توضیح الرسائل کربلا_۱
هر خواستنی توانستن نیست، بشرطها و شروطها و «العزم» من شروطها!
این سطور تلاشی است برای حل این معادله عجیب تاریخ که در مورد کوفیان گفتهاند؛ «دلهایی با حسین، شمشیرهایی بر حسین!» و بررسی فرضیه نداشتن «عزم» و نیز کاوشی در اطراف این مفهوم.
... این رساله به دنبال پاسخی برای یک درد تاریخی شیعه خواهد بود: چرا سرنوشت، قاتلان امام حسین ع را از مردمان «کوفه» انتخاب کرد؟ چرا قلم تقدیر حتی یک نفر را از «شام» به کربلا نیاورد و تماما کوفیانی را در مقابل امامشان قرار داد که ادعای محبت او و انتظار آمدنش را داشتند؟
دههی عزمهای راسخ عاشورایی، ماه تصمیمهای بزرگ، محرم الحرام 1437
حقیقت این است که با دقت لازم و کافی در زندگی انسانها این مسئله اثبات میشود که خسارات زیادی که ما در زندگی متحمل میشویم، خیلی مربوط به جهل ما نیست مخصوصا در جوامعی که از تمدن، فرهنگ و علم بهرهای بردهاند. گاهی انسان عالم است اما بیعمل. ... لذا خیلی از چیزها را میفهمند اما به آنها عمل نمیکنند.
... فرزدق در ملاقاتی با امام حسین ع در سال 60 هجری هنگام موسم حج، از امام، علت خروجشان را از مکه، قبل از اتمام حج میپرسد. حضرت میفرمایند: اگر عجله نکنم، مرا دستگیر خواهند کرد.
فرزدق میوید: سپس از من[درباره وضعیت کوفه] چرسید و فرمود: از مردمی که پشت سرتو هستند، به من خبر بده!
عرض کردم: از شخص آگاهی پرسیدی. دلهای مردم با تو است و شمشیرهایشان علیه تو.
1.حر بن یزید ریاحی
تشبیه معقول به محسوس عبارت فرزدق را میتوان در ماجرای حر مشاهده کرد. حر و یارانش در منزل ذوحسم درحالیکه شمشیر بر امام کشیده بودند، نماز را پشت سرایشان اقامه کردند!
2.عبیدالله بن حر جعفی
«او از اشراف کوفه و مرد مقتدری بود. امام حسین ع شخصا در قصر بنی مقتال به خیمهاش رفتند، برعمس زهیر که حضرت نرفتند، بلکه پیک فرستادند. هردو، عثمانیمذهبی و هممسلک بودند. وقتی امام حسین ع به عبیداللهبنحر فرمودند بیا ما را کمک کن! او میگوید: من اصلا از کوفه بیرون آمدم که با شما برخورد نکنم، یعنی میدانم تو بر حق هستی و آنها بر باطل هستند و اگر من آنجا بمانم و حق را حمایت نکنم، برای من زشت است؛ برای همین از کوفه بیرون زدم...بعد هم به حضرت گفت: من اسبی و شمشیری دارم که به شما میدهم. امام حسین ع هم میگوید: ... من اینها را نمیخواهم. اما چیزی به تو میگویم، از این بیابان دور شو! از ما فاصله بگیر! چون اگر کسی داد غربت من را بشنود و من را یاری نکند، هلاک خواهد شد...بعدا که صحنه کربلا تمام شد،... همین کسی که در مقابل امام حسین ع گفت «من تو را یاری نمیکنم» به زیارت حضرت میرود. اگر بگوییم اولین زائر امام حسین ع بعد از شهادت حضرت، همین عبیداللهبنحر جعفی است، از نظر تاریخ خلاف نگفتیم.
...خیلی وقتها، دانستنیهای ما، مانند کوفیان زیاد است اما در مقام عمل دچار شک و تردید میشویم و حتی خلاف آنچه در ذهن داریم عمل میکنیم. علت چیست؟
فاصله بین نظروعمل، مسئلهای امروزی است که باید در جستجوی حل آن بود. در ساحت نظر ممکن است نظریههای زیادی وجود داشته باشد ولی کدامیک از آنها ضمانت اجرایی دارد؟
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.