فیش نگاری کتاب "صلح امام حسن؛ پرشکوهترین نرمش قهرمانانه تاریخ"
سختگیری و حساب گیری خلیفه دوم از کارگزاران ولایات:
بدو خبر رسید که خالد بن ولید دو هزار به اشعث داده است.
بهشدت به خالد خشم گرفت و به بلال حبشی دستور داد که او را به عمامهاش ببندد و سر و چا برهنه در برابر عموم رجال دولت و وجوه ملت در مسجد جامع حمص بر سر یک پا بدارد و از او بپرسد: این پول را از مال خود داده یا از بیتالمال
چه اگر از مال خود داده اسراف کرده و خدا اسرافکاران را دوست ندارد و اگر از مال ملت بخشیده خیانت ورزیده و خدا از خیانت پیشگاه بیزار است
ص 6 و 7
ابوهریره را فراخواند و به او گفت: آن روز که من تو را به کارگزاری بحرین فرستادم کفش به پا نداشتی اینک شنیدهام هزار و ششصد دینار اسب فروختهای
ابوهریره پاسخ داد: تعدادی اسب داشتیم که زاد و ولد کردند تعدادی هم هدایایی بود که مردم آورده بودند
گفت: مخارج زندگی تو را سنجیدهایم، اینها زیادی بوده است و باید به بیتالمال برگردد
ابوهریره گفت: حق نداری مال مرا بگیری
خلیفه گفت: چرا و پشت تو را با تازیانه به درد خواهم آورد
درصورتیکه آن را از حلال بهدست آورده بودی و با میل و رغبت میدادی، گویا در بحرین اموال را برای تو جمعآوری میکنند و نه برای خدا و بیتالمال
معاویه با اصرار تمام به امام حسن ع پیشنهاد صلح میکرد و برای قبول هر شرطی برای خدا و نفع امت خود را آماده نشان میداد این پیشنهاد بهطور علنی و اطلاع دو جبهه رسید اگر جنگ ادامه مییافت و به شکست امام حسن ع منجر میشد، در این صورت هر کس به خود حق میداد که او را توبیخ کند و دربارهی او از هرگونه سرزنشی خودداری نورزد.
ص8
شهادت کربلا پیش از آنکه حسینی باشد، حسنی بود
ص14
همانا یکی از انواع جویا شدن خیر آن است که از شر بپرهیزی
ص32
بیم فروریختن آبروی آنکس که از ما میخواهد، موجب میشود ما پیش از خواهش و سؤال به او ببخشیم
مردی مقداری پول میخواست، ابتدا به سمت امام حسن ع آمد او ۱۵۰ هزار دینار به او داد سپس پیش امام حسین ع آمد او نیز گفت من از مولایم پیش نمیگیرم و او نیز ۱۵۰ هزار دینار به او داد..... آن مرد دینارها را برگرداندند.... ولی حسنین نپذیرفتند و گفتند: خواهی بردار خواهی بر خاک بیفکن، ما عطای خود را باز نمیستانیم
ص34
مدت خلافت رسمی و ظاهری امام حسن ع هفت ماه و بیست و چهار روز بود
ص35
بانی های فساد:(ص 81-86)
- باند اموی: عناصر نیرومند و بانفوذ وجود داشتند، شایعه افکن ها توطئهها، نفاق و دوگانگی اینها در خفا مراتب فرمانبری و همراهی خود را به معاویه نوشتند و او را به حرکت به سوی کوفه تشویق نمودند و ضمانت کردند که هرگاه سپاه او به اردوگاه حسن بن علی نزدیک شد، حسن را دستبسته تسلیم او بکنند و ناگهان او را بکشند
معاویه در خفا قرارداد بست و به وسیله ی جاسوسانش برای هر یک از ایشان چنین پیغامی فرستاد: اگر حسن را به کسی پاداش تو صدهزار درهم است با فرماندهی یکی از لشکرهای شام و زناشویی با یکی از دخترانم
امام حسن ع پسازآن که از این قرار نهانی خبر یافت همیشه زیر لباسش زره بر تن میکرد و با پرهیز و احتیاط رفتار مینمود... یک نفر از دشمنان در نماز تیری بهسوی او افکند ولی چون زره داشت بدو آسیب نرساند.
- خوارج: این ها گروهی بودند که پس از حادثه حکمیت کمر به دشمنی علی و معاویه (هر دو) بسته بودند.
این ها در هنگام بیعت با حسن بن علی شرط کردند که با متجاوزان و گمراهان یعنی مردم شام بجنگند و آن حضرت دست از بیعت آنان کشید و گفت باید به شرط «اطاعت کامل و پیروی بیقید و شرط در جنگ و صلح» بیعت کنند. آن گاه آنان نزد برادرش حسین آمدند و گفتند: دست بگشا تا با تو بیعت کنیم همان طور که با پدرت بیعت کردیم. به این شرط که با متجاوزان و گمراهان شامی جنگ کنی. آن حضرت در پاسخ آنان گفت: «معاذالله که تا حسن زنده است بیعت شما را بپذیرم.» و آنها چون چنین دیدند ناچار نزد حسن آمده و همان ." گونه که او میگفت با وی بیعت کردند.
- شکاک ها: این ها تحت تاثیر تبلیغات خوارج بودند در حالی که از آنان نبودند در تردید و دو دلی به سر میبردند، آنان آن اجتماع بودند که خود به خود نه قصد نیکی داشتند و نه توانایی بدی با این وصف وجود آنان خود مایه سر و وسیله ی فساد و... بود
- الحمراء: به گفته ی طبری بیست هزار مرد مسلح کوفی بودند ...این ها از افرادی محسوب میشدند که در برابر مزد به هر جنایتی تن در میدادند
روش های سیاست مدارانه ی امام در اداره ی اوضاع:(ص 88-90)
- برای بیعت کردن با او هیچ شرطی را نپذیرفت (خوارج و ....) و به همه گفت تنها در صورتی بیعت کنند که اطاعت کامل در جنگ و صلح داشته باشند
- عطای جنگ جویان را افزایش دادند
- اعدام دو نفر جاسوس معاویه
- جنگ را به تاخیر انداختند
- رسواگری معاویه با تبادل نامه
مکاتبات امام با معاویه
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.