چاپ پول و گردش آن در بانکها با ما چه میکند؟
چاپ پول و گردش آن در بانکها با ما چه میکند؟
نویسنده: امید نقشینه ارجمند - ۱۳٩٤/۸/۱
در یادداشتهای قبلی توضیح دادم که نظام پولی و بانکی امروزی نسخه قانونیشده کلاهبرداری، اختلاس و رباخواری صرافیها است:
کلاهبرداری که همان چاپ رسید جعلی برای طلاهای امانتی بوده و امروزه به چاپ پول بدون پشتوانه تبدیل شده است. اختلاس یعنی استفاده صرافیها از طلاهای امانتی، که به شکل ناپیدا موجب کاهش ارزش معاملاتی طلا میشده و ثروت مردم را به جیب آنها منتقل میکرده و امروزه همان فعالیتهای اقتصادی و تجاری بانکها با سپردههای مردم، البته با رضایت آنها است و رباخواری نیز که بخش بسیار روشن فعالیت بانکهاست.
همانطور که میدانید دولتها همیشه به کار چاپ پول مشغولند و این پولها از کانال بانکها در جامعه به جریان میافتد؛ با تبلیغات بسیار بر روی سود سپردهگذاری در بانک و جوایز قرعهکشیها از طرفی و نداشتن امنیت برای پول خارج از بانک، مردم ترجیح میدهند پول خود را در بانک نگهداری کنند.
حتی برای اینکه پولهای اندک خود را هم در جیب نگهداری نکنیم، تبلیغات این حقیقت را برای ما توضیح میدهند که سکهها و اسکناسها بسیار آلوده هستند و میتوانند ما و عزیزانمان را بیمار کنند! برای نمونه اینها را ببینید:
سالهاست که بانکهای مهربان دنیا و آخرت ما را مدیریت میکنند؛ حسابهای قرض الحسنه، سرشار از سودهای دنیوی و اخروی هستند، حسابهای کوتاه مدت و بلند مدت، آن هم با عقود اسلامی، در حد توان خود ما را از بلای تورم نجات میدهند. بانکها حتی برای هدیه دادنهای ما هم کارتهای هدیه را اختراع کردهاند تا به زحمت نیفتیم. آنها هر چند در سر هر نبشی زیباترین ساختمان را برای خدمت به مشتریان آماده کردهاند ولی با انواع خدمات تلفنی، موبایلی و اینترنتی کاری کردهاند که بانکها از رگ گردن هم به ما نزدیکتر باشند!
و امروزه با گسترش تجارت الکترونیک تماس ما با این جرثومه فساد، یعنی پول کاغذی و فلزی، بسیار کم شده است و ما بیشتر با اعداد که موجوداتی پاک و آسمانی هستند، سر و کار داریم!
ولی آیا قصه به همین زیبایی است؟ میخواهم به این سؤال بپردازم که وقتی پولی توسط بانک مرکزی چاپ میشود و از طریق ساز و کار بانکی وارد جامعه میشود چه اتفاقی میافتد.
دولتها برای نیازهای خود گاهی مبادرت به چاپ پول میکنند. هدف آنها این است که با این پول حقوق کارمندان پرداخت شود، راه و بیمارستان و مدرسه و... ساخته شود و از این قبیل. البته دولتها هیچگاه پول را مستقیماً وارد جامعه نمیکنند بلکه آن را به بانکها میدهند.
پولی که نزد بانکها است، حتی اگر متعلق به کارمندان آسیبپذیر و بدهکار باشد و یا قرار باشد صرف کارهای عمرانی شود، از آنجا برداشته نمیشود بلکه حداکثر از بانکی به بانک دیگر منتقل میشود. پس طبیعی است که بانکها با خیال راحت آن را وارد چرخه اقتصادی کنند. البته از جمله سیاستهای پولی بانک مرکزی تنظیم «نسبت سپرده قانونی» است:
- نسبت سپرده قانونی از جمله ابزارهای سیاست پولی بانک مرکزی است. بانکها موظفند همواره نسبتی از بدهیهای ایجاد شده و به طور اخص سپردههای اشخاص نزد خود را در بانک مرکزی نگهداری کنند. بانک مرکزی از طریق افزایش نسبت سپرده قانونی حجم تسهیلات اعطایی بانکها را منقبض و از طریق کاهش آن، اعتبارات بانکها را منبسط مینماید. بر طبق ماده (14) قانون پولی و بانکی نسبت سپرده قانونی از 10 درصد کمتر و از 30 درصد بیشتر نخواهد بود و بانک مرکزی ممکن است بر حسب ترکیب و نوع فعالیت بانکها نسبتهای متفاوتی برای آن تعیین نماید.
اگر سپرده قانونی را 20 درصد بگیریم بانکها 80 درصد پولی که در اختیار دارند را از طرق مختلف وارد جامعه میکنند. به بنگاهها و مردمانی که بیشتر نزد آنها اعتبار دارند وامهای بزرگ و به مردم معمولی وامهای کوچک میدهند. از طریق برخی بنگاههای وابسته به اشکال قانونی، شبههقانونی یا شاید غیرقاقونی زمین و ملک و ارز و طلا و... میخرند و....
