دلار، بزرگترین کلاهبرداری تاریخ!
دلار، بزرگترین کلاهبرداری تاریخ!
نویسنده: امید نقشینه ارجمند - ۱۳٩۳/۸/۱٥
چندین سال پیش، در طی بحثی در مورد دلایل و نتایج افت و خیز قیمت دلار، این سؤال به ذهنم رسید که اگر دولت آمریکا هوس کند که مقدار زیادی دلار چاپ کند چه اتفاقی خواهد افتاد.
این سؤال را ابتدا در برخی محیطهای مجازی و سپس از برخی دوستانی که دانشجوی اقتصاد بودند پرسیدم. روح کلی جوابها، در عین مبهم بودن، حاکی از این بود که جای نگرانی نیست. یکی معتقد بود که چاپ بیش از حد دلار موجب کاهش ارزش آن میشود و این به نفع آمریکا نیست. دیگری معتقد بود که نهادی به نام فدرال رزرو در آمریکا بر این موضوع نظارت کامل دارد و جای هیچ نگرانی نیست.
من شنیده بودم که در گذشته پشتوانه پول کشورها طلا بوده است ولی امروزه چنین نیست. «پشتوانه پول» یعنی چه و امروزه پشتوانه پولها چیست؟
یکی از دوستان که دانشجوی اقتصاد در دانشگاه شریف بود، میگفت در گذشته لازم بوده است که پول کاغذی متناظر با طلا در بانکهای مرکزی کشورها باشد ولی بعداً اقتصاددانان به این نتیجه رسیدند که نیازی به این نیست که پول کاغذی متناظر با طلا باشد و همینکه مردم در معاملات خود پول را وارد کردهاند، پول وظیفه خود در اقتصاد را انجام داده است. او میگفت در دهه هفتاد قرن بیستم، جماعتی از اقتصاددانان به این نتیجه رسیدند و پولهایی که در گذشته متصل به طلا بودند، آزاد شدند و چیزی به وجود آمد که به آن «ارز شناور» میگوییم.
این سؤال برایم مطرح بود که چهگونه دلار و برخی ارزهای دیگر در مبادلات بینالمللی معتبر شمرده میشوند؟
این سؤالها و جوابهایی که قانعکننده نبودند من را به مطالعه بیشتر وادار کرد تا به جایی رسیدم که فعلاً دوست دارم آن را «بزرگترین کلاهبرداری تاریخ» بنامم، همانطور که دیگرانی هم همین نام را برایش انتخاب کردهاند! البته شاید در آینده اطلاع از کلاهبرداریهای دیگری نظرم را تغییر دهند!
دلار پس از استقلال آمریکا در سال 1785 میلادی رسماً پول رسمی آمریکا شد. 160 سال بعد و پس از پایان جنگ جهانی دوم، در حالی که کشورهای اروپایی از لطمات جنگ ضعیف و فرسوده شده بودند و آمریکا لطمه چندانی از جنگ ندیده بود، دلار نقش جدیدی در اقتصاد بینالمللی پیدا کرد؛ در سال ۱۹۴۴ کنفرانسی بینالمللی در برتن وودز، واقع در نیوهمپشایر، برگزار شد و نمایندگان کشورهای آمریکا، انگلستان و ۴۲ کشور دیگر گرد هم آمدند تا دربارهٔ نظام پولی بینالمللی تصمیمگیری کنند.
از جمله مهمترین موضوعات انتخاب یک ارز بینالمللی بود. رئیس هیأت آمریکایی دلار آمریکا را پیشنهاد کرد و در مقابل کینز، اقتصاددان انگلیسی، معتقد بود که باید پولی جدید ایجاد شود که واحد پولی هیچ کشوری نباشد. هر چند پیشنهاد دوم منطقیتر به نظر میرسد ولی کشورهای جنگزده اروپایی که در آرزوی گرفتن وام از آمریکا بودند با پیشنهاد آمریکا موافقت کردند.
البته کشورهای شرکتکننده مشخصاً نگران بودند که آمریکا به شکل نامحدودی دلار چاپ کند و به همین دلیل آمریکا متعهد شد که در آینده با ذخیره طلا در بانک مرکزی آمریکا به ازای هر 35 دلار، یک اونس طلا پرداخت کند.
اقتصاد آزاد، آزاد از هرگونه تعهد!
