You are overqualified
این دوباره فعال کردن لینکدین باعث شد که بفهمم از تیم 4 نفرهی لجذیذ که 3 سال پیش قرار بود واسه رو کم کنی پروژهای که IBM تو دبی با 700 میلیون دلار اجرا کرد، ما تو ایران با 200 میلیون تومن اجرا کنیم:
تینا خانم که مسئولیت بومی سازی ایدههای برتر دنیا روی اون موضوع رو داشت، رفت سوئد و داره اونجا درس میخونه
صمیم که فقط تو تیم بود تا فانِ گروه باشه و انرژی مثبت تزریق کنه، رفت کانادا و داره اونجا درس میخونه
و من که ایدهپرداز و برنامهنویس و طراح کسب و کار و به عنوان سرگروه تیم بودم و قرار بود با پول جایزهی بنیاد ملی نخبگانِ المپیاد دانشجوییِ من، این لجذیذ رو راه بندازیم، تو ایران دارم تحلیل سیاستهای فلان و طراحی زنجیرهی بهمان برای یه مجموعهی پروژه بگیر انجام میدم و تو یه دانشگاه *** دارم درس میگذرونم.
حتی متوجه شدم که تیم کلاسی 3 نفره که برای درس طرح ریزی داشتیم و من و صمیم و فراز بودیم؛ فراز رفت آلمان و داره اقتصاد میخونه
یه لحظه دلم گرفت که تو لایهی اولی آرزوهام که برای 15 سال پیش بود، هر چی میخواستم رو الان دارم و شد و تو لایهی دومِ آرزوها و هدفگذاریهام که برای 5 سال پیش هست کلا هیچ کدوم محقق نشد.
هعی روزگار
خوبی؟لجذیذ یعنی چی؟