تک بیتی :: شهر زیتونی

شهر زیتونی

اعوذ بالله من نفسی و لسانی و بصری و قلبی و الشّیطانِ العینِ الرّجیم

شهر زیتونی

اعوذ بالله من نفسی و لسانی و بصری و قلبی و الشّیطانِ العینِ الرّجیم

اینجا زیتون می نویسه از همه جا از همه چی

بایگانی

قالب وبلاگ


قالب وبلاگ | ابزار صلوات شمار

۴۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تک بیتی» ثبت شده است

 گفتیم حرم به داد مردم برسد

گفتند حرم ردّ صلاحیت شد...

پ.ن:

 

 

در گردش چشم تو گُمم، باور کن

انگشت نمای مردُمم، باور کن

 

عشق تو شیوع کرده در شهرِ دلم...

چشمت کرونا و من قمم، باور کن!

 

 

پ.ن:

 (عطایی-هر کسی که توی دنیا رسیده به جایی...)

حبل المتین‌ه

یَعسوبُ الدّین‌ه (یعسوب در لغت به معنای، امیر و ملکه زنبور عسل است، همچنین به معنای بزرگ، سید و جلودار قوم نیز آمده است. پیامبر اکرم ص حضرت علی ع را یعسوب دین و مؤمنان خوانده‌اند، زیرا همان‌گونه که ملکه زنبور عسل جلودار، رئیس و امیر زنبورها است، امیرالمومنین نیز جلودار مؤمنین و دین است)

خوشگل ترین اسمش امیرالمومنینه...

علی یا حیدر حیدر حیدر

 

 

 

 

عیدتون مبارک
عیدمون مبارک
روز پدر مبارک باشه
به سلامتی و عیدی گرفتنی از امام علی ع ان شاءالله
۱۷ اسفند ۹۸ ، ۲۱:۴۲
R_A Zeytun

اللهُمَّ صَلِّ عَلَی عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضَا الْمُرْتَضَی الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَ حُجَّتِکَ عَلَی مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَی الصِّدِّیقِ الشَّهِیدِ صَلاةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ


باز هم دربدر شب شدم ای نور سلام

باز هم زائرتان نیستم از دور سلام


با زبانی که به ذکرت شده مامور سلام

به سلیمان برسد از طرف مور سلام



پ.ن:

باران و برف و باد و زمستان بهانه اند

این شهر را نبودن تو سرد می کند...


یا رآدَّ یُوسُفَ عَلى یَعْقُوبَ

اى که یوسف را به یعقوب برگرداندى

یا کاشِفَ ضُرِّ اَیُّوبَ

اى که ایوب را از گرفتارى نجات بخشیدى

یا غافِرَ ذَنْبِ داوُدَ

اى آمرزنده خطاى داود...

اللهم عجل لولیک الفرج



اَللّهُمَّ اَدْخِلْ عَلی اَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ

خدایا بفرست بر خفتگان در گور نشاط و سرور


اَللّهُمَّ اَغْنِ کُلَّ فَقیرٍ

خدایا دارا کن هر نداری را


اَللّهُمَّ اَشْبِعْ کُلَّ جایِعٍ

خدایا سیر کن هر گرسنه ای را


اَللّهُمَّ اکْسُ کُلَّ عُرْیانٍ

خدایا بپوشان هر برهنه را


اَللّهُمَّ اقْضِ دَیْنَ کُلِّ مَدینٍ

خدایا ادا کن قرض هر قرضداری را


اَللّهُمَّ فَرِّجْ عَنْ کُلِّ مَکْرُوبٍ

خدایا بگشا اندوه هر غمزده را


اَللّهُمَّ رُدَّ کُلَّ غَریبٍ

خدایا به وطن بازگردان هر دور از وطنی را


اَللّهُمَّ فُکَّ کُلَّ اَسیرٍ

خدایا آزاد کن هر اسیری را


 اَللّهُمَّ اَصْلِحْ کُلَّ فاسِدٍ مِنْ اُمُورِ الْمُسْلِمینَ

خدایا اصلاح کن هر فسادی را از کار مسلمین


اَللّهُمَّ اشْفِ کُلَّ مَریضٍ

 خدایا درمان کن هر بیماری را


اَللّهُمَّ سُدَّ فَقْرَنا بِغِناکَ

خدایا ببند رخنه فقر ما را به وسیله دارائی خود


اَللّهُمَّ غَیِّرْ سُوءَ حالِنا بِحُسْنِ حالِکَ

خدایا بدی حال ما را بخوبی حال خودت مبدل کن


اَللّهُمَّ اقْضِ عَنَّا الدَّیْنَ وَاَغْنِنا مِنَ الْفَقْرِ

 خدایا ادا کن از ما قرض و بدهیمان را و بی نیازمان کن از نداری


اِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ

که راستی تو بر هر چیز توانائی.


یادم هست یک مکالمه‌ای بود که از یک بزرگی پرسیده بودند، این دعا که همش اشاره به «همه» داره، اصلا قابلیت برآورده شدن داره یا نه؟

در جواب گفته بودند که اولا آخر دعا وقتی میگیم «علی کل شی قدیر» یعنی باید ایمان داشته باشی که خدا میتونه

و ثانیا بله، در زمان ظهور این اتفاق‌ها میافته و اساسا این دعا یک جورایی دعا برای ظهور هست.

۰۸ اسفند ۹۸ ، ۲۲:۲۶
R_A Zeytun

حاج حسین یکتا در مورد دانشگاه یه جمله دارند که میگند:

زمان ما ، جبهه دانشگاه بود و  امروز دانشگاه شده جبهه!


