این روزها بیشتر دعوت میشم که در مورد چیزها (things) تحلیل کنم یا حرف بزنم و یا اگر تو اون حوزه اطلاعی دارم، در حد چند ساعت تدریس کنم و یاد بدم؛ اگر تو این حالاتی که گفتم، نباشم معمولا ساکت هستم و یا دارم برای موضوعات و پرونده های مختلفی که تو ذهنم هست فکر میکنم و یا فکر مسائل مالی و بقیه موارد هست که داره تو ذهنم میگذره، واسه همین این چند ماه خیلی کم پیش اومد و میآد که مثل گذشته وقت کنم و روزمرگیهام رو بنویسم یا در مورد اتفاقات معمول و روزانه که تو وبلاگ مینوشتم یا با آدمها صحبت میکردم، صحبت کنم یا ذوقِ گفتن داشته باشم؛
غریق را چه سخن غیر دستوپا زدن است...
نشونه افسردگی هست؟ نه لزوما
از نشونه های بزرگ شدن و مسن شدن هست؟ شاید
در کل اگر وقت کنم، دارم یک آرشیوی از اکثر فعالیتها و چیزها (things) که مستقیم من در اون ها بودم یا به نوعی تخصصی در اون حوزه ها دارم، آرشیو درست میکنم و در ساده ترین قالب ممکن با اوبسیدن و با سایت ساز کوآرتز و در ریپو گیتهاب، این دو سایت رو مینویسم:
سیستوفیا در مورد مسائل سیستمی و اختصاصی در مورد سیستم و تحلیل و طراحی سیستمها هست
- (از لیست نوشتههای جالبش:
- فصل اول مبانی تحلیل سیستم
- فصل دوم مبانی تحلیل سیستم
- فصل سوم مبانی تحلیل سیستم
- اتوماسیون و هوشمندسازی بدون فرایند چه بلایی سر سیستم ها میاره: لینک مقاله)
https://razeytoon.github.io/Zeyleada/
زیلیدا در مورد تجربههای شخصی و دانش انباشت شده
(از لیست نوشتههای جالبش:
- کاربرد اوسینت در زندگی
- ارائه مدل تحول نرمافزاری تا ERP
- وکیل مدافع شیطان (Devil’s Advocate) در کسبوکار
- نسلهای هوش مصنوعی - از قانوننویسی تا خودمختاری ترکیبی)
پ.ن 1:
این پ.ن که مخفف پینوشت هست رو در یک سازمان با جمعیت 1000 نفر، در ایمیل های درون سازمانی راه انداختم؛ تجربه جالبی بود که باید به اکثر افراد توضیح میدادم چرا یک ایمیل باید پ.ن داشته باشه و پانوشت نداشته باشه
پ.ن 2:
تا حالا دیدید کسی چسب زخمو بعد از خوب شدن نگه داره؟