو اون دوران کارشناسی تو دانشگاه امیرکبیر یکی از بچه های دانشکده خبر داشت که من کارهای طراحی گرافیک و مدیریت برند و کمپین رسانه و.. انجام میدم، من رو معرفی کرده بود به ستاد انتخابات دانشجویی رئیسی؛ من در کل نرفتم به ستاد ولی به جای خودم یکی از دوست هام رو فرستادم و پوستر تجمع سه شنبه قبل انتخابات که تجمع 150 هزار نفری تو مصلای تهران بود و اونجا اعلام شد که قالیباف به نفع رئیسی کنار کشیده و این دو نفر با هم اومدند تو مصلا، رو طراحی کرد؛ من هم یکی از کلیپ های تبلیغاتی که برای رئیسی بود رو طراحی کرده بودم ولی خب به عنوان نسخه نهایی منتشر نشد کلا و به صورت خصوصی تو همین وبلاگ من قرار داده بودم.

جریانات مختلفی حول رئیسی بود و افراد عجیب و غریبی در مورد رئیسی و کارهایی که کرده صحبت کردند؛ چیزی که من ازش دفاع کردم و سال های مختلف در موردش تو وبلاگ نوشتم و یا دم انتخابات به چند نفر وویس های حدود 15 دقیقه ای ضبط کردم و در مورد یه سری جزئیات از کارهایی که کرده و نکرده صحبت کردم که قانع بشند به ایشون رای بدند؛ مربوط میشه به شخصیت خودش و نه تصمیم هایی که منتصب بهش هست.

من تقریبا در مورد رئیسی همون سال ها به این قطعیت رسیدم که این بشر هرجایی هر اتفاقی که براش می افته داره نون قلب پاکش رو میخوره و اگر جایی منصوب میشه و یا مسئولیتی گرفت، شاید هیچ (تاکیدم روی هیچ هست) اطلاع دقیقی به اون اصل کار نداشته باشه اما قطعا (تاکیدم روی قطعا هست) کار رو با کمک یک سری چیزها که فکر میکنم یکی ش اعتماد به خدا و دومی توکل بود درمیاره. حالا چرا من همچین برداشتی داشتم، دلیلش این بود که یک خط تصمیم گیری ثابت و تفاوت عمده بین تصمیماتی که رئیسی شخصا می‌گرفت و تصمیماتی که رئیسی به عنوان مسئول می‌گرفت میدیدم؛ اولی کاملا برمبنای توکل و اعتماد به خدا بود و دومی معلوم بود که غلبه چه جریانی بر خروجی نهایی هست.

من مطمئن بودم که رئیسی به دور دوم ریاست جمهوری نمیرسه؛ یه نوشته ای برای 13 آذر 1401 بعد از یک جلسه ای که دعوت شده بودم، داشتم و تو اونجا نوشتم که

«فعلا به صورت استراتژیک، کشوندنش کنار (این که کی رو کشوندش کنار، نمیتونم بگم) و سید ابراهیم رو قربانی کردند...»

چند ماه پیش تو یه جمع 3 نفره داشتم در مورد اینکه حیف است با رئیسی همچین داستان‌هایی درست کردند داشتم حرف میزدم، یه دوستی بود میگفت اگر بنا باشه نجات پیدا کنه؛ مثل سال 96 یه سری اتفاق میافته که برای بار چندم، کار درمیاد.

حقیقتا فکر نمیکردم که اینطوری با خبر شهادت رئیسی کار دربیاد اما خب این نظریه که ابراهیم در آتش نمیسوزد به نظرم بار دیگر اثبات شد.


پ.ن 0:

▫️بیانیه آیت الله رئیسی قبل از ورود به انتخابات 


خدایا تو شاهدی که هیچگاه دنبال مقام و قدرت طلبی نبوده‌ام و در این مرحله نیز برخلاف میل و مصلحت شخصی و تنها به منظور انجام وظیفه در جهت اجابت توده مردم وجوامع نخبگان و رعایت مصالح اجتماعی و رفع رنج مردم و ایجاد امید پا به عرصه گذارده ام و در این مسیر از تو و اولیاءت استمداد می طلبم تا خدمتگزاری شایسته برای این مردم قدرشناس و رنج کشیده باشم. ان‌شاءالله. بعونه و کرمه.


