در پی دوست، به کوی دگران میگردم...
در پی دوست، به کوی دگران میگردم...
چه حرفِ سنگینی هست «در پی دوست، به کوی دگران میگردم...» یه کم با دقت این یک مصرع رو دوباره بخونیم که عمق و سنگینیِ این حرف رو بیشتر بفهمیم.
پ.ن 0:
ما که جوانی نکردیم
یعنی وقت و حوصله اش را نداشتیم
ما سرمان شلوغ بود ، خیلی شلوغ
به قدری فکر و مشغله روی سرمان سنگینی می کرد ، که درک درستی از سن و سال نداشتیم ...
ما حتی کودکی هم نکردیم ،
چشم باز کردیم و پیر بودیم ...
جوری شکستیم ، که زبانِ اعتراضمان ، بند آمد
ما قربانیانِ بدترین برهه ی تاریخ بودیم
نسلِ جوانی هایِ بر باد رفته ...
نسلِ بحران و بلا تکلیفی ...
نسلی که بدونِ فریاد ، در دلِ آتشِ زمانه سوخت
ما کم سن و سال ترین سالمندانِ تاریخ بودیم
نرگس صرافیان طوفان
پ.ن 1:
ویدیوی آبشار هورمونی یا سیگنال آبشاری آماده هست، فقط اینکه موقع اصلاح کردن (و نه ضبط کردن) کیفیتش رو یادم رفت درست کنم و کیفیتِ تصاویر و از یه جایی به بعد، کیفیت صدا، ضعیف هست. از اونجایی که حدس میزنم احتمالا بیشتر از اینکه دنبالِ محتوای گفته شده توی ویدیو باشید دنبالِ این هستید که تصویر و صدای من رو بشنوید (این مسئله خیلی طبیعی و عادی هست و نیازی به موضع گیری نیست) میتونید نظراتتون رو بیان کنید یا با این علامت نظرسنجی اعلام کنید که دوست دارید همون فیلم کم کیفیت رو آپلود کنم یا نه.
نه اینکه من همچین تحفهای باشم یا هر چیز دیگه, بحث کنجکاوی هست که بعد از این حدود ۴ سال و تصوراتی که از من توی وبلاگ ایجاد شده, تصویر و صوت تطبیق دادن یه کم جالب هست کلا.
البته صدای من و تصویر من رو چند نفری شنیدند و دیدند ولی خب باز هم جالب میتونه باشه