البته باز هم در هیچکدام از این شرایط پول جای دوری نمیرود بلکه از بانکی به بانکی منتقل میشود. اجازه دهید از این به بعد همه بانکها را یک کیسه کنم و شما اسامی مختلفی چون ملی، ملت، پاسارگاد، سینا، سپه و... را به چشم یک بانک نگاه کنید و بد نیست که نام آن را هم «بانک شتاب» بگذاریم!
پس تا اینجای داستان پولها دوباره به بانک شتاب برگشت و بانک شتاب مجدداً میتواند 80 درصد این پولها را در جامعه تزریق کند و این داستان همچنان ادامه دارد. اگر سری هندسی یک، بهعلاوه هشت دهم، بهعلاوه شصت و چهار صدم و... را محاسبه کنید به عدد پنج میرسید و این یعنی اینکه ساز و کار بانکی موجب میشود هر یک ریالی که چاپ میشود، پنج برابر شود! به بیان دیگر اگر مجموع داراییهای پولی همه مردم را حساب کنید، پنج برابر کل پول چاپشده میشود! به این عدد «ضریب فزاینده» گفته میشود که با تغییر سیاستهای بانک مرکزی میتواند بین 3/3 تا 10 تغییر کند. (البته اگر تعداد سندهای اتومبیل بیشتر از تعداد کل اتومبیلها باشد به آن ضریب فزاینده نمیگویند، بلکه به آن کلاهبرداری میگویند!)
آیا با این ساز و کار مردم ثروتمندتر شدهاند؟ واقعیت این است که با تزریق تدریجی پول در جامعه، قیمتها افزایش پیدا میکند و چیزی رخ میدهد که به آن تورم گفته میشود. کسانی که به منبع پول نزدیکتر هستند میتوانند کالایی را به قیمتی بخرند و مدتی بعد آن را گرانتر بفروشند و با این فرایند ثروت جامعه بهطور نظاممند به سمت بانکها و نزدیکانشان جریان پیدا میکند. هر چهقدر در یک سال ارزش پول من و شما به دلیل تورم کاهش پیدا کرده است، ثروتی نابود نشده است بلکه یک پنجم آن صرف فعالیتهای دولت شده و چهار پنجم آن به جیب بانکهای مهربان و اطرفیان آنها رفته است!
بانکها در واقع برای سپردهگذاران خود درصد کمی از تورمی را جبران کردهاند که خود هشتاد درصدش را تولید کردهاند!
آیا ممکن است تزریق پول موجب تورم نشود؟
بله، ممکن است. کافی است پول در جای مناسبی تزریق شود! مثلاً اگر پول به دست سرمایهداران کارآفرین داده شود، ممکن است اشتغال و در نتیجه تولید افزایش پیدا کند و این افزایش تولید که به تنهایی موجب کاهش قیمتها میشود اثر تورمی تزریق پول را خنثی کند.
اگر با این چند جمله به ساز و کارهای پولی و بانکی خوشبین شدهاید، کمی صبر کنید!
شما مخیر هستید به هزینه کردن از اموال یا انفس!
جامعهای که مردمانش با ساز و کار پولی و بانکی به تدریج ثروتشان کاهش پیدا میکند، اگر بخواهند توان مالیشان کاهش پیدا نکند باید بیشتر کار کنند. البته کار ارزش است ولی توجه داشته باشید که ثروت ناشی از این کار بیشتر به جیب کسانی میرود که صرفاً به دلیل نزدیکی به بانکها، صاحب موقعیتی برتر شدهاند. نتیجه اینکه اگر روزی یک خانواده پرجمعیت فقط با هشت ساعت کار مرد خانواده اداره میشد و بخشی از درآمد نیز پسانداز میشد، پس از مدتی لازم شد ساعت کار افزایش پیدا کند، زنها هم کار کنند و باز هم از پس هزینههای یک خانواده کوچک برنیایند.
تبلیغ مصرفگرایی، اسراف و تبذیر و نابودی محیط زیست
روزگاری این نیاز جامعه بود که مشخص میکرد که از هر کالایی چهقدر باید تولید شود ولی وقتی مردم جامعه برای دستیابی به همان رفاه قبلی باید بیشتر و بیشتر کار کنند، طبیعتاً تولیدات نیز افزایش پیدا خواهد کرد و مشکلی به وجود میآید: کمبود بازار مصرف!
در چنین شرایطی سیاستگذاران غربی با کمک جامعهشناسان و روانشناسان و اقتصاددانان «مصرف بیشتر» و «حرص» را به عنوان موتور محرک پیشرفت جامعه به یک ارزش تبدیل کردند و در مقابل «قناعت» ضد ارزش شد.
اگر در گذشته یک نفر یک لباس را چند سال استفاده میکرد، تبلیغات و مدگرایی و... موجب شد تا در هر سال چند لباس بخرد. اگر در مقطعی یک تلویزیون برای یک خانواده کافی بود، فرهنگ مردم به شکلی تغییر کرد که هر کس یک تلویزیون داشته باشد و...
کشورهای بزرگ و صنعتی بیماری مصرفگرایی را به کشورهای دیگر توسعه دادند تا مشکل خود را حل کنند و این خود موجب نابودی منابع طبیعی و محیط زیست شد.
افزایش شدید و ناعادلانه فاصله طبقاتی
شاید از دید برخی، مردم جامعه باید آزاد باشند تا استعدادهای خود را شکوفا کنند و تا آن اندازه که توان دارند برای خود رفاه و لذت دنیوی فراهم کنند. این افراد مخالف ساز و کارهای غیرطبیعیای هستند که اجباراً بخشی از ثروت ثروتمندان را به فقرا منتقل کند ولی بعید است منظورشان از آزادی، آزادی در انجام هر کاری، از جمله دزدی و کلاهبرداری و... باشد.
نظام اقتصادی غربی، که پول و بانک از جمله ارکان آن است، در ظاهر ساز و کاری قانونی برای رشد آزادانه استعدادهاست ولی در واقع قانونی کردن کلاهبرداری و اختلاس است.
شاید بتوان چاپ پول توسط دولتها را به دلیل رسالت عمومی آنها توجیه کرد ولی آنچه در جیب بانکهای خصوصی و نیمه خصوصی میرود به هیچ وجه حاصل تلاشی که در راستای تولید ثروت یا خدمات کردهاند نیست. برای فهم بهتر این موضوع فرض کنید دولت به برخی افراد اجازه چاپ اسکناس بدهد و آنها با دادن وام (حتی مضاربه کاملاً اسلامی) این اسکناسها را در راه تولید و تجارت به کار اندازند. ساز و کار بانکی چیزی شبیه امکان چاپ اسکناس برای بخش خصوصی (یا به عبارت بهتر «بخش اختصاصی») است.
رشد و توسعه به چه قیمتی؟
شاید بدون ساز و کارهای پولی و بانکی برخی جوامع غربی با چنین سرعتی توسعه پیدا نمیکردند ولی آیا توسعهای که به قیمت تاراج ثروت دیگران و گسترش فقر باشد، اخلاقی و قابل قبول است؟ من فکر میکنم مصر در زمان فرعونها کشوری بسیار پیشرفته بوده است و قیام حضرت موسی (علیه الاسلام) که موجب آزادی بنی اسرائیل از بردگی شد، موجب کاهش اشتغال و کاهش تولید ناخالص ملی و بسیاری از شاخصهای اقتصادی شده است!
به عقیده من ساز و کار پولی و بانکی نوعی بردگی و استثمار پنهان است و حتی اگر موجب رشد و توسعه شود قابل قبول نیست.
تجمع ثروت و امکانات در شهرهای بزرگ
طبیعی است که بانکها و یا سرمایهدارن، سرمایههای خود را جایی خرج میکنند که بیشترین بازدهی را داشته باشد و در نتیجه ثروتی که از طریق ساز و کار پولی و بانکی از جیب تک تک مردم برداشته شده است، اکثراً در نزدیک یا داخل شهرهای بزرگ هزینه میشود و به این شکل به تدریج مردم روستاها و شهرهای کوچک فقیرتر میشوند و شهرهای بزرگ شلوغتر، با امکانات رفاهی بیاندازه بیشتر ولی از جهات مختلف آلودهتر.
اینطور میشود که در تهران و شهرهای بزرگ برای رسیدن به پزشکی متخصص کافی است در جهتی دلخواه حرکت کنید ولی بسیاری از مردم ایران به پزشک عمومی هم دسترسی ندارند. در یک شهر بزرگ مردم تا ساعت 12 شب کار میکنند و در یک شهر کوچک شش ماه از سال را بیکار هستند.
پس چرا وضع کشورهای پیشرفته مثل ما نیست؟
اینکه وضع کشورهای پیشرفته صنعتی مانند آمریکا و برخی کشورهای اروپایی تا چه حد خوب و رویایی است را نمیدانم ولی برخی گزارشها حاکی از است که فقر نسبی و اختلاف طبقاتی در آنجا نیز بیشتر از آنی است که حس عمومی تبلیغات به ما القاء میکند.
از این که بگذریم نظام پولی و بانکی جهان نظامی طبقاتی است که کشورهای دارای ارز بینالمللی در رأس آن قرار دارند و کشورهایی چون ایران، مانند روستاهای دورافتاده هستند. با این تفاوت که در داخل کشور بخشی از ریالی که چاپ میشود خرج آبادانی روستاها میشود ولی در دنیا بخشی از دلار و یورویی که چاپ میشود خرج ویران کردن کشور ما و ربودن سرمایههای انسانی ما میشود!
معرفی سایت
اداره بررسیها و سیاستهای اقتصادی شامل انبوهی از آمارهای مختلف است که با فرمتهای مختلف از جمله فایل اکسل قابل برداشت است؛ سری به آن بزنید.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.