سردار حاج قاسم سلیمانی :: شهر زیتونی

شهر زیتونی

اعوذ بالله من نفسی و لسانی و بصری و قلبی و الشّیطانِ العینِ الرّجیم

شهر زیتونی

اعوذ بالله من نفسی و لسانی و بصری و قلبی و الشّیطانِ العینِ الرّجیم

اینجا زیتون می نویسه از همه جا از همه چی

بایگانی

قالب وبلاگ


قالب وبلاگ | ابزار صلوات شمار

۱۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سردار حاج قاسم سلیمانی» ثبت شده است

خدمت حضرت آقا عرض کردم آقا ما در شب گذشته برای آماده‌سازی پیکر مطهر شهدا اقدام کردیم. نمی‌شد آنها را غسل بدهیم، تیمم داده و تجهیز شدند...به سختی تکه پاره‌های این پیکرها را جمع و جور کردیم. گوشت‌های پراکنده را سامان دادیم تا بتوانیم در قالب یک پیکر درآورده و آنها را در تابوت قرار دهیم...شهید سر نداشت، بخشی از کتف ایشان باقی مانده بود و بخشی از مچ پا به پایین و دست و اجزایی که کوبیده شده بود. اینها اربا اربا بودند. من اینها را خدمت آقا عرض کردم و بعد هم به کربلای حضرت ابا عبدالله(ع) اشاره کردم و گفتم «ما که با این وضعیت به سختی شهیدان را جمع و جور کردیم، نمی‌دانم امام زین‌العابدین علیه‌السلام در کربلا چگونه تنها با بوریا پیکر حضرت اباعبدالله علیه السلام را مهیای تدفین کردند؟!».

آقا فرمودند «شما به زحمت افتادید اینها شهید معرکه بودند...»

سردار باقرزاده | فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ستادکل نیروهای مسلح (مراسم آماده‌سازی پیکر حاج قاسم سلیمانی و همرزمانشون)

پ.ن:

شهید معرکه حکم «لایغسل و لایکفن» دارد، غسل و کفن ندارد...

 

پ.ن:

از حدود اذان یه غمِ عجیب و البته جدیدی دارم که فکر کنم یه اتفاقی توی جبهه‌ی مقاومت افتاده باشه؛ با اون غمِ سنگین داشتم از خواب می‌پریدم که صدای اذان گوشی‌م و « أشهد أن علیّاً ولی الله» از خواب پاشدم و یه کم آروم شدم ولی خب اون غم نه به اون شدت ولی هنوز هم هست؛ خدا بخیر کنه...

بعدانوشت(پس از شنیدنِ فوتِ آیت الله مصباح):

آه از غمی که تازه شود با غمی دگر...

پ.ن:

برگردی ای کاش...

۱۲ دی ۹۹ ، ۰۷:۱۱
R_A Zeytun

کوه باشی، سیل یا باران چه فرقی می‌کند

سرو باشی، باد یا توفان چه فرقی می‌کند

 

مرزها سهم زمین‌اند و تو اهل آسمان

آسمان شام یا ایران چه فرقی می‌کند

 

قفل باید بشکند، باید قفس را بشکنیم

حصر «الزهرا» و «آبادان» چه فرقی می‌کند

 

مرز ما عشق است، هرجا اوست آنجا خاک ماست

سامرا، غزّه، حلب، تهران چه فرقی می‌کند

 

هر که را صبح شهادت نیست شام مرگ هست

بی‌شهادت، مرگ با خسران چه فرقی می‌کند

 

شعله در شعله تن ققنوس می‌سوزد ولی

لحظۀ آغاز با پایان چه فرقی می‌کند

سیدمحمدمهدی شفیعی

 

پ.ن:

در مسلخ عشق، جز نکو را نکشند...

۱۱ دی ۹۹ ، ۱۰:۵۴
R_A Zeytun

****

***


انا افتقده کثیرًا.. انا من الاشخاص الذین یفتقدونه کثیرًا

پ.ن:

سید حسن نصرالله در مورد موشک‌های کورنِت و اینکه این موشک‌ها رو سوریه و بشار اسد از روسیه خریده بود ولی حزب الله از این موشک‌ها استفاده کرد، خیلی صحبت‌های جالبی داشتند!

این موشک‌ها همون موشک‌هایی هستند که تانک‌های افسانه‌ای مرکاوای اسرائیل(به قول خودشون البته! که میگند توی این تانک‌ها همه‌ی تجهیزات جنگ الکترونیک در حد اعلا وجود دار و به نوعی سپر محافظی داره که امکانِ نابودیِ این تانک‌ها رو به صفر می‌رسونه! (ارواحِ خودشون!)) نابود کردند.

