مرا بپوش، سردم...
شنبه, ۳ دی ۱۴۰۱، ۱۱:۲۷ ق.ظ
تو را دوست دارم مثل برفی که الان تو ویوی میز کارِ من از پشت پنجره، تو خیابون انقلاب و ولیعصر عج داره میباره
پ.ن 0:
پ.ن 1:
برف آمد - حجت اشرف زاده
تو را آن گونه می خواهم؛ که زندانِ زلیخا را
کمک کن… آهِ تو جانا؛ بگیرد دامنِ ما را
...
چنان از دیدنت دورم؛ که باور کرده ام، کورم
تو کاری کن؛ بدونِ تو، نبینم صبحِ فردا را…
برف آمد؛ پشتِ ردَّت، درخیابان گم شدم…
برف آمد… برف آمد… یک زمستان؛ گم شدم
برف آمــد؛ پشتِ ردَّت، درخیابان گم شدم…
...
نه عهدی؛ با کسی بستم…
نه در آغوشِ تو هستم…
تو که از دور می بینی… تو حل کن؛ این معما را...