هر چند آمریکا با استفاده از شرایط جنگ جهانی دوم موفق شده بود 60 درصد طلای دنیا را تصاحب کند ولی پس از رواج دلار در دنیا، آمریکا شروع به چاپ بیحساب دلار کرد و با دادن کاغذهای رنگی چاپشده، کالاهای واقعی مورد نیاز خود را میخرید. این چاپ پول و چاپیدن کشورهای دیگر در زمان جنگهایی چون جنگ ویتنام سر به فلک کشید.
این کار از طرفی موجب افزایش ثروت آمریکا میشد و از سوی دیگر باعث کاهش ارزش دلاری که نزد مردم دنیا بود میشد. در واقع چاپ کاغذ رنگی ثروتی را به جهان اضافه نمیکند، فقط آن را از جیبی به جیبی دیگر منتقل میکند!
کشورهای دیگر از این اقدام آمریکا عصبانی شدند. در همان زمان شارل دوگل، رئیسجمهور وقت فرانسه درخواست غیرمنتظرهای را از آمریکا عنوان کرد: «دلارهای خود را بگیرید و در مقابل آن طلا تحویل دهید.» این درخواست در چارچوب قرارداد برتون وودز کاملاً قانونی بود.
فشار از جانب فرانسه و دیگر کشورها بر آمریکا قوت گرفت. تصور این کشورها بر این بود که جنگ ویتنام منجر به کاهش ارزش دلار در برابر طلا خواهد شد. اما آمریکا که 5 برابر ذخیره طلای خود دلار چاپ کرده بود، نمیتوانست و نمیخواست دلارهای منتشر شده را با طلا معاوضه کند!
در آگوست سال 1971 نیکسون، رئیسجمهوری وقت آمریکا به طور رسمی قانون تبدیل دلار به طلا را لغو کرد و در کمال پررویی تعهد آمریکا را زیر پا گذاشت و لذا رابطه دلار و طلا شکسته شد!
این اتفاق که به «شوک نیکسون» معروف شد، آغاز رسمیت بخشیدن و قانونی کردن یک کلاهبرداری بزرگ بود که حدود 30 سال قبلش نطفه آن بسته شده بود.
عربستان سعودی و دلارهای نفتی!
پس از سخنرانی نیکسون، چاپ بیپشتوانه دلار آمریکا آن هم به شکل رسمی ادامه پیدا کرد و در چنین شرایطی بود که کشورهای اروپایی به شکل بیسابقهای اقدام به معاوضه دلار با طلا کردند. به عنوان نمونه فرانسه از آمریکا خواست بدهیهای این کشور را با طلا بپردازد. ظاهراً دوران طلایی چاپ دلار و کسب ثروت مفت و بیحساب به پایان رسیده بود اما آمریکا دست به اقدام تازهای زد؛ مذاکره با شیوخ عرب. مقامات آمریکایی برای عقد قرارداد و مذاکره به عربستان سعودی رفتند. نتیجه آنکه تمامی معاملات نفت اوپک از آن پس با دلار آمریکا انجام گرفت تا مشکلات پیش روی آمریکا به طریقی حل شود. از این منظر، همه کشورها باید برای خرید و معامله نفت از دلار آمریکا استفاده میکردند، یعنی باید کالاها و خدماتشان را با دلاری خرید و فروش میکردند که آمریکا چاپ میکرد. اسکناسهایی که بیپشتوانه چاپ میشد و برای آمریکاییها حکم کاغذی بیارزش را داشت. به این ترتیب آمریکاییها، با اسکناسهایی که خودشان چاپ کرده بودند، نفت و بسیاری از صادرات کشورهای دیگر را به رایگان دریافت میکردند. از اینجا بود که پدیدهای در صحنه بینالملل شکل گرفت که به آن کلاهبرداری نفت دلاری (Petrodollar Scam) میگویند، یعنی بهای نفت آمریکا را در واقع دیگر مردم دنیا میپرداختند و آمریکا با خیال آسوده اسکناس چاپ میکرد!
ادامه این ماجرا را در مقاله «بزرگترین کلاهبرداری تاریخ» (لینک جایگزین) بخوانید تا ببینید که آمریکا با چه ترفندهایی به این کلاهبرداری همچنان ادامه میدهد.
دیدن مستندی با عنوان «استعمار دلار» را به شدت توصیه میکنم؛ آن را با کیفیت بالا دانلود کنید و برای دیدنش یک ساعت وقت صرف کنید. پشیمان نخواهید شد.
بد نیست نگاهی هم به صفحه «سیستم برتون وودز» در ویکیپدیا بیندازید تا ببینید چهگونه میتوان چنین کلاهبرداری بزرگی را در زیر کلمات مخفی کرد!
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.