سید ابراهیم رئیسی

۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۰


پ.ن 1:

من از نظر شخصی به اندازه ای که خبر شهادت حاج قاسم رو شنیدم و فهمیدم، قلبم مچاله نیست ولی باز بی تفاوت هم نیستم؛ البته برای شخص رئیسی خوشحال هستم که نجات پیدا کرد و شهید شد.

پ.ن2:

من و خانمم پنجشنبه رفته بودیم نمایشگاه کتاب و امیر عبداللهیان با محافظ هاش حدود 3 قدمی ما بودند و رد شدند؛ در این حد برامون تفاوتی نمیکرد که حتی برنگشتیم چک کنیم که آیا واقعا امیر عبداللهیان بود یا نه؛ بعدتر توی یک غرفه نمایشگاه دوباره این بنده خدا رو دیدیم. فکر نمیکردم شهید میشه؛ آدم خوبی بود.

حداد عادل رو هم دیدیم.

۳۱ ارديبهشت ۰۳ ، ۱۱:۱۰
R_A Zeytun
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۳۰ ارديبهشت ۰۳ ، ۱۱:۰۴
R_A Zeytun

.

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۲۹ ارديبهشت ۰۳ ، ۲۱:۳۳
R_A Zeytun

ما از آنانی که تسکینشان میدادیم، شکسته‌تر بودیم 🖤💔 

شاید یک شانه برای دقایقی قوی نبودن برای ما بس بود

۰۲ فروردين ۰۳ ، ۰۴:۵۹
R_A Zeytun

کسی که مثل کمیل(رضوان الله علیه) خب او اهل دعا و مناجات و صفا بود ولی مدیر نبود حضرت نامه‌ٴ اعتراض‌آمیزی به کمیل نوشته که آخر تو چه می‌کردی اینها آمدند انبار را غارت کردند زدند بردند تو نتوانستی اداره بکنی! بعضیها برای دعای کمیل خوب‌اند برای مدیریت خوب نیستند همین اعتراض حضرت امیر است در نهج‌البلاغه به کمیل. حِیط منطقه‌ای است اینها دیگر تاریخ بیهقی و ناسخ‌التواریخ و اینها که نیست اینها بیان شفاف حضرت است در نهج‌البلاغه حیط منطقه‌ای بود تحت حکومت حضرت امیر مدیریتش را داده بود به کمیل آنها آمدند زدند بردند و کمیل نتوانست مقاومت کند خب حالا اگر کسی جزء اصحاب سرّ حضرت بود این به درد حوزه می‌خورد این دیگر به درد حکومت نمی‌خورد که حضرت اعتراض کرد اعتراضش هم در نهج‌البلاغه هست.

