سال جدید
شروع قرن جز یه عدد رند در تقویم، تفاوتی با روز قبل و بعدش نداره.
بیخودی فاز انگیزشی باهاش برندارید که من در قرن جدید میترکونم و همهی قلههای موفقیت رو فتح میکنم و از این حرفا...
فصل بهار
تعطیلات
ماه رمضون هم تازه دو هفته دیگه است
کلا فقط خواب میچسبه
میخوام امید واهی نداشته باشین که بعدا بخوره تو ذوقتون.
و اینکه چند توصیه ساده درباره برنامه ریزی ابتدای سال:
۱- اول فروردین فقط یک ثانیه بعد از ۲۹ اسفند است. هیچکس در دنیا بعد از یک ثانیه بالکل تغییر نمیکند. شما هم تغییر نخواهید کرد. اگر فکر میکنید تغییر میکنید، سطح الکل خونتان بالا است یا دراگ مصرف کردهاید.
۲- برای برنامهریزی، بدترین روزهای سال، همان روزهای اول سال است. چرا؟ چون شما مدیریت برنامه خود را در اختیار ندارید. یا باید بروید مهمانی یا مهمان میآید. در این روزها تنها برنامهای که باید به آن مقید باشید این است که مسواک بزنید.
۳- شل کنید. کلا... :)
۴- چند روز که از اول سال گذشت و اگر مسافرت نرفتید، بروید سراغ اینکه کمی تغییر در زندگی خود انجام دهید. ولی فقط کمی! اگر پارسال یک کتاب هم نخواندید، نمیتوانید ظرف یک هفته «جنگ و صلح» را تمام کنید. اگر پیادهروی هم نمیروید، کم کردن وزن به میزان ۱۵ کیلو در دو ماه، فقط با نخوردن ** ممکن است.
۵- تغییرات کوچک در زندگی نتیجه تصمیمهای بزرگ است. مثلا باید تصمیم بگیرید که مطالعه جزو لاینفک زندگیتان شود. باید برای آن دلیلی داشته باشید. البته نه هر دلیلی. ولی یک دلیل محکم.
۶- بعد بگویید من برای اینکه چنین آدمی شوم، باید چه کارهایی در فصل بهار، ماه فروردین و این هفته انجام دهم.
۷- هدفگذاری روزانه در زندگی تقریبا نشدنی است. مثل اینکه بگویی من هرروز فلان قدر کتاب میخوانم. هدفگذاری را بلندمدت کنید تا اگر یک روز به هر دلیلی نتوانستید برنامه خود را اجرا کنید در روزهای دیگر جبرانش کنید.
۸- بهانه نیاورید. شما در هفته ۱۶۸ ساعت وقت دارید. اگر هفتهای ۶۴ ساعت بخوابید، ۵۶ ساعت کار کنید، ۲۸ ساعت در ترافیک باشید و ۲۱ ساعت با خانواده، باز هم ۷ ساعت برای رشد فردی خودتان وقت دارید.
۹- مورد سه.
۱۰- آنقدر کودن نباشید که فکر کنید میشود مثل تعطیلات عید کتاب خواند و سریال دید. در بقیه روزهای سال شما باید بروید سرکار. شما در عید تعطیل هستید. این را هم باید توضیح داد؟!
۱۱- برنامه زندگی شما به دیگران ربطی ندارد و برنامه زندگی دیگران الگوی خوبی برای شما نیست. هرکسی یک برنامه شخصی دارد.
۱۲- برنامه ریزی مثل هرچیز دیگری ممکن است به شکست بخورد. ناامید نشوید. خودتان را لوس نکنید و ادامه دهید.
۱۳- هیچ برنامهای در جهان توی ذهن یک نفر نمانده است. یک دفتر بردارید و برنامه خود را بنویسید.
۱۴- خرید سررسید یا دفتر نو، تضمینکننده موفقیت شما نیست.
۱۵- و باز هم مورد سه :)
(برای دانلود یک جدول برنامهریزی به پست مِن بابِ روزهای هفته و برنامهریزی(پست ثابت) میتونید مراجعه کنید)
عیدتون مبارک
پ.ن 0:
از اونجایی که برادرم این وبلاگ رو میخونه، قصد دارم محتواهای شخصی رو توی یه جای دیگه بنویسم و محتواهایی که توی این وبلاگ منتشر میشه، جنبهی عمومی داشته باشه و کمکم محتواهای مربوط به خاطراتی که تو این وبلاگ منتشر شده رو به اونجا منتقل کنم.
پ.ن 1:
حرفهایی که حس میکنید باید بهم بگید ولی تا الان نگفتید (اعم از پرسش، انتقاد، دردودل، مشورت، اعلام انزجار و...) رو میتونید به صورت ناشناس برام بفرستید، بذارید کینهها و سوالهاتون رو همینور سال/قرن تموم کنید/کنیم و برای سال/قرن جدید کینهها و دلایل جدید از هم داشته باشیم:)
پ.ن 2:
نماهنگ «منو بشناس» از ماوا که به نقل از خودشون بزرگترین رویداد تاریخ موسیقی ایران با حضور چهل خواننده مطرح کشور که 24 ماه وقت گذاشتند برای تولیدش به نظرم قابل مقایسه با «خانوادگی ٢» نبود.
خانوادگی 2 یه سر و گردن از همه لحاظ (حتی تأمین بودجه و نحوهی ساخت) به نظرم بالاتر بود.
پ.ن 3:
میخوام برای یه سری شرکت مرتبط با خدمات/محصولات دندونپزشکی رزومه بفرستم و دیدم هیچکدوم از کارهای حوزهی IT و IS و مدیریت پروژه که انجام دادم نمیتونم با جزئیات اعلام کنم چون برای یه سری شرکت خاص بود،
نیم سال اول 1401 رو نیمسال «کارآموزی» هدفگذاری میکنم.
پیچیدگی ماجرا اینجاست که برای یه سری شرکت باید رزومه بفرستم که به عنوان کارآموز/پارهوقت من رو قبول کنند که اون رزومهی قبلیای که داشتم، قابل عرضه باشه ولی خودشون جزء اون دسته از مجموعههای «اسمش رو نبر» نباشند.
مثلا برای ایرانسل یا همراه اول رزومه بدم، میتونم در مورد اون شرکتها حرف بزنم و اکی باشند و خودِ ایرانسل یا همراه اول به عنوان یک شرکت شناخته شده، توی رزومهم میتونند بیاند.
ولی خب یه گزینه هم این هست که به عنوان یه دانشجویِ صفر به همون شرکتهایی دندونپزشکی، درخواست کارآموزی بدم.
ثنایاطب تو حوزهی دندون پزشکی هست و قصد دارم بازار و رقیب رو به صورت خزنده، بشناسم و دادههای مشتریان و رقیبان رو کش برم
حتی شاید بعدش تصمیم بگیریم که خودمون ادعای استقلال نکنیم و تحت لیسانس 3M آمریکا محصول تولید کنیم
در هر حالت نیاز به اطلاعات بازار و مشتریان و سابقهی شغلی دارم
پ.ن 4:
طاقچه پیام داد که: