سهسالگی وبلاگ
وبلاگم سهساله شد؛ خواستم تشکر کنم از همهی دوستان و بزرگوارانی که تو این مدت
غرهای من رو خوندند
با خندهها خندیدند
تو شادیها و جشنها و موفقیتها لبخندها، کنارم بودند
تو غمها و از دستدادنها دعا کردند و با صحبتهاشون، در بهتر شدنِ حالم تلاش کردند
و...
از اولین روزی که تو این وبلاگ(البته آدرسِ وبلاگ از بارِ اول، تغییر کرده!) اومدم:
یه سریها کلا رفتند و دیگه هم پیداشون نشد، انشاءالله که هر جا هستند، موفق و سلامت باشند
یه سریها خیلی نیمبند بینِ بودنِ و نبودن، متغیر بودند و الان اگه وبلاگِ اولیشون رو داشتند، یه چند روز پیش جشن سهسالگیِ وبلاگشون رو میگرفتند
یه سریها که دقیقا مثل مادر، توی فضای مجازی، در کنارم بودند و خب این نعمتی هست که نصیبِ خیلیها نمیشه
یه سریها رو میتونم معادلِ معدود دوستهایی که تو فضایِ غیرمجازی دارم، به عنوانِ دوست و برادرِ خودم حساب کنم
و...
خودم هم سعی کردم تو این مدت، تا اونجایی که بلد هستم و در توانم هست و کمکی از دستم بر میاومد ولو در حدِ یک کامنتِ آرزوی موفقیت، به بقیه کمک کنم. با این حال اگر بدی از من دیدید، به لطف خودتون ببخشید:)
پ.ن:
داشتم فکر میکردم که برای سهسالگیِ وبلاگ، چه کارهایی میتونم انجام بدم، در نهایت به این تصمیم رسیدم که بپرسم,
آیا من در ذهن شما آدم خوبی هستم؟
(ترجیحا ناشناس کامنت بنویسید)
سوال بالا رو یکبار دیگه با این پیشفرض لطفا جواب بدید که اگر یک روزی, به یک طریقی فهمیدید که صاحب این اکانت(یعنی من(رضا)) دیگه توی این دنیا نیست, آیا براش فاتحه یا صلواتی میفرستید؟