سید حسن گفتند که ما این موشک‌ها رو از بشار اسد گرفتیم و البته پول‌ش رو هم ندادیم! حالا اینکه حاج قاسم پولش رو داد یا نه نمی‌دونم؛ چند وقت بعد حاج قاسم گفتند که اینا رو به نوار غزه برسونیم و نیروهای مقاومت فلسطین از این‌ها استفاده کنند، قرار شد که هر کی زودتر بشار رو دید از بشار اسد بپرسند راضی هست یا نه، سید میگه من زودتر دیدم و بشار گفت مگه میشه؟ که سید حسن گفتند آره و...، بعد ظاهرا حاج قاسم این موشک‌ها رو دستِ بچه‌های مقاومت فلسطین می‌رسونند و اینجوری معادلاتِ منطقه عوض میشه

۰۸ دی ۹۹ ، ۱۲:۱۶
R_A Zeytun

ما در روزهای سخت باهم بودیم...


چقدر حسم برای سید حسن نصرالله عزیز که دارند صحبت می‌کنند گوله گوله اشک میشه وقتی در مورد حاج قاسم حرف میزنه


بعضی از بقیه‌ی صحبت‌هاشون:

  • ابو مهدی المهندس شخصیة شبیهة بالحج  قاسم سلیمانی و هو قائد کبیر
  • انا افتقده کثیرًا.. انا من الاشخاص الذین یفتقدونه کثیرًا (معنی این جمله رو با دستور زبان عربی بدونید، حستون نسبتِ این جمله مثلِ حسِ من میشه که دوست دارم زار بزنم ولی تو خونه این امکان برام وجود نداره)
  • ...
۰۷ دی ۹۹ ، ۲۲:۳۹
R_A Zeytun

دیروز متن دل‌نوشته‌ی حاج قاسم در ستایش مقام شهادت که توسط دخترشون خونده شد، یه جوری بود که حس‌م نسبت به وقایع که چند وقت پیش‌ها تغییر کرده بود رو تشدید کرد:

«فاطمه عزیزم! این چند صفحه را برای تو می‌نویسم، چون می‌دانم مقدسانه مرا دوست داری؛ نمی‌دانم چرا این حرف‌ها را برایت می‌نویسم، اما احساس می‌کنم در این تنهایی و غربت عمرم نیاز دارم با کسی عقده دل باز کنم.

آه!

مرگ خونین من!

عزیز من!

زیبای من!

کجایی؟

مشتاق دیدارت هستم...

وقتی بوسه انفجار تو، تمام وجود مرا در خود محو می‌کند، دود می‌کند و می‌سوزاند.

چقدر این لحظه را دوست دارم. آه... چقدر این منظره زیباست. چقدر این لحظه را دوست دارم. در راه عشق جان دادن خیلی زیباست...

خدایا! ۳۰ سال برای این لحظه تلاش کردم. برای این لحظه با تمام رقبای عشق در افتاده‌ام. زخم‌ها برداشته‌ام، واسطه‌ها فرستاده‌ام. چقدر این منظره زیباست! چقدر این لحظه را دوست دارم...»


پ.ن:

آهنگ چه‌کنم؟ از سینا سرلک رو اگه اعصاب‌ش رو دارید، گوش کنید؛ به نظرم آهنگی هست که اگه حال‌تون خوب باشه و تا حالا غمِ از دست دادنِ چیزی یا فردی رو نداشته باشید، یه حسِ غمِ سنگینی رو تجربه می‌کنید!

...اگر برای ابد هوای دیدن تو نیوفتد از سر من چه کنم؟

هجوم زخم تو را نمیکشد، تن من برای کشته شدن چه کنم؟

هزار و یک نفری به جنگ با دل من؛ برای این همه تن چه کنم؟

باید بمیری و نگویی دلت کجاست

درسی که داده ای به من، از همزبانیم…

حالا که نیستی و نمیخواهیم…

بگو حالا چرا به پای خودت مینشانی ام؟


۲۷ آذر ۹۹ ، ۱۴:۳۴
R_A Zeytun


نه رابطه با دنیا نه حق غنی سازی

من وصل تو میخواهم، از دولت روحانی...!


پ.ن0:

خواب دیدم که فرج آمده در دولت عشق

باز فرمانده قدس است سلیمانیِ ما...


۱۸ آذر ۹۹ ، ۱۲:۰۸
R_A Zeytun

یکی به سردار بگه بسه دیگه

همه جا و همه‌ی اماکن متبرکه‌ رو زیارت کردی دیگه پاشو حاجی پاشو برو منطقه پاشو برو سر کارت بچه‌ها منتظرند دیگه مردمم با هم آشتی دادی دیگه عظمت ایران رو بیشتر و بهتر به دنیا نشون دادی پاشو بسه حاجی


پ.ن1:

اللهم إِنا لانعلم منه إِلا خیرا


۱۷ دی ۹۸ ، ۲۱:۴۷
R_A Zeytun


این جهان با تو خوش است و آن جهان با تو خوش است
این جهان بی من مباش و آن جهان بی من مرو

"...و الحقنا بِهم و ارزُقنا الشَهادة فی سَبیلک یا مولای..."

.......