#آیت_الله_جوادی_آملی 

#تفسیر_سوره_نور

درس تفسیر آیت الله جوادی آملی

90/07/23

آیات 1 تا 3 سوره نور

۲۷ اسفند ۰۲ ، ۱۷:۰۶
R_A Zeytun
  • رأفت و رقّت یک امر نفسانی است اگر در نسبت به محرومان و مستضعفان و ایتام و اینها باشد هم محمود است هم انسان باید تلاش و کوشش کند که به آن برسد و اگر درباره اجرای حدود الهی باشد مذموم است باید سعی کند که به آن نرسد و به هر حال این امر نفسانی که تحت اختیار نیست این مورد تکلیف نیست اینکه فرمود: ﴿وَلاَ تَأْخُذْکُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِی دِینِ اللَّهِ﴾ یعنی مبادا کاری بکنید که این رقّت کاذب در اجرای حدود الهی اثر بگذارد یا گرفتار شفاعت سیّئه بشوید ﴿وَمَن یَشْفَعْ شَفَاعَةً سَیِّئَةً﴾ یا در اجرای حدود نقصی را روا بدارید به هر وسیله است ﴿وَلاَ تَأْخُذْکُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِی دِینِ اللَّهِ﴾ بنابراین اگر صرف رقّت یک امر نفسانی بود پدید آمد این معصیت نیست ولی اگر این رقّت نفسانی ضمیمه عدم اجرای حدود الهی باشد آن مشکل دارد.
  • شما این چند روزی که در دنیا هستید این فضا را آلوده نکنید اگر فضا طیّب و طاهر باشد شما بهتر زندگی می‌کنید شما اصرار نکنید که پرده‌دری کنید ولی ذات اقدس الهی به همه اینها می‌رسد ﴿إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَن تَشِیعَ الْفَاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ﴾ جامعه را با طهارت باید حفظ کرد.
  • یک وقت است که فضای جامعه را با یک فرهنگ باطل آلوده کرد مقاله‌ای نوشت یک سخنرانی کرد بحثی را کرد و شبهه‌ای را دامن زد بعد حالا فهمید که این کار، کار بدی بود کرده حالا بین خود و خدای خود توبه کند و اشک بریزد کافی نیست این قدم اول است این باید آن محیطی را که افرادی را که آلوده کرد اصلاح کند بعد یک مقاله علمی بنویسد کتاب علمی بنویسد سخنرانی علمی بنویسد این شبهه را ابطال کند که در بخشهای دیگر در سورهٴ مبارکهٴ بقره و مانند آن فرمود نه دربارهٴ رمی دربارهٴ مطالب دیگر فرمود: ﴿إِلاَّ الَّذِینَ تَابُوا وَأَصْلَحُوا وَبَیَّنُوا فَأُولئِکَ أَتُوبُ عَلَیْهِمْ وَأَنَا التَّوَّابُ الرَّحِیمُ﴾ تنها جایی که ذات اقدس الهی فیض خاصّ خودش را به میدان می‌آورد می‌فرماید من بر آنها توبه نازل می‌کنم و می‌پذیرم همان آیه است البته کار سنگینی هم است ﴿إِلاَّ الَّذِینَ تَابُوا وَأَصْلَحُوا وَبَیَّنُوا﴾ حالا بعضیها آمدند فکر باطل، شبهه باطل را در جامعه به صورت یک سمّ پاشیدند این بخواهد توبه کند اشک بریزد و مانند آن کافی نیست این قدم اول است هم باید آن فسادها را اصلاح کند هم باید به خوبی تبیین کند


  • ۲۷ اسفند ۰۲ ، ۱۱:۰۶
