زنبق سلیمان‌نژاد :: شهر زیتونی

شهر زیتونی

اعوذ بالله من نفسی و لسانی و بصری و قلبی و الشّیطانِ العینِ الرّجیم

شهر زیتونی

اعوذ بالله من نفسی و لسانی و بصری و قلبی و الشّیطانِ العینِ الرّجیم

اینجا زیتون می نویسه از همه جا از همه چی

بایگانی

قالب وبلاگ


قالب وبلاگ | ابزار صلوات شمار

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «زنبق سلیمان‌نژاد» ثبت شده است

 
 
این فیلم ساختگی است!
 
 
 
پ.ن:
نوشته بودم که قرار هست برم پیش استادم و احتمالا باید بابت عملکردِ جمهوری اسلامی جواب پس بدم، بحث به عملکردِ جمهوریِ اسلامی نکشید ولی خب بابتِ اینکه چرا قصد دارم برم به پراگ و اینکه این موضوعی که کار میکردم چقدر برام مهم هست و برای اون دانشگاهِ مقصدم و حتی برای مملکت، مجبور شدم حرف بزنم، نسبت به قبول اهمیتش برای من و مملکت، مقاومتی نشون نداد و قبول کرد اما گفت اینا به من ربطی نداره، حرف هایِ خودش رو زد و آخرش هم گفت که نمیشه همین موضوعی که این چند ماه کار کردی رو ارائه بدی، یه سری پیشنهادها در رابطه با موضوعاتی که خودش کار می‌کرد یا دوستش(همون استادی که بهم گفت ازت میخوام ماشینِ مقاله نویسی بسازم) کار می‌کردند بهم داد که یا گفتم بلد نیستم یا گفتم دوست ندارم و در نهایت یه موضوعی پیشنهاد دادم که نه مرتبط با این کارم بود(البته خیال میکنه ربطی نداره، خیلی هم ربط داره و بعدا تو دفاعِ تزم جلوی داورها و مهمان‌ها میخوام بگم که چه ربطی بهش داشت که این معاون آموزشی نذاشت روی اون کار کنم و چه فرصتی از مملکت گرفته شد!) و نه حرف‌های اون، که تاییدش کرد و من هم با یک نرمش قهرمانانه(!)، قرار هست روی اون موضوعِ دیگه کار کنم.
یکی از تفاوت های اصلی در رابطه با تفاوتِ نگرشِ من به دانشگاه شهیدبهشتی با پلی‌تکنیک، تو این مورد هست که من تو پلی‌تکنیک مشکلِ خودم رو مشکلِ دانشگاه و اساتیدِ اونجا می‌دیدم و اگه موردی بود سعی می‌کردم یا از اساتید مشورت بگیرم یا در کل با پشتوانه‌ی پلی‌تکنیکی بودنم اونو حل می‌کردم، ولی تو اینجا داستان اینه که مشکلِ من، مشکلِ دانشگاه شهیدبهشتی یا پژوهشکده نیست، و من همچنان برای حلِ مشکلاتم مجبورم به پلی‌تکنیک مراجعه می‌کنم مثل همین قضیه‌ی تز ارشدم که همچنان با یکی از اساتید پلی تکنیک می‌خوام جلو ببرم.
۱۲ خرداد ۹۹ ، ۱۲:۲۰
R_A Zeytun