خواب و چیزهای دیگر
دیشب خواب دیدم داشتیم دستگاه جتپرینت برای این روکشهای دندون، میخریدیم بعد روبهروی ساختمون یه مرکز تولید برق هستهای بود، یه سر زدیم اونجا و همکارم گفت در مورد برق هستهای و قرایند داخلش چیزی نمیدونه برای همین اون مسئولش گفت این آدم خطری نداره و چون بلد نیست، لو نمیره اطلاعات و بردنشون خط رو بهشون نشون دادند، من گفتم یه کم در جریان هستم و اگر اطلاعاتی قرار هست لو نره، من رو داخل خط نبرید چون میفهمم فرایندش چطور هست و دستگاههاتون لو میره، با این حال گفتند مشکلی نیست و تو خودی هستی و... و من رو جای اصلی بردند که ×××× با +++++ ترکیب میشد و بهم گفتند این ماده ترکیب شونده رو تموم کردیم و بهمون نمیدند و البته یه جا پیشنهاد داده با کره با هم تحقیق کنیم و در نهایت اسم کره رو هم در کنار دانش فنی میزنند و یه کم برای مملکت حاشیه درست میشه و...، گفتم بده حاجی خودمون درست میکنیم و خطش رو میزنیم واستون (با صدای پشه تو مهمونی بخونید که میگه بده بزنیم) فقط یه کم نمونه بده خودم یه کم تلاش میکنم و اگر نشد میدم به چند نفر از اساتید امیرکبیر بسازند، خودم هم بالاسر کار وایمیستم، دکتر *** و دکتر **** و دکتر **** رو هم معرفی کردم بهش. تهش قرار شد شماره بگیرم و باهاش در ارتباط باشم و کمکشون کنم.
در کل، خواب جالبی بود!
پ.ن 1:
فکر کنید که من تو این چند وقت اخیر درگیر یه پرونده بودم و در نهایت تبرئه شدم، حدستون در مورد جرمی که مرتکب شدم چی هست؟
اتفاق قضایی نیافتاده صرفا میخوام ببینم تو این حدود 5 سال، چه خلافهایی به ذهنتون میاد که من میتونم مرتکب بشم :)
خودم اگر قرار بود در مورد خودم حدس بزنم این ها رو مینوشتم:
1. افشای اطلاعات طبقهبندی شده
2. همکاری با سرویسهای جاسوسی بیگانه
3. جاسوسی صنعتی از زیرساختهای حیاتی کشور
پ.ن 2:
تو مشورتهایی که به بقیه دادم، تا الان اینطور بود که میگفتم براساس سطح اهمیت جلسه، طرف رو اول کامل اوسینت کنید و بعد باهاش حرف بزنید و با چنتا کلیدواژه، تسلط خودتون رو بر اون آدم به رخش بکشید و حتی یادم هست به عنوان نمونه واسه یه بنده خدایی، رنگ لاک خواهر طرف رو هم درآوردیم؛ تا الان دو سری یادم میاد که به جز دوستهای نزدیک و نسبتا نزدیکم، برای جلسه اوسینتی آماده نداشته باشم
آخریش سهشنبه بود که تو یه جلسهی خیلی یهویی قرار بود با یه سرمایهگذار صحبت کنیم که بیاد و پول بذاره تا این روکشها رو تولید انبوه کنیم، به هر کی قبل جلسه گفتم فلانی رو میشناسید (این هر کی منظورم آدمهای سالم و موثر توی مملکت هست)، کسی نمیشناخت و عجیب بود برام که چقدر با رضای در اوج، فاصله ایجاد شده، برای اینکه بتونم جلسه رو با دست بالا شروع کنم، اسم چند نفر رو گفتم که این افراد رو میشناسید، بهم گفت که آره ولی زیاد ازشون خوشم نمیاد و...، و این طور بود که تو 5 دقیقهی اول جلسه، این آدم برام یه مهرهی سوخته شد.
حالا این اوسینتِ قبل از جلسه، اتفاق میافته که چی بشه؟
از فنون مذاکره کردن این هست که دست بالا رو توی هر چیز داشته باشید و یکی از موثرترین چیزهایی که به عنوان قدرت برتر شناخته میشه این هست که اشراف اطلاعاتی به طرف مقابل داشته باشید مثلا چه آدامسی میخوره یا رنگ لاک دخترش یا عطری که دوست پسرِ دخترش کادو داده یا...
بازم نفهمیدیت فایدش چیه؟
اشراف اطلاعاتی داشتن تو مذاکره، باعث میشه ناخودآگاه طرف مشتش رو باز کنه و فکر کنه هر چی داره مخفی میکنه رو، طرف مقابل از قبل میدونه و مذاکره شون به اصطلاح نظریه بازیها تبدیل میشه به «بازی پویا با اطلاعات کامل» که در واقعیت اینطور نیست و فقط یه آگاهی کم ولی عمیق وجود داره
شاید بپرسید خب مگه بازجویی اطلاعاته؟
باید بگم نه، بحث اینجاست که اگر طرف مثلا از گز خوشش بیاد ولی تو سوهان که ازش بدش میاد رو ببری، کل جلسه بیاثر میشه حتی اگر واقعا پیشنهادهای خوبی رد و بدل شده باشه، یا مثلا اگر بدونی که فلان فرد روی طرف مذاکره کننده اثرگذار هست و شما بیایی بدون اشاره به اینکه میدونی فلانی برای طرف مقابل، مهم هست، یه خاطره بگی که با فلان آقا داشتیم حرف میزدیم و بهمان شد و طرف مقابلت یهو بگو که مگه فلانی رو هم میشناسی و تو بگی آره دیشب با حاجی دیزی زدیم و...، کل ورق مذاکره بر میگرده به سمت شما و قشنگ مخ طرف زده میشه تو business development این کارها بیشتر اتفاق میافته، بازاریابها هم این جور کارها رو بلدند. حتی اگر میخواید مخ کراشتون رو هم بزنید به طور طبیعی میگردید دنبال نقاط تفاهم که مثلا چقدر تو و اون یه عطری رو دوست دارید یا سعی میکنید اون آهنگی رو که دوست داره رو یه جوری با صدای بلند پلی کنید که بفهمه که شما هم از اون آهنگ خوشتون میاد و کراشتون به دوست دختر/پسر و بعد شوهر/همسر تبدیل بشه و...؛ مثلا با یه نفر که تم مذهبی داره میگند من مشهد بودم و این سوغات مشهد هست و...؛با یه آدمی که سفرهای اروپایی دوست داره، عطر کادو میبرند و ناخودآگاه تو مناقصهها/مذاکرات دست بالاتر رو دارند
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.