    R_A Zeytun
  • سورهٴ مبارکهٴ «نور» که در مدینه نازل شد قسمت مهمّ مطالبش را دربارهٴ تأمین خانواده‌های اصیل و راه پرورش اولاد صحیح و مانند آن قرار دارد
  • جامعه را خانواده‌های اصیل تشکیل می‌دهند و عنصر محوری خانواده عفاف است که فرمود: ﴿وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَوَدَّةً وَرَحْمَةً﴾ اگر کسی این حریمِ عفاف را رعایت نکرد اهل غیرت نیست
  • غیرت حقیقتی است که سه عنصر محوری را در بردارد یکی معرفتِ هویّت خود دوم عدم دخالت در امور غیر سوم اجازه ندادن دخالت غیر در امور او آن غیرزدایی را می‌گویند غیرت اگر کسی بخواهد در حریم دیگری وارد نشود و اگر کسی بخواهد دیگری را در حریم خود راه ندهد که چنین انسانی را می‌گویند غیور این فرع بر آن عنصر اول است که هویّت خودش را بشناسد اگر کسی انسانیّت خودش را شناخت قلمرو هویّت خودش را شناخت توان مرزبندی را دارد نه از مرز خود بیرون می‌رود نه اجازه می‌دهد کسی وارد مرز او بشود نه خانهٴ کسی را نگاه می‌کند نه اجازه می‌دهد کسی خانهٴ او را نگاه کند
  • اگر جامعه بخواهد به امنیّت برسد جامعه غیور باشد باید خانواده را درست تأسیس کند (این یک) به همین مناسبت وجود مبارک پیامبر(علیه و علی آله آلاف التحیّة و الثناء) فرمود هیچ بِنایی در اسلام به عظمت بنای نکاح و ازدواج نیست بعد در حدیث دیگر که وجود مبارک امام صادق از آن حضرت(علیهما السلام) نقل می‌کند فرمود: «مَن تَزَوَّج فقد أحرز نصف دینه»
  • یک وقت زندگی, زندگی حیوانی است خیال می‌کنند نکاح برای ارضای غریزهٴ شهوت و جوانی است این زندگی, زندگی حیوانی است انسانی نیست چه رسد به اسلامی یک وقت است که نه, نکاح را به عنوان ما که فرشته نیستیم دائماً بمانیم برای اینکه نسل بماند انسانیّت محفوظ بماند نکاح می‌شود فرمود: «مَن تَزَوَّج فقد أحرز نصف دینه» این نگاه کجا آن نگاه کجا فرمود پنجاه درصد حفظ دین جامعه به وسیلهٴ ازدواج است این نگاه به نکاح یک نگاه ملکوتی است این می‌خواهد خانوادهٴ دینی بسازد که بعد جامعهٴ متمدّن را تشکیل بدهد
  • خدا غریق رحمت کند مرحوم مدرّس را اینکه می‌گفت سیاست ما عین دیانت ماست حرف صحیحی است زندگی ما هم عین دیانت ماست ما واقعاً سکولار زندگی می‌کنیم یعنی مرز دین ما از مرز زندگی ما جداست ما یک نماز و روزه‌ای داریم بله اما یک ازدواج داریم خرید و فروش داریم خورد و خواب داریم در این زندگی نیست دین ما فقط در نماز و روزه است یعنی جدایی دین از سیاست یک مرحله, جدایی دین از زندگی ما نمی‌گوییم جدایی دین از سیاست ولی می‌گوییم جدایی دین از زندگی خب آثار دخالت دین در زندگی همین است دیگر اگر دین در زندگی رهایت کند می‌شود «مَن تَزَوَّج فقد أحرز نصف دینه



