مگر ابراهیم در آتش می‌سوزد؟ :: شهر زیتونی

شهر زیتونی

اعوذ بالله من نفسی و لسانی و بصری و قلبی و الشّیطانِ العینِ الرّجیم

شهر زیتونی

اعوذ بالله من نفسی و لسانی و بصری و قلبی و الشّیطانِ العینِ الرّجیم

اینجا زیتون می نویسه از همه جا از همه چی

بایگانی

قالب وبلاگ


قالب وبلاگ | ابزار صلوات شمار

مگر ابراهیم در آتش می‌سوزد؟

دوشنبه, ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۱۱:۱۰ ق.ظ

«با عرض تسلیت به آن‌هایی که قلب‌های‌شان از خبر شهادت آیت الله رئیسی، امیر عبداللهیان و بقیه همراهان زخمی است؛ این نوشته صرفا نظر شخصی هست و قصد نمک روی زخم پاشیدن یا قدیس سازی و یا چیز دیگری ندارم»



وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ  بَلْ أَحْیَاءٌ وَلَٰکِنْ لَا تَشْعُرُونَ

از روی بی‌اطلاعی یا بی‌ادبی، به آنان که در راه خدا شهید می‌شوند، مرده نگویید؛ بلکه به‌طور ویژه زنده‌اند؛ ولی شما درک نمی‌کنید.


امام خمینی: رجایی و دیگران اگر نیستند، خدا هست.


همش حس میکنم خوب شد شهید شد ، حقش کثیف شدن تو سیاست دولت نبود ، اگه میموند میشد مثل احمدی نژاد ، امام رضا هم خودشو خرید هم آبرشو ، شاید تو گریه ی شبونش همینو میخواست از خدا


به خاطر انتخابات سال 96 من از حدود بهمن سال 95 با آقای رئیسی و جریاناتی که حول ایشون بود، آشنایی نزدیکی داشتم؛ دلیلش هم این بود و شد که چون تو اون دوران کارشناسی تو دانشگاه امیرکبیر یکی از بچه های دانشکده خبر داشت که من کارهای طراحی گرافیک و مدیریت برند و کمپین رسانه و.. انجام میدم، من رو معرفی کرده بود به ستاد انتخابات دانشجویی رئیسی؛ من در کل نرفتم به ستاد ولی به جای خودم یکی از دوست هام رو فرستادم و پوستر تجمع سه شنبه قبل انتخابات که تجمع 150 هزار نفری تو مصلای تهران بود و اونجا اعلام شد که قالیباف به نفع رئیسی کنار کشیده و این دو نفر با هم اومدند تو مصلا، رو طراحی کرد؛ من هم یکی از کلیپ های تبلیغاتی که برای رئیسی بود رو طراحی کرده بودم ولی خب به عنوان نسخه نهایی منتشر نشد کلا و به صورت خصوصی تو همین وبلاگ من قرار داده بودم.

جریانات مختلفی حول رئیسی بود و افراد عجیب و غریبی در مورد رئیسی و کارهایی که کرده صحبت کردند؛ چیزی که من ازش دفاع کردم و سال های مختلف در موردش تو وبلاگ نوشتم و یا دم انتخابات به چند نفر وویس های حدود 15 دقیقه ای ضبط کردم و در مورد یه سری جزئیات از کارهایی که کرده و نکرده صحبت کردم که قانع بشند به ایشون رای بدند؛ مربوط میشه به شخصیت خودش و نه تصمیم هایی که منتصب بهش هست.

من تقریبا در مورد رئیسی همون سال ها به این قطعیت رسیدم که این بشر هرجایی هر اتفاقی که براش می افته داره نون قلب پاکش رو میخوره و اگر جایی منصوب میشه و یا مسئولیتی گرفت، شاید هیچ (تاکیدم روی هیچ هست) اطلاع دقیقی به اون اصل کار نداشته باشه اما قطعا (تاکیدم روی قطعا هست) کار رو با کمک یک سری چیزها که فکر میکنم یکی ش اعتماد به خدا و دومی توکل بود درمیاره. حالا چرا من همچین برداشتی داشتم، دلیلش این بود که یک خط تصمیم گیری ثابت و تفاوت عمده بین تصمیماتی که رئیسی شخصا می‌گرفت و تصمیماتی که رئیسی به عنوان مسئول می‌گرفت میدیدم؛ اولی کاملا برمبنای توکل و اعتماد به خدا بود و دومی معلوم بود که غلبه چه جریانی بر خروجی نهایی هست.

من مطمئن بودم که رئیسی به دور دوم ریاست جمهوری نمیرسه؛ یه نوشته ای برای 13 آذر 1401 بعد از یک جلسه ای که دعوت شده بودم، داشتم و تو اونجا نوشتم که

«فعلا به صورت استراتژیک، کشوندنش کنار (این که کی رو کشوندش کنار، نمیتونم بگم) و سید ابراهیم رو قربانی کردند...»

چند ماه پیش تو یه جمع 3 نفره داشتم در مورد اینکه حیف است با رئیسی همچین داستان‌هایی درست کردند داشتم حرف میزدم، یه دوستی بود میگفت اگر بنا باشه نجات پیدا کنه؛ مثل سال 96 یه سری اتفاق میافته که برای بار چندم، کار درمیاد.

حقیقتا فکر نمیکردم که اینطوری با خبر شهادت رئیسی کار دربیاد اما خب این نظریه که ابراهیم در آتش نمیسوزد به نظرم بار دیگر اثبات شد.


پ.ن 0:

▫️بیانیه آیت الله رئیسی قبل از ورود به انتخابات 


خدایا تو شاهدی که هیچگاه دنبال مقام و قدرت طلبی نبوده‌ام و در این مرحله نیز برخلاف میل و مصلحت شخصی و تنها به منظور انجام وظیفه در جهت اجابت توده مردم وجوامع نخبگان و رعایت مصالح اجتماعی و رفع رنج مردم و ایجاد امید پا به عرصه گذارده ام و در این مسیر از تو و اولیاءت استمداد می طلبم تا خدمتگزاری شایسته برای این مردم قدرشناس و رنج کشیده باشم. ان‌شاءالله. بعونه و کرمه.


سید ابراهیم رئیسی

۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۰


پ.ن 1:

من از نظر شخصی به اندازه ای که خبر شهادت حاج قاسم رو شنیدم و فهمیدم، قلبم مچاله نیست ولی باز بی تفاوت هم نیستم؛ البته برای شخص رئیسی خوشحال هستم که نجات پیدا کرد و شهید شد.

پ.ن2:

من و خانمم پنجشنبه رفته بودیم نمایشگاه کتاب و امیر عبداللهیان با محافظ هاش حدود 3 قدمی ما بودند و رد شدند؛ در این حد برامون تفاوتی نمیکرد که حتی برنگشتیم چک کنیم که آیا واقعا امیر عبداللهیان بود یا نه؛ بعدتر توی یک غرفه نمایشگاه دوباره این بنده خدا رو دیدیم. فکر نمیکردم شهید میشه؛ آدم خوبی بود.

حداد عادل رو هم دیدیم.

۰۳/۰۲/۳۱
R_A Zeytun