برای بعد
سه شنبه, ۲ آذر ۱۴۰۰، ۰۹:۴۵ ق.ظ
دیشب داشتم به مامان کمک میکردم سیبزمینی سرخ کنم, مامان گفتند که آخه امروز خیلی کار کردی برای اعضای خونه, خسته میشی. متوجه نشدم منظورشون چی بود چون معمولا همیشه همینقدر فعالیت داشتم و خب زیاد تغییری نداشت. مامان متوجه تعجبم شدند و ادامه دادند که بعدا باید شبها بیدار بمونی بچه نمیذاره بخوابید و خودش یه خستگی زیادی خواهد داشت. الان که میشه, یه کم استراحت کن. در ادامه گفتند که حتی بعدا (منظور بعد از ازدواج بود که این لفظ ازدواج رو نگفتند) هم اگر هر جا رفتی تو همچنان پسر کوچولوی من میمونی و...
پ.ن ۱:
هرچند که من باز کار خودم رو کردم و همچنان تو سرخ کردن کمک کردم ولی نوع نگاهشون جالب بود برام.
۰۰/۰۹/۰۲