اولین روز بعد از روز تولدم
به نام قبله ایرانیان به نام حرم...
امام رضا علیه السلام فرمودند:
لَا یسْتَکمِلُ عَبْدٌ حَقِیقَهَ الْإِیمَانِ حَتَّی تَکونَ فِیهِ خِصَالٌ ثَلَاثٌ التَّفَقُّهُ فِی الدِّینِ وَ حُسْنُ التَّقْدِیرِ فِی الْمَعِیشَهِ وَ الصَّبْرُ عَلَی الرَّزَایا
حقیقت ایمان بندهای کامل نمی شود مگر این که در او سه خصلت باشد: دین شناسی، تدبر نیکو در زندگی، و شکیبایی در مصیبت ها و بلاها.
تحف العقول ص ۴۴۶- بحار الانوار، ج ۷۵، ص ۳۳۹
صبحِ اولین روزِ بعد از روز تولدم، از طرف دانشگاه زنگ زدیم: تبریک میگم، شما به طور رسمی توی طرح نوآ پذیرفته شدید و برای حضور در یه سری کارگاهها و اینکه محل استقرارتون توی پارک علم و فناوری رو بهتون نشون بدیم، باید آخر این هفته توی کارگاههای ما شرکت کنید.
با این حساب برنامهم برای آخرِ هفته فعلا اینطور هست که:
چهارشنبه: از ساعت 8 تا ساعت 12 کارگاه معارفه و معرفی خدمات پارک علم و فناوری و.... داخل دانشگاه شهید بهشتی
پنجشنبه: از ساعت 8 تا ساعت 12 بخش دوم کارگاهها.... داخل دانشگاه شهید بهشتی
جمعه: از ساعت 8 تا حدودهای ظهر باید کنکور دکتری بدم، ظهر تا حدود بعدازظهر سخنرانی توی دومین کنفرانس بین المللی چالش ها و راهکارهای نوین در مهندسی صنایع
از خودم و خدا به شدت شرمنده هستم و خجالت میکشم که انقدر غر زدم که چرا المپیاد دانشجویی فلان شد یا چرا من باید به جای بهمان دانشگاه توی شهیدبهشتی با این شرایطش ارشد بگذرونم و...، مطمئنا اگر دانشگاه دیگهای بودم، اطلاع پیدا نمیکردم که همچین طرحی هست که میشه توش ثبت نام کرد و این اتفاقهای قشنگ و خوب برام بیافته، اگر هم به طریقی متوجه میشدم چون دانشجوی دانشگاه نیستم امتیاز لازم رو شاید کسب نمیکردیم یا شاید حتی همگروه شدن با این تیم و بچهها کلا اتفاق نمیافتاد، جدای از این مسائل با بچههای ستادِ آقای دکتر به خاطرِ اون سخنرانی و طرح پرسش که پارسال روزدانشجو انجام شد، کلا آشنا نمیشدم و خیلی از اتفاقهای مثبتِ دیگه کلا اتفاق نمیافتاد.
خدایا شرمنده؛ امام رضا ع انشاءالله کمک کنه که همهمون حقیقت ایمان کامل و بندگی رو درک و کسب کنیم
«عَسَىٰ أَن تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ ۖ وَعَسَىٰ أَن تُحِبُّوا شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّکُمْ...»
کاری بکن برای دلِ بی ثباتِ ما...
پ.ن1:
قصد دارم به عنوان یکی از شعارهای تبلیغات بنویسم:
«با محصولاتِ ما، دهانِ بچههایتان را سرویس کنید!»
ثنایاطب😉✌
پ.ن2:
شاید براتون جالب باشه که بدونید به جز مامان و بابا و یکی از داییهام، فقط شما دوستها و بزرگواران وبلاگی به من پیام تبریک تولد فرستادید و هیچ کدوم از بچههای دیگهای که من رو میشناختند تا قبل از اینکه خودم بهشون اطلاع بدم، بهم تبریک نگفتند؛ این مسئله باعث میشه که به پاسخهایی که برای من در جواب اینکه آیا اگر به نحوی متوجه بشید که من (رضا) توی این دنیا دیگه نیستم برام صلوات یا فاتحه میخونید یا نه، بیشتر امیدوار بشم؛ دمتون گرم و انشاءالله خدا به خودتون و خانوادههاتون سلامتی و عمر با عزت و شادی در کنارِ هم و خیر کثیر بده و به قول یکی از علما در دعایی که برای حاج قاسم انجام دادند:«دور تا دورتون رو خدا بگیره»
یکی از دوستام بعد از اینکه متوجه شد، یه همچین چیزی رو فرستاد:
خلاصهنویسی سخنرانیِ بررسیِ این محتواها هست که خودش از چنتا از سخنرانیها جمع آوری کرده و نوشته
پ.ن3:
یکی از چالشهایی که توی تیم احتمالا باهاش مواجه بشیم این هست که موقع شادی یا یک اتفاق هیجانانگیز، نمیشه بپریم بالا و همدیگر رو بغل کنیم و هورا بکشیم یا مثلا یه سری آهنگ با هم گوش کنیم یا در صورتی که خسته شدیم برای رفع خستگی با لپتاپ بازی کنیم و دهها مسئلهی این چنینی!
غر نبود، صرفا بیانِ شرح حال و آینده بود، من تو اکثرِ مواقع وقتی قرار باشه یه تیمی یا کارگروهی تشکیل بدم، سعی میکنم اولش به این موارد فکر کنم ولی خب اینجا دستِ من نبود!
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.