  • سوره نور آیات 1 تا 3
    ۲۴ اسفند ۰۲ ، ۱۲:۱۱
    R_A Zeytun

    • ظلم معنایش این است که ظالم از حدّ خود تجاوز بکند به مرز دیگری برسد مظلوم معنایش این است که بیگانه وارد حریم او شد این معنی ظالم و مظلوم است.
    • انسان می‌تواند خودش را تعقّل کند به خودش عالِم بشود اتحاد عالم و معلوم ممکن است اتحاد عاقل و معقول ممکن است اما اتحاد ظالم و مظلوم که ممکن نیست این بازگشتش به نقیضین است.
    • اینها به خودشان ظلم کردند, اینها به خودشان ظلم کردند یعنی چه؟ چه کسی ظالم است چه کسی مظلوم است. در تحلیلهایی که از این طایفه از آیات برمی‌آید روشن شده است که این شهوت و غضب که بخش تحریکی و عملِ شئون نفس است آن بخش وهم و خیال که بخش اندیشه و ادراکی نفس است اینها مرزی دارند عقل که با فطرت الهی آمیخته است و آن عقلِ عملی که خدا او را مُلهم کرده به فجور و تقوا این نورانیّتی است در درون انسان یک موجود مجرّدی است در درون انسان که خدا این را به ما تملیک نکرد این را امانت به ما داد که ما از این چراغ استفاده کنیم مثل اینکه چراغی را دیگری به زید می‌دهد می‌گوید آقا این چراغ را بگیر و این راه را برو دیگر تملیک نکرده این چراغ را به او به عنوان امانت داده حالا اگر او این شیشه چراغ را بشکند یا این شیشه را غبارآلود کند که نور این چراغ به جایی نرسد خب به این چراغ ظلم کرده به صاحب چراغ ظلم کرده حقّ دیگری را برده. آن ﴿فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا﴾ مِلک ما نیست آن ﴿وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا ٭ فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا﴾ امانت الله است مِلک ما نیست اگر کسی در بخش اندیشه به آن عقل اهانت کند ظلم کرد به آن خودی که لایه دوم است و امانت الهی است, اگر در بخش انگیزه شهوت و غضب به آن عقلی که «به عُبد الرحمن» تعدّی بکنند او را به بند بکشند خودشان امینِ قافله بشوند به آن خود ظلم کردند. چون ما دو خود داریم یک خودی است که امانت الله است یک خود داریم که به حسب ظاهر مِلک ماست در سورهٴ مبارکهٴ «حشر» و در سورهٴ مبارکهٴ «آل‌عمران» و «نساء» بین این دو خود فرق گذاشته در سورهٴ «حشر» فرمود اینها چون خدا را فراموش کردند خدا اینها را از یاد خودشان برد اینها خودشان را فراموش کردند ﴿لاَ تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ﴾
    • قصاص حقّ خود شخص است در قصاصِ طرف شخص می‌تواند عفو کند شخص می‌تواند ترمیم کند در قصاص نفس ولیّ دم می‌توانند اعمال حق کنند می‌توانند ببخشند اما بعضی از حقوق است که نه برای خود انسان است نه برای ولیّ او ـ معاذ الله ـ اگر به زنی تجاوز شده یا به مردی تجاوز شده این ناموس و عفّت آیا حقّ‌الناس است یا حقّ‌الله اگر به زنی تجاوز شده این زن می‌تواند بگوید من گذشتم اگر به مردی تجاوز شده این مرد می‌تواند بگوید من گذشتم این مثل خون است که حقّ اوست یا عِفاف است که حقّ الله است چرا زن اگر بگذرد باز پرونده هست که ﴿فَاجْلِدُوا کُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا﴾ هست معلوم می‌شود عفّت و ناموس جزء آن خود دوم است که حقّ الله است ما امینیم این آیات الهی است. خب کدام فقه است کجا فقه است کدام فقیه است که می‌تواند فتوا بدهد که اگر زن بگذرد حدّ زنا و حدّ رَجم و امثال ذلک ساقط است ـ معاذ الله ـ معلوم می‌شود این حقّ الله است این حقّ الله برای آن امانت الله است این همان لایه دومی است این همان خودی است که ما امین اوییم نه مالک او که اگر کسی عفافش را از دست داد حجابش را از دست داد به خود ظلم کرد یعنی آن خود دوم آن خودی که امانت اوست برای او نیست اینکه می‌گوید من خودم آزادم این آمده امانت الهی را انکار کرده مِلک خود گرفته و غاصبانه دارد زندگی می‌کند و خود را مالک آن می‌داند این می‌شود ﴿أَفَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَوَاهُ﴾ خدایِ او همان هوس اوست برای اینکه مالکِ آن نفس خداست مالک عفّت و ناموس خداست اگر کسی بگوید من صاحب‌اختیار خودم هستم همین می‌شود ﴿أَفَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَوَاهُ﴾
    • آنچه را که طهارت جامعه و قداست جامعه را فراهم کرده است همین چشمِ پاک گوش پاک زبان پاک لسان پاک و امثال ذلک است گفتند خلوت اجنبیّه با اجنبی در جایی جایز نیست و نماز هم بی‌اشکال نیست برای اینکه این به حریم خدا دارد تعدّی می‌کند هر اشکالی در جامعه پیدا شده بر اثر رعایت نکردن مسئله حجاب و مسئله عفاف و رعایت نکردن آداب چشم و گوش است وگرنه خطرهای مهم پیش نمی‌آمد
    • بدن انسان را خدای سبحان موقّتاً تملیک کرده به دلیل اینکه فرمود اگر کسی به شما آسیب رساند می‌توانید عفو بکنید در اختیار شماست مِلک شماست چیزی را خدای سبحان تفویض نکرده در خلال حرف هم اشاره شد که تفویض نشده که انسان بشود مالکِ مطلق لذا به بدن خودش هم نمی‌تواند آسیب برساند تفویض نکرده لکن اگر کسی به بدن او آسیب رساند قصاص طرف می‌خواهد بکند ولی اگر نکرد حقّ مشروع اوست می‌تواند عفو کند چه قصاص طرف چه قصاص نفس اما مسئله حجاب این طور نیست مسئله عفاف این طور نیست.

    سوره نور آیات 1 و 2


    ۲۳ اسفند ۰۲ ، ۰۵:۱۵
    R_A Zeytun

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    تولدتون مبارک (امام رضا ع)ی همه ❤️

     

    پ.ن ۱:

    فیلم رو، یکی از دوست‌هام فرستادند و خیلی با ذوق تعریف می‌کردند که این رو که دیدم، یاد تو (یعنی من) افتادند، چون همه‌ی شاخصه‌های من، توی ذهنش رو، این فیلم داشت:

    امام رضا ع، حرم و دختر بچه‌ی کوچولو!