خونی از ما به گردن آمریکاست اشکی نیز به آن اضافه شد و ما به این دومی حساس تریم

۱۷ دی ۹۸ ، ۰۱:۱۳
R_A Zeytun

 

خب حداقل از این بابت که نیازی به تغییر اسم خیابون نیست و یه جا کنار شهید حاج #قاسم_سلیمانی رزو دارم، خیالم راحته

"از آخر مجلس شهدا را چیدند..."

پ.ن:

غیرت مشخص میکنه فرق

بچه مسلمون با یه بی دینو

ما شیعه ها از پا نمیوفتیم

تاریخ ثابت میکنه اینو

 

تو راه سربازی تو

یک عمر خواب و خوراکو هم فدا کردیم

چشم از ضریحت بر نمیداشتیم

از این حرم با جون دفاع کردیم

 

ما بچه های اون پدر هاییم

که درک کردن باکری ها رو

تقدیم راه عشق تو کردیم

حالا مهندس شاطری ها رو

 

اونها که واسه حفظ این گنبد

هم خون دل خوردن و خون دادن

نام آورای عشق تو بودن

تو غربت و گمنامی جون دادن

 

 بارون رحمت میشه این خونها

مارو مشمول حضورش کن

ناچیز بوده این بضاعت ها

یا زینب این کم رو قبولش کن

 

قلب کبوتر های این گنبد

دلداه ی حال غریبش شد

اون که جوونیش انقلابی

آخر شهادت هم نصیبش شد

 

اونی که با ما داره میجنگه

حتی خودش میدونه بازندس

ما زینبی هستیم و این یعنی

شمشیر ما همیشه برندس

 

شمشیر های شیعه ها امروز

باید نصیب خون مرتد شن

میخان که پاشون وا شه به این صحن

مگر که از رو نعشمون رد شن

 

این راه راه سرخ عاشوراس

این ادعا رو میکنیم اثبات

سر هاشونو تو راه حق میدن

سرباز های عمه ی سادات

 

 

 

 

 

 

 

۱۵ دی ۹۸ ، ۱۱:۵۹
R_A Zeytun

خط خون نقطه پایان سلیمانی نیست

بهراسید که این اول بسم الله است

 

بعد از ترور سردار سلیمانی، ترامپ پرچم آمریکا رو توئیت کرد، اکانت توئیتر رهبری هم عبارت "بسم الله الرحمن الرحیم" رو به زبان انگلیسی توئیت کرد....

از احکام دین ماست که قبل از ذبح، بسم‌الله بگوییم!

 

(شکر خدا انگشترت مونده توی دستت...)

پ.ن:(جامع ترین توضیحی که در مورد متن نامه‌ای که چنتا پست قبل تر ازش حرف زدم، میتونم بدم تو این آهنگ ضمنی گفته شده)

 

سراپا اگر زرد و پژمرده ایم ولی دل به پاییز نسپرده ایم

چو گلدان خالی لب پنجره پر از خاطرات ترک خورده ایم

 

اگر داغ دل بود ما دیده ایم اگر خون دل بود ما خورده ایم

اگر دل دلیل است آورده ایم اگر داغ شرط است ما برده ایم

 

یه باری از امروز رو دوشته که واسش یه عمره زمین میخوری

همه منتظر تا ببینن کجا تو از جاده ی عشق دل میبری

 

ولی ایستادن فقط کار ماست ما که قصمون قصه ی خواب نیست

بیا دل به دریا بزن شک نکن سرانجام این رود مرداب نیست

 

 

 

 

۱۴ دی ۹۸ ، ۱۰:۴۵
R_A Zeytun

دستشان باز شد آلوده به خون، جانی‌ها

 بی‌دوام است ولی خنده شیطانی‌ها


 کم علمدار ندادیم در این کرب و بلا

 کم نبودند در این خاک سلیمانی‌ها


 جای هر قطره خون، صد گل از این باغ شکفت

 کی جهان دیده از این گونه فراوانی‌ها؟


 آرزو داشت به یاران شهیدش برسد

 رفت پیوست به حاج احمد و طهرانی‌ها 


شعله شد خشم فروخورده ما از این داغ

 کم مباد از سرشان سایه نادانی‌ها


 برسانید به آنها که پشیمان نشوند

 ثمری نیست در این دست پشیمانی‌ها


 غیرت است این که همه پیر و جوان می‌بندند

 گره بر چکمه و سربند به پیشانی‌ها


 انتقامش به خدا از حججی سخت‌تر است 

وای از مشت گره‌کرده ایرانی‌ها


 راهی قدس شده لشکر آزادی قدس

 این خبر را برسانید به سفیانی‌ها


#نفیسه_سادات_موسوی 

۱۳ دی ۹۸ ، ۱۳:۱۲
R_A Zeytun
خلق و خویت داعش و لبهام خاک سوریه

زودتر کاری بکن قاسم سلیمانی رسید!!!!!!!
۰۶ مرداد ۹۷ ، ۱۵:۲۸
R_A Zeytun