پ.ن:(حامد عسکری)

لبخند بزن دو چشم بارانی را

تجویز کنی نگاه درمانی را

یک جرعه بخند تا به آتش بکشی

دانشکده علوم انسانی را

///

با عینک ری بن زرشکی خوانده ست 

درسی راجع به گاو مشکی خوانده ست

اخلاق تمام عاشقان را بلد است

معشوقه ی ما دامپزشکی خوانده ست

///

تو ماه زلالی و کمان ابرویی

من اند مرامم و صداقت گویی

مشکل حل است عصر یک سر برویم

تا دفتر ازدواج دانشجویی

///

تنها غزل کلاسمان بود و رفت

انگار که اهل آسمان بود و رفت

دلتنگ شدم برایش آموزش گفت

او ترم گذشته میهمان بود و رفت

///

شب گریه و بغض این دل پیر بس است

یک قلب که بیش نیست ، یک تیر بس است

لاک یاسی مال نوازشگرهاست

دستان تو را لاک غلط گیر بس است!

///

آزردن این همه طرفدار چرا؟

بر دلشدگان این همه آزار چرا؟

عکسی از ما به جزوه هایت حک کن

نقاشی نیکبخت و گلزار چرا؟

///

هم ریمل چشم و سایه اش کم شده است

هم بستن روسری ش، محکم شده است

از برکت عمره های دانشجویی  

 این ترم فرشته خانم آدم شده است!


پ.ن:

می روی؟ خب برو…ولی خوبم، راهِ رفتن که راهِ خوبی نیست

ایستگاهی که زندگی را برد تا ابد ایستگاه خوبی نیست


بی پناهم و زیر این باران، می رسم ناگهان به دانشگاه

غرق رگبار طعنه ها باشی، سِلف هم جانپناهِ خوبی نیست

محمدرضا شیخ حسنی 


پ.ن:

عشق، از هر کجا شروع کند

آدم آنجا شروع خواهد شد

مثل یک عشق توی دانشگاه...

حسین عزیزی


پ.ن:

گرفته عطر شما را فضای دانشگاه

هوا، هوای دوتایی…هوای دانشگاه


همیشه حاضر غایب…همیشه در رویا

و می روم پی چشمت به جای دانشگاه


بهانه های عجیبم برای دیدن تو

و سوژه های قشنگی برای دانشگاه!


نگاه کن به نگاهم بدون واسطه ها

به جای دیدن آیینه های دانشگاه


چگونه راحت و آسوده درس میخوانی؟

چرا همیشه دلت را سوای دانشگاه…؟


من عاشقم و هنوزم…هنوز منتظرم

در انتظار حضوری فرای دانشگاه…

مریم عظیمی

پ.ن:

مـثـل ایـن بـچـه بـسـیـجـی هـای دانـشـگـاهـمـان ...

مـی نـشـیـنـی پـیـشـم امـا ، ای دریـغ از یـک نـگـاه ...

پ.ن:

رستاک یه آهنگ داره که میگه:


زیبایی و برای هم کلاسیات

دیوونگی یه حس تکراری شده


استادها و هم کلاسی هات هیچ

با تو یه دانشگاه سیگاری شده!

۱۵ آذر ۹۸ ، ۲۱:۲۷
R_A Zeytun

ما را به جبر هم که شده سر به راه کن

خیری ندیده‌ایم از این اختیار ها

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ

#اللهم_عجل_لولیک_الفرج


۰۸ آذر ۹۸ ، ۱۰:۳۶
R_A Zeytun

 

به سودای تو مشغولم

ز غوغای جهان فارغ....

۱۷ اسفند ۹۷ ، ۱۰:۱۰
R_A Zeytun

اگر گفتند: بی تو، حال من خوب است، باور کن
شبیه خاطرات "هاشمی" از جنگ، هذیان است...
۰۲ آذر ۹۷ ، ۱۲:۰۶
R_A Zeytun

اصل و نسب و مذهب ما را چو بخواهید

آغاز مسلمانی ما روز غدیر است ...

۰۸ شهریور ۹۷ ، ۲۱:۵۴
R_A Zeytun
خلق و خویت داعش و لبهام خاک سوریه

زودتر کاری بکن قاسم سلیمانی رسید!!!!!!!
۰۶ مرداد ۹۷ ، ۱۵:۲۸
R_A Zeytun

شدم دلتنگِ آغوشِ پُر از جورِ تو، مانندِ

دل سجیلِ ایرانی که بی‌تابِ تلاویو است...


۲۹ تیر ۹۷ ، ۱۰:۲۵
R_A Zeytun
دشت ما گرگ اگر داشت نمینالیدیم

نیمی از گله مارا سگ چوپان خورده

نیمی از گله مارا سگ چوپان خورده

نیمی از گله مارا سگ چوپان خورده

نیمی از گله مارا سگ چوپان خورده

نیمی از گله مارا سگ چوپان خورده
۱۶ تیر ۹۷ ، ۱۹:۵۳
R_A Zeytun

یوسف از کار زلیخا هم که ناراضی نبود!

کاهنان گفتند دعوا بر سر پیراهن است...


پ.ن:

من یوسف قرنم، زلیخا خاطرت تخت

این بار می خواهم خودم گردن بگیرم!

۱۹ فروردين ۹۷ ، ۱۴:۰۶
R_A Zeytun

آنچه را عقل به یک عمر به دست آورده است

دل به یک لحظه‌ی کوتاه، بهم می ریزد... فاضل نظری

۳۰ بهمن ۹۶ ، ۱۴:۳۸
R_A Zeytun