     {جدای از سخت بودن، حقیقتا قشنگ هست برام که انقدری تونستم، حسم رو نسبت به یک چیزی، بروز بدم، تا افراد، وقتی اون چیز رو می‌بینند، یاد من می‌افتند؛ چه چیزی بهتر از امام رضا ع و حرم 😍}

    ۱۰ خرداد ۰۲ ، ۰۷:۱۸
    R_A Zeytun
    برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
    ۲۱ ارديبهشت ۰۲ ، ۱۲:۱۲
    R_A Zeytun

    یعنی واقعا شما بابت اینکه دیوار همش وایستاده و یه کم استراحت نمیکنه، ناراحت نیستید؟



    پ.ن :

    دوره تحلیل سیستم هام، از این هفته شروع میشه و تا 20م زمان ثبت نام هست؛ اگر دوست دارید شرکت کنید و تهران هستید، میتونید ثبت نام کنید و کد تخفیف 50 درصد برای بچه های بیان و وبلاگ رو براتون ارسال کنم، فقط به من پیام بدید که کد رو براتون ارسال کنم :)


     *دوره مبانی تحلیل سیستم‌ها* 

    📅 زمان: پنجشنبه‌ها - از ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۲

    ساعت: ۱۴ تا ۱۸

    📍مکان: خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ولی‌عصر و برادران مظفر شمالی، پلاک ٩٠٧، [خانه اندیشه‌ورزان]

    🔸 هزینه دوره (مجموع ۱۶ ساعت): ۴۰۰هزار تومان

    🔗لینک ثبت‌نام:

    https://evnd.co/SagPc


    ۱۷ ارديبهشت ۰۲ ، ۱۶:۱۳
    R_A Zeytun

     

     

     موزیک ویدیو فیلم هناس - برداشتی از زندگی سرکار خانم شهره پیرانی و شهید هسته ای شهید داریوش رضایی نژاد و آرمیتا


    هناس = نفس


    پ.ن 0:
    این هم یه کلیپی از شهید دانیال رضازاده و همسرشون هست و به نظرم پیدا کردن این کلیپ از خیلی جهات، برام معنادار هست

     

     

    پ.ن 1:

    هناس | حسین حقیقی

     




    هنوز همون آدمم خودت بیا ببین

    هنوزم عاشقم همین خودت بیا ببین

    قرارمی هنوز بهارمی هنوز

    ببین که هرچی دارم و ندارمی هنوز

    چه باورت بشه چه باورت نشه

    تو بیشتر از گذشته‌ ها کنارمی هنوز

    هنوز دست من تو دستای توئه

    خود تویی ببین کی میگه رویای توئه

    نفس بکش هوامو بیین که زنده موندم

    ببین که جون گرفتم همین که از تو خوندم

    نفس بکش تو دستم بذار هواتو داشته باشم

    نفس بکش تو قلبم میخوام صداتو داشته باشم

    از من گرفتنت اما تو بامنی

    از دست نمیدمت حق گرفتنی

    قول بده بیای بازم تو خواب من

    بگی هناسمی بگم هناستم

    من و نگاهی که مونده سمت آخرین نگاهت

    منو شبای خستگی که موندن

    واسه همیشه چشم به راهت

    بگو که هستی بگو که پای عشقمون نشستی

    بگو که چشم تو یه بارم به روی گریه های من نبستی

    از من گرفتنت اما تو با منی

    از دست نمیدمت حق گرفتنی

    قول بده بیای بازم تو خواب من

    بگی هناسمی، بگم هناستم


    پ.ن 1.5:

    دیشب تیزر چند دقیقه ای از دوره تحلیل سیستم رو به صورت رسمی از کانال‌های خانه اندیشه ورزان پش کردند و از همون دیشب، سیلی از پیام‌ها روانه‌ی من شده که شما چراغ سبز رو به ما بده و ما متولی برگزاری دوره‌های بعد میشیم یا بیا و مالکیت فیلم‌های این دوره رو ما بگیریم و هر درآمدی که اون‌ها به تو میدند رو، ما بیشترش رو پرداخت می‌کنیم و...

    این حجم از خواسته شدن، به صورت همزمان، عجیب بود

    لینک فیلم دوره در بله:

    https://ble.ir/khanahouse/526906138322421799/1683123868343


    لینک فیلم دوره در تلگرام:

    https://t.me/khane_andishevarzan/503


    پ.ن 2:

    از دیشب یک سردرد خاصی داشتم و امروز خیلی عجیب و بشدت سنگین و برای چندبار تو شرکت گریه کردم. گفتم یه کم از قرآنی که روی میزم هست، همینجوری صفحه باز کنم و یه کم بخونم و آروم بشم؛ با پس زمینه «سنصلی فی القدس» که داشت از لپ تاپم پخش میشد، صفحه 55 قرآن، اومد و بیشتر گریه‌م گرفت:

    ۱۴ ارديبهشت ۰۲ ، ۱۷:۵۳
    